درس کلام استاد ربانی

92/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: نظریه تکامل انواع و رابطه آن با آموزه های دینی
 استدلال به آیه 14 سوره الرحمن بر فرضیه تکامل انواع
 یکی دیگر از آیاتی که بر فرضیه تحول و تکامل انواع به آن استدلال شده، آیه 14 سوره الرحمن است: « خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ » انسان را از گِل خشكيده‏اى همچون سفال آفريد. وجه استدلال به این آیه این است که گفته شده: خدای متعال در این آیه قدرت و حکمت خویش در آفرینش انسان را به نحوی که کوزه گران از خاک و گل کوزه می سازند، تشبیه کرده است. هیچ گاه شنیده نشده که کوزه گری هر اندازه هم که ماهر باشد، بدون تهیه مقدمات و وسایل و فقط با اراده و نظر خود از گل و خاک سبویی بسازد، کار کوزه گر تدریجی است . خدای متعال نیز گرچه از علم و قدرت نامحدود برخوردار است اما حکمتش اینگونه اقتضا کرده که موجودات را بر اساس اسباب و علل ایجاد کند. یکی از مصادیق خلقت، انسان است . بر اساس این قاعده حکیمانه ، خدای متعال انسان را نیز بر اساس مقدمات و به صورت تدریجی آفریده است. لذا می توان از این آیه استفاده کرد که خلقت انسان بر اساس تحول و تکامل که در علم زیست شناسی پذیرفته شده صورت گرفته است. [1]
 نقد و بررسی
 چند نکته در مورد این استدلال قابل توجه است:
 1- مقصود از انسان در این آیه شریفه چیست ؟ آیا مقصود جضرت آدم (ع) به عنوان ابوالبشر است یا مراد نوع انسان است؟ مفسرین دو احتمال در اینجا داده اند: جمهور آنها گفته اند مراد از انسان، حضرت آدم (ع) است. اما برخی دیگر گفته اند مراد نوع انسان است اما به اعتبار اینکه اولین فرد آن اینگونه خلق شده است. صاحب مجمع البیان می فرماید « فقال «خَلَقَ الْإِنْسانَ» يعني به آدم و قيل جميع البشر لأن أصلهم آدم (ع) » [2] . آلوسی نیز در این باره می گوید « و المراد بالإنسان آدم عند الجمهور. و قيل: الجنس و ساغ ذلك لأن أباهم مخلوق مما ذكر، » [3] . این دو قول تفاوت ماهوی با هم ندارند و مقصود هر دو این است که حضرت آدم (ع) از گل خشکیده خلق شده است حال از کلمه انسان در آیه اراده شده، شخص حضرت آدم (ع) و یا همان انسان اراده شده اما به لحاظ اینکه اولین فرد آن اینگونه خلق شده است و مجازا به همه نسبت داده شده است.
 2- این آیه اساسا در مقام تشبیه فعل خداوند متعال با فعل کوزه گر نیست بلکه در مقام بیان ماده خلقت انسان است. کما اینکه در آیه بعد اشاره به ماده خلقت جن دارد که از آتش است : « وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ » [4] و جنّ را از شعله‏هاى مختلط و متحرّك آتش خلق كرد!. در در آیه مورد بحث بیان شده که ماده خلقت انسان گل خشکیده ای است که مانند سفال خشک و سفت شده است. در آیات دیگر قرآن برای خلقت انسان ماده های مختلفی نقل شده است: تراب، طین به معنای خاک همراه با آب، هما مسنون یعنی گل بد بو و صلصال کالفخار به معنای گل خشکیده و حرارت دیده. این گوناگونی در خلقت انسان با هم منافاتی ندارد زیرا هر کدام مرحله ای از خلقت را بیان می کند. فخر رازی در مفاتیح الغیب ، ج 29 ، ص 27، آلوسی در روح المعانی و طبرسی در مجمع البیان نیز همین مطلب را گفته اند. بنابراین از این آیه نمی توان بر فرضیه تکامل انواع استدلال نمود.
 3- بر فرض که سخن شما را بپذیریم اما حداکثر چیزی که از این آیه استفاده می شود تدریجی بودن خلقت است. اما همان طور که گفته شد تدریجی بودن خلقت هم با فرضیه ثبات انواع می سازد و هم تحول انواع، زیرا فرضیه ثبات انواع معتقد است انسان نوع مستقلی است، این نوع مستقل می تواند دفعتا از خاک ایجاد شود یا در طول زمان و طی مراحلی صورت گیرد . بنابراین لازمه نظریه ثبات انواع، دفعی بودن نیست بلکه سخن در اصل خلقت نوع است که به صورت مستقل خلق شده است .
