درس کلام استاد ربانی

92/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: نظریه تکامل انواع و رابطه آن با آموزه های دینی
 استدلال طرفدارن فرضیه تکامل به آیه 45 سوره نور
 موضوع بحث بررسی استدلالی بود که به آیه 45 سوره نور بر فرضیه تکامل انواع اقامه شده است . برای این منظور به دو بخش از آیه استشهاد شده است:
  1. صدر آیه شریفه که می فرماید « وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماء » نور ، 45 گفته شده مراد از این قسمت آیه این است که خلقت اولیه همه موجودات از آب است. ابتدا در آب و در میان لجن ها و جلبک ها موجودات تک سلولی پدید آمده و حیات آغاز شده است .
  2. بخش دیگر آیه، عبارت « فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشي‏ عَلى‏ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشي‏ عَلى‏ رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشي‏ عَلى‏ أَرْبَع‏ » نور ، 45 است. در این جا گفته اند مراد از این بخش آیه پیوستگی نسلی میان موجودات است که از مرحله ساده ابتدایی آغاز شده و کم کم پیچیده تر می شود .
 مولف کتاب «قرآن مجید ، تکامل و خلقت انسان » در این باره می گوید « برای نمایش اصل پیوستگی در جهت ارتباط و تکامل که میان حیوانات مذکور در آیه برقرار است کلمه «من» به جای موصول را بکار رفته است. بنا به توصیفی که از نظر تکاملی در قسمت اول این نوشته ارائه شده و بزودی راجع به اقسام حیوانات مذکور در متن آیه توضیح داده خواهد شد کلیه حیوانات در یک سیر تکاملی قرار دارند که غایت آن پستانداران و در راس آنها انسان ذی شعور می باشد. پس استعمال کلمه «من» برای هر دسته از این حیوانات به اعتبار پیوستگی آنها به یکدیگر و بستگی غایی آنها به خلقت انسان ذی شعور و شاید به علت آنکه چون همه در مسیر تکامل و وصول به مقام اعلای ارض می باشند. » [1]
 نقد و بررسی این استدلال در جلسه گذشته بیان شد .
 استدلال به آیه 11 سوره اعراف بر تکامل و خلقت انسان
 گفته شده آیه قبل، مربوط به خلقت انسان نیست بلکه سایر جانداران را شامل می شود. مولف کتاب به آیات دیگری اشاره کرده که راجع به خلقت انسان است. وی از این آیات استفاده کرده که انسان دو مرحله از خلقت را طی کرده است: یک خلقت تدریجی که مربوط به انسان های قبل از حضرت آدم (ع) است و خلقت دیگر مربوط به انسان های بعد از حضرت آدم (ع) است. در مرحله اول انسان در یک تکامل زیستی قرار داشته است و تا آنجا این سیر ادامه داشته که صورت انسان در آمده است . این انسان نماها از نظر ظاهری شبیه انسان کنونی بوده اند اما از قوه درک و فهم و تعقل بی بهره بودند . به همین خاطر بود که مسئولیت و تکلیف نیز نداشتند. از این مرحله به بعد یک تحول عظیم رخ داد و آن به وجود آمده قوه تفکر و تعقل و مسئولیت بود. این ویژگی که از حضرت آدم (ع) آغاز شد، به نسل های بعدی نیز منتقل شد. بنابراین حضرت آدم (ع) اولین انسان نیست بلکه انسان های دیگری هم بوده است اما آنها فاقد قدرت درک و عقل بودند .
 مولف کتاب برای اثبات این مدعا به آیاتی چند استشهاد نموده اند . از جمله آن آیه 11 سوره مبارکه اعراف است: « وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدينَ » [2] ما شما را آفريديم؛ سپس صورت بندى كرديم؛ بعد به فرشتگان گفتيم: «براى آدم خضوع كنيد!» آنها همه سجده كردند؛ جز ابليس كه از سجده كنندگان نبود.
 سیر بحث مولف کتاب «قرآن مجید ،‌تکامل و خلقت انسان » در بخش دوم کتاب، این گونه است که ابتدا مقدمه ای را بیان کرده و واژگانی که بعدا بیان می کند را توضیح می دهد. یکی از آن واژگان کلمه «خلق » است. وی می گویند: کلمه «خلق» هر جا در قرآن کریم بکار رفته است به معنای ایجاد چیزی از چیزی دیگر است . مثلا می فرماید « وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون‏ » [3] ما انسان را از گِل خشكيده‏اى(همچون سفال) كه از گِل بد بوى(تيره رنگى) گرفته شده بود آفريديم! و یا در آیه ای دیگر می فرماید « وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طين‏ » [4] و ما انسان را از عصاره‏اى از گِل آفريديم؛ .
 واژه دیگر کلمه «انسان» و «آدم» است. وی می گوید: کلمه انسان عام است و شامل همه بنی آدم می شود اما کلمه آدم خاص است و مراد حضرت آدم (ع) است . ایشان بعد از بیان این مسائل بحث اصلی خود را با عنوان «خلقت تدریجی موجودات زنده تا انسان» ، آغاز می کند. در اینجا به آیه 11 سوره اعراف استشهاد کرده و گفته است: در قسمت اول آیه قرآن می فرماید «و لقد خلقناکم » مراد از خلقنا همان طور که گفته شد ایجاد انسان از ماده ای قبلی است. مراد از ضمیر «کم» نیز مخاطبین عصر رسالت است که شامل نوع انسان می شود. در این مرحله، انسان هنوز صورت و ظاهر انسانی ندارد. سپس در ادامه آیه می فرماید « ثم صروناکم» کلمه «ثم» دلالت بر تراخی و فاصله زمانی دارد. معنای این قسمت آیه این است که انسانی که مراحل اولیه خلقت را طی کرده است کم کم ، از نظری ظاهری شبیه انسان می شود. بنابراین انسان در یک مرحله، از چیز دیگری خلق شده است و سپس فاصله زمانی زیادی گذشته تا به شکل انسان کنونی در آمده است.
 اما در این مرحله انسان تنها صورت انسانی را دارد و از عقل و خرد برخوردار نیست . قرآن کریم در ادامه می فرماید «ثم قلنا للملائکه اسجدوا لادم» تغییری که باعث شد انسان مسجود ملائکه و محسود شیطان قرار گیرد نیروی عقل و تفکر بود. در این مرحله انسان نیروی تفکر و تعقل را می یابد . بعد از این مرحله است که لیاقت آن را می یابد که ملائکه بر او سجده کنند .
 موید این موجه نیز آیه ای دیگر از قرآن کریم است که می فرماید « فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ » [5] وقتی که خلقت انسان کامل شد و آن گاه که از روح الهی در آن دمیده شد، لیاقت مسجود بودن ملائکه را یافت .
 بررسی و نقد این استدلال
 دکتر سحابی بر اساس الفاظ و کلمات قرآن استظهاری از آیه نموده و خواسته بر فرضیه تکامل انسان دلیلی از قرآن اقامه کند . اما باید بررسی کرد آیا چنین استظهاری صحیح است یا نه ؟ در مورد استفاده از کلمه خلق و اینکه به معنای چیزی است که از چیز دیگر به وجود آمده است سخنی نیست و مورد پذیرش است . هر چند کلمه خلق منحصر در این معنا نیست و به معنای ابداع و انشاء نیز در قرآن کریم به کار رفته است. [6] اما در مورد انسان مسلم است که انسان دارای ماده قبلی بوده است. اما در اینکه این ماده قبلی چه بوده است، آیه دلالتی ندارد ، لذا نمی توان بر آیه تحمیل نمود که مراد اجداد تک سلولی انسان است. زیرا آن ماده اولیه همان طور که قائلین به ثبات انواع می گویند می تواند خاک، نطفه و مانند آن باشد.
 در بخش دیگر آقای دکتر سحابی گفته است مراد از ضمیر «کم» بنی آدم و نوع انسان است . زیرا مخاطب آیه قدر مسلم از حین مشافهه به بعد است. این معنا نیز مورد قبول است و مراد از ضمیر «کم» اجداد انسان هاست . اما در اینجا نیز می گوییم در این که مراد از آن اجداد موجودات تک سلولی است یا حضرت آدم (ع)، آیه دلالتی در این باره ندارد. علاوه بر اینکه در ذیل بیان می شود قرینه گویای دلالت آیه بر حضرت آدم (ع) است .
 بخش دیگری که ایشان به آن استشهاد نموده عبارت «ثم صورناکم » است. در اینکه مراد از تصویر گری ، صورت گری انسان است سخنی نیست و مورد قبول می باشد. اینکه پیدایش این صورت نیز با تاخیر صورت گرفته است نیز امری پذیرفته شده است. این تاخیر نیز می تواند از یک ساعت تا میلیون ها سال باشد.
 تا اینجا روشن شد که ظاهر آیه دلالتی بر تحول و تکامل انواع یا ثبات انواع ندارد . اما در ادامه دو نکته وجود دارد که استظهار تحول انواع را رد می کند .
  1. مراد از ضمیر «کم» در آیه چیست؟ آقای سحابی گفته است مراد، اجