درس کلام استاد ربانی

92/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: نظریه تکامل انواع و رابطه آن با آموزه های دینی
 خلقت انسان از خاک در قرآن کریم
 موضوع بحث بررسی آیاتی است که دلالت بر خلقت مستقیم و بدون واسطه انسان از خاک دارد. این آیات با فرضیه تحول و تکامل که خلقت حضرت آدم (ع) را از طریق توالد و تناسل زیستی می داند، ناسازگار است. از جمله روشن ترین این آیات، آیه 59 سوره آل عمران است: « إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون‏ » مَثَل عيسى در نزد خدا، همچون آدم است؛ كه او را از خاك آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد. (بنا بر اين، ولادت مسيح بدون پدر، هرگز دليل بر الوهيّت او نيست.) .
 بررسی چند نکته پیرامون این آیه :
 1- گفته شده مفسرین بر این مطلب اجماع دارند که شان نزول این آیه مربوط است به مناظراتی که میان پیامبر گرامی اسلام (ص) و نصارای نجران صورت گرفته است. از جمله مسائلی که در این مناظرات مطرح شد مساله بنوت حضرت مسیح (ع) است. این مساله در آیات دیگر قرآن نیز مطرح شده است، از جمله آیه : « لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَم‏» [1] و نیز آیه : « وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ » [2] و آیه : « لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَة» [3] . در میان مسیحیان، اقوال مختلفی درباره این مساله وجود دارد تا جایی که مرحوم علامه طباطبایی تا 40 قول را گزارش داده است . البته ممکن است گفته شود مراد آنها از بنوت آن حضرت، فرزند بودن حقیقی نیست بلکه آنان معتقد هستند که چون حضرت عیسی (ع) بدون پدر خلق شده است، گویا خدای متعال به واسطه روح القدس ، پدر او محسوب می شود. بنابراین حضرت مسیح (ع) هم دارای بنوت است و هم الوهیت . نتیجه این دیدگاه تثلیت می شود، که عبارتند از: ذات اب که خدای متعال است ، ذات ابن که حضرت مسیح (ع) است و روح القدس که ما بین خداوند و حضرت عیسی (ع) نقش آفرینی نموده است .
 قرآن کریم در این آیه در برابر استدلال مسیحیان که می گفتند چون مسیح پدر نداشت پس، خداوند پدر اوست، می فرماید چنین ملازمه ای وجود ندارد و الا حضرت آدم (ع) نیز چون پدر ندارد باید فرزند خداوند محسوب شود در حالی که شما حضرت آدم (ع) را ابن الله نمی دانید. بنابراین همان طور که در مورد حضرت آدم (ع) با اینکه پدر زمینی ندارد، اما او را مخلوق می دانید، در مورد حضرت عیسی (ع) نیز همین را بگویید.
 2- قرآن کریم در این آیه کلمه خلق را به کار برده است « كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ » این کلمه کاربردهای مختلفی دارد از جمله به معانی طراحی و تقدیر است. معنای دیگر آن ترکیب است آنجا که می فرماید «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ» [4] . فعل حضرت مسیح (ع) در جان دادن به مجسمه پرنده ، تجلی صفت خالقیت الهی است.
 در آیه مورد بحث، خلق به معنای طراحی و تقدیر است و در اینجا مراد خلقت جسمانی حضرت آدم (ع) است. بعد از این مرحله می فرماید سپس به آن می گویید بشو و می شود « ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون‏ ». معنای این عبارت با توجه با آیات دیگر اعطای صورت و نفخ روح است. قرینه آن این است که در جای دیگر فرموده است: « فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ » [5] . بعد از این مرحله است که به انسان نامیده می شود .
 3- نکته دیگر این است که چرا در آیه با اینکه مربوط به زمان ماضی است، اما فعل مضارع در انتها بکار رفته است « كُنْ فَيَكُون‏ ». مفسرین اهل ادبیات گفته این امر حکایت حال ماضی است. توضیح اینکه قرآن کریم از آنجا که در حال بیان واقعه ای است که در گذشته رخ داده است در نهایت این امر از فعل مضارع بهره گرفته است و این امر در عرف نیز رایج است ، مثلا کسی که ماشینی را ساخته است و از جریان ساخت خود حکایت می کند می گوید وقتی فلان کار و فلان کار را مهیا کردیم می شود ماشین؛ در اینجا نمی گوید ماشین شد . در آیه مورد بحث نیز وقتی جریان خلقت آدم (ع) را حکایت می کند می گوید بعد از اینکه طراحی و تقدیر کار انجام شد و نفخ روح در او دمیده شد، خلقت انسان صورت می گیرد ( با فعل مضارع آورده می شود ) .
 حاصل اینکه قرآن کریم در این آیه می فرماید: خلقت حضرت مسیح (ع)‌ از این زاویه که خارق العاده است به خلقت حضرت آدم (ع) شباهت دارد. اما در صورتی که بخواهیم فرضیه تکامل را در مورد حضرت آدم (ع) جاری نماییم، دیگر این تشبیه نادرست خواهد بود زیرا بر اساس فرضیه تکامل حضرت آدم (ع) از طریق توالد به وجود آمده و پدر و جد دارد در حالی که حضرت عیسی (ع) فاقد پدر بود .
 اشکال و جواب
 برخی گفته اند خلقت حضرت آدم (ع) از تراب با فرضیه تکامل منافات ندارد زیرا مراد از این مطلب آن است که ریشه خلقت ایشان خاک است ، اما در این میان واسطه هایی نیز قرار دارد. این تعبیر در جای دیگر قرآن نیز آمده است، آنجا که خطاب به مردم می فرماید شما از خاک آفریده شده اید در حالی که واسطه هایی در این میان وجود دارد «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَة» [6] . در آیه با اینکه انسانها از طریق توالد و تناسل صورت می گیرد اما خلقت آنها به خاک نسبت داده شده است، همین مساله در مورد حضرت آدم (ع) نیز هست. پس آیه با فرضیه تکامل منافاتی ندارد .
 اما این سخن به دو دلیل نادرست است:
 1- مرحوم علامه طباطبایی پس از نقل این اشکال در نقد آن فرموده است آنچه در آیه مطرح است مساله تشبیه است و در صورتی که بخواهیم آن را بر اساس فرضیه تکامل معنا کنیم تشبیه در آیه نادرست خواهد بود زیرا مسیحیان نجران می گفتند چون مسیح پدر نداشت، پس پدر ایشان خداوند است. اما خدای متعال در رد این سخن فرموده است: حضرت مسیح (ع) در این امر مانند حضرت آدم (ع) است. حال اگر بگوییم حضرت آدم (ع) از طریق توالد بوجود آمده است دیگر تشبیه معنا نخواهد داشت .
 2- نقد دیگر این سخن آن است که خلاف ظاهر آیه بوده و دلیلی بر آن اقامه نشده است. در فهم آیات قرآن اگر آیه ای در معنایی ظهور داشته باشد، آن ظهور حجت است و تا دلیلی بر خلاف آن اقامه نشود کما کان حجت خواهد بود. ظهور این آیه در آن است که خلقت حضرت آدم (ع) از خاک و بدون واسطه ای صورت گرفته است. نکته دیگر اینکه قیاسی که به آیه 22 سوره حج در این باره شده چون مربوط به فرزندان آدم (ع) است نه خود آن حضرت، لذا مع الفارق خواهد بود .
 استدلال به آیه مورد بحث بر فرضیه تکامل
 دکتر سحابی به آیه مورد بحث به صورت مفصل پرداخته است. حاصل سخن ایشان این است که در قرآن کریم هیچ پیامبری یافت نمی شود که مانند حضرت عیسی (ع) درباره مادرش سخن گفته باشد. از مجموعه این آیات می فهمیم که قرآن کریم می خواهد به مردم بیاموزد که حضرت عیسی (ع) از بشر و نسل بشر است و این نیز امری طبیعی بوده است. حال وقتی در آیه مذکور حضرت عیسی (ع) را به حضرت آدم (ع) تشبیه می نماید گویای آن است که حضرت آدم (ع) نیز از طریق توالد ایجاد شده و سیری طبیعی را داشته است. عبارت ایشان چنین است «قرآن در هیچ پیامبری مثل عیسی (ع)، مقید به ذکر نام مادر و بعضی از انساب ایشان مثل مریم ابنة عمران، نمی باشد و برای هیچ مرسلی مثل مسیح ابن مریم طهارت مادر وی را بیان نکرده است. آیا این تصریحات جز برای آن است که وابستگی نسلی او را به سلسله بشری تاکید نماید، و ولادت اختصاصی وی را غیر طبیعی معرفی ننماید؟ با این حال اگر آدم (ع) را که طرف تمثیل با عیسی ابن مریم (ع) قرار گرفته موجود مستقیم از خاک حتی غیر متولد از مادر بدانیم آیا تفسیر نابجایی از آیه ننموده ایم؟ مضافا بر اینکه اگر آفرینش آدم از خاک، مقارن با تدوین و ایجاد او می بود [یعنی دفعتا صورت می گرفت ] آیا بلاغت غیر قابل انکار قرآن ایجاد نمی کرد که بجای حرف «ثم» ، حرف «واو» یا کلماتی که بیان گر تقارن زمانی است استعمال نماید؟ » [7] . ایشان می گوید در تمثیل حضرت عیسی (ع) به حضرت آدم (ع)، یک طرف، جریان حضرت عیسی (ع) است که قرآن آن را امری عادی و از نسل بشر دانسته است و طرف دیگر حضرت آدم (ع) است، از این تشبیه می فهمیم که جریان حضرت آدم (ع) نیز امری طبیعی بوده که از طریق توالد و تناسل صورت گرفته است .
 بررسی و نقد
 از تامل و دقت در آیات شریفه قرآن بدست می آید که سخن دکتر سحابی نادرست است زیرا جهت توجه ویژه ای که قرآن کریم نسبت به مادر حضرت عیسی (ع) دارد تاکید بر طهارت و پاکی ایشان و نیز خارق العاده بوده خلقت حضرت عیسی (ع) است نه اینکه مراد ارتباط نسلی باشد. بر این احتمال نیز شواهد مختلفی وجود دارد. لذا هر چند احتمال شما را بپذیریم اما دارای معارض و بی دلیل است.
 در مورد کلمه ثم نیز قبلا گفته شد که منافاتی با پیدایش حضرت آدم (ع) از خاک ندارد. زیرا همان طور که در روایات آمده است میان مراحل خلقت انسان از خاک و نفخ روح فاصله ای طولانی طی شده است. و این امر دلیل آن نیست که آن حضرت به صورت مستقل خلق نشده است.
 فاجعه و مصیبتی که اکنون در جهان اسلام توسط وهابیت خبیث بوجود آمده است
 در این ایام، دعا باید خیلی صورت گیرد خصوصا برای جنایات و خون ریزی هایی که شب و روز توسط وهابیت خبیث نسبت به شیعیان در جهان انجام می شود. ملوک خائن حاکم بر دنیای اسلام اکنون آلت دست آمریکا شده اند. شیخ قرضاوی، مفتی کج فهم وهابی اخیرا سخنی گفته است که وقتی انسان می شنود مو بر بدنش صاف می شود. چقدر انسان از حقیقت و انصاف دور می شود! وی گفته است: کسانی که در سوریه هستند اعم افراد نظامی و غیر نظامی، مردان یا زنان، اهالی سوری یا مهاجرین ، و هر کسی که با این دولت هست، محدور الدم هستند و باید کشته شوند. وی همچنین ندا می دهد به سلفی ها که اگر راه بهشت در می خواهید به آنجا روید و کشتار کنید. فاجعه و مصیبت خیلی سنگین است، در عراق، پاکستان، بحرین و جاهای دیگر شیعیان به گونه های مختلفی کشته می شوند. لذا باید دعا نمود. یکی از این دعاها که برای قضای حاجات خیلی مجرب است، دعای ام داود است. دل حضرت ولی عصر (عج) از این جریانها خون است، ما که چیزی را نمی دانیم این مقدار ناراحت هستیم، ایشان که مطلع هستند چقدر برایشان سخت است. برای تعجیل آن حضرت دعا نمایید.
 نکته دیگر اینکه سوریه اکنون خاکریز ایران است، جمهوری اسلامی خاکریزی دارد آن طرف مرزهای خود. برخی می گویند ما چه کار به سوریه داریم در حالی که اگر دشمن سوریه را بگیرد، نوبت حزب الله است و بعد از نوبت ایران است. اینها نقشه کشیده اند، آمریکا می گوید در جنگ جهانی اول که خاورمیانه را تقسیم کردند من نبودم لذا برای تقسیم خاور میانه نقشه کشیده است و می خواهند اعمال کند. نباید ساده اندیشی در این زمینه داشت.
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] مائده /سوره5 ،آیه 17.
[2] توبه /سوره9 ، آیه 30.
[3] مائده /سوره5 ،آیه 73.
[4] آل عمران /سوره3 ،آیه 49
[5] حجر /سوره 15 ، آیه 29.
[6] حج /سوره 22 ، آیه 5 .
[7] قرآن مجید ، تکامل و خلقت انواع ، دکتر یدالله سحابی ، ص 244