 دو نکته
 1- تکامل انواع زیستی که در میان دانشمندان مطرح است غیر از تکامل انواعی است که در فلسفه بیان شده است. اینکه انسان ابتدا جماد بوده است و بعد تبدیل به حیوان شده و سپس آدم شده است مورد قبول همگان است. تکامل فلسفی مصداق این شعر است که گفته شده :
 از جمادى مردم و نامى شدم وز نما مردم به حيوان سر زدم‏
 مردم از حيوانى و آدم شدم پس چه ترسم كى ز مردن كم شدم؟
 حمله ديگر بميرم از بشر تا بر آرم از ملائك بال و پر
 لذا نباید میان این دو مساله خلط نمود. برخی خواسته اند تکامل انواع زیستی را همان تکامل انواع فلسفی بدانند. علامه جعفری در کتاب آفرینش انسان و شرح نهج البلاغه فرموده اند: اینکه برخی گفته اند نظریه تکامل انواع پیشینه دارد و علمای اسلام نیز آن را مطرح کرده اند، سخنی نادرست و برخاسته از خلط میان این دو نوع تکامل است. تکامل فلسفی آن است که مرتبه ای از وجود به مرتبه بالاتری ارتقاء پیدا می کند و این غیر از بحث توالد و تناسل است. تکامل زیستی افقی و عرضی است اما تکامل فلسفی عمقی و طولی است.
 2- نکته دوم در مورد آیاتی است که مساله دفعی بودن خلقت الهی را اشاره نموده است . «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ » [5] . قرآن کریم در جایی اشاره دارد که پیدایش موجودات در چند روز صورت گرفته است. روز در اینجا به معنای شبانه روز نیست زیرا اساسا زمان بعد از خلقت این عالم ایجاد شده است. بلکه مراد مراحل و دوره هاست. آیاتی نیز که می فرماید «کن فیکون» به معنای آن است که هر گاه مقدمات چیزی مهیا شد، اعطای صورت به او دفعی واقع می شود، مثلا هرگاه بخواهد سنبل از گندم بروید، هم یک امر تدریجی رخ می دهد و هم دفعی. تدریج در آماده شدن معدات و دفعتا در اعطای صورت است. همین جاست که مرحوم علامه طباطبایی فرموده است: همه موجوداتی که در عالم طبیعت قرار دارند دارای ملکوتی هستند که آن ملکوت دیگر زمانی نیست و ثابت است. این جنبه همان فیض الهی است و موجود از همین جهت با خدای متعال مرتبط است. این مساله همان راه حل مساله ریط ثابت و متغیر است.
 از آن طرف هر کدام از این مقدمات و معدات نیز خود مراحلی داشته است. آماده شدن مراحل، تدریجی و دریافت صورت دفعی است. به عبارت دیگر هر چیزی که ماده ثانیه است خود مرکب از ماده و صورت است. صورت از ناحیه الهی به او اعطا می شود. ماده نیز تدریجا حاصل می شود. آن ماده نیز خود مرکب از صورت و ماده ای دیگر است، این سیر ادامه پیدا می کند تا می رسد به به نقطه ای که خدای متعال ابداعا خلق نموده است: « بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ » [6]
 استدلال به آیه 14 سوره نوع بر فرضیه تحول انواع
 آیه دیگری که بر این فرضیه به آن استدلال شده ، آیه 14 سوره نوح است: « وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً » [خدای متعال] شما را در مراحل مختلف آفريد. وجه استدلال به آیه این است که گفته شده بیشتر مفسرین اطوار را به معنای مراحل جنینی دانسته اند همان که در آیه 12 سوره مومنون بیان شده است، اما این تفسیر صحیح نیست زیرا از نظر لغت، «طور» به معنای مرحله ای است که کامل باشد نه یک مرحله ناقص. مراحل جنینی انسان، هر کدام بخشی از خلقت انسان است و کامل نیست لذا طور به آن اطلاق نمی شود . آنچه درباره مراحل خلقت انسان با توجه به کلمه «طور» می توان گفت، مربوط به مراحل قبل از خلقت اوست که بر اساس فرضیه تکامل انواع بیان شده است. در این آیه قرآن کریم می خواهد بگوید: ای انسان بر شما مراحلی گذشته است که هر کدام به صورت مستقل بوده است. [7]
 بررسی و نقد
 1- کلمه «طور» در لغت دارای معانی و کاربردهای مختلفی است. در کتاب معجم الوسیط به معنای «المره و تارة » یعنی امری دفعی، «الحد» به معنای حد و اندازه و «الحال و الهیئه» یعنی شکل و حالت آمده است. [8] مفسرین در مورد این آیه چند احتمال داده اند: مرحوم طبرسی در مجمع البیان در این باره گفته است: « «وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً» أي خلقكم طورا نطفة ثم طورا علقة ثم مضغة ثم عظاما ثم كسا العظام لحما ثم أنشأه خلقا آخر نبت له الشعر و كمل له الصورة عن ابن عباس و مجاهد و قتادة و قيل أطوارا أحوالا حالا بعد حال و قيل معناه صبيانا ثم شبانا ثم شيوخا و قيل خلقكم مختلفين في الصفات أغنياء و فقراء و زمناء و أصحاء و طوالا و قصارا و الآية محتملة للجميع. » [9] یک احتمال این است که «طور» اشاره به مراحل مختلف جنینی داشته باشد. احتمال دیگر این است که مراد مراحل بعد از ولادت باشد که عبارت است از: کودکی، نوجوانی، جوانی و کهنسالی . برخی نیز گفته اند: مراد تفاوت ها و ویژگی های فردی مانند کوتاهی و بلندی، فقر و غنا و ... است. مرحوم طبرسی در جمع بندی این اقوال گفته است: همه این معانی در مورد آیه قابل قبول است زیرا هر کدام از زاویه ای به آن نگریسته اند.
 فخر رازی نیز در مفاتیج الغیب ، ج30 ، ص 139 و راغب اصفهانی در مفردات، نیز قریب به همین معنا را گفته اند . مرحوم علامه طباطبایی به سبک دیگری به این مساله توجه کرده اند. ایشان فرموده اند: انسان دارای دو بعد فردی و اجتماعی است. از نظر فردی دارای مراحل مختلفی از جنینی، کودکی، جوانی و پیری است. و از نظر اجتماعی به گونه های مختلف مرد و زن، فقیر و غنی و مانند آن تقسیم می شود . « و الأطوار جمع طور و هو حد الشي‏ء و حاله التي هو عليها. و محصل المعنى- لا ترجون لله وقارا في ربوبية- و الحال أنه أنشأكم طورا بعد طور يستعقب طورا آخر فأنشأ الواحد منكم ترابا ثم نطفة ثم علقة ثم مضغة ثم جنينا ثم طفلا ثم شابا ثم شيخا و أنشأ جمعكم مختلفة الأفراد في الذكورة و الأنوثة و الألوان و الهيئات و القوة و الضعف إلى غير ذلك، و هل هذا إلا التدبير فهو مدبر أمركم فهو ربكم. » [10]
 بنابر آنچه گفته شد کلمه «اطوار» ابایی از اطلاق بر معانی دیگر ندارد و انحصاری که آقای دکتر سحابی در این باره نموده است پذیرفته شده نیست .
 2- نکته دیگر در مورد این استدلال این است که گفته اند کلمه «طور» به معنای دوره های کامل است و مراد از آن دوره های قبل از خلقت آدم است. اما درست است که این دوره ها هر کدام در حد خود کامل است اما وقتی نسبت به خلقت انسان سنجیده می شود ناقص می باشد. بنابراین اگر مراد نظر استقلالی به هر دوره است در این صورت دوران جنینی نیز، هر مرحله ای، کامل و مستقل خواهد بود و اگر با توجه به انسان سنجیده شود در نقصان فرقی بین آنها و مراحل جنینی نیست.
 خلقت انسان از خاک در قرآن کریم
 سخن درباره استدلال به آیات قرآن بر فرضیه تکامل به پایان رسید . در جلسه بعد ان شاء الله به سراغ آیاتی می رویم که در آنها قاطعانه خلقت انسان از خاک بیان شده است . در میان این آیات از همه روشن تر ، آیه « إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون‏ » [11] است .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] قرآن کریم ، تکامل و خلقت انسان ، دکتر یدالله سحابی ، ص 182
[2] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی ، فضل ابن حسن، ج9، ص 305، ط :انتشارات ناصر خسرو
[3] روح المعانی ، آلوسی ، سید محمود ، ج14 ، ص 105 ، ط : دارالکتب العلمیه
[4] رحمن /سوره55، آیه 15.
[5] یس /سوره36 ، آیه 82.
[6] بقره /سوره2 ، آیه 117.
[7] قرآن مجید ، تکامل و خلقت انسان ، ص 187
[8] معجم الوسیط / ج2 ، ص 570 ؛ در المنجد الطلاب نیز به همین معنای آمده است .
[9] مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، ج10 ، ص 544
[10] المیزان فی تفسیر القرآن ، علامه طباطبایی ، ج 20 ، ص 32 ، ط : جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
[11] آل عمران /سوره 3 ،آیه 59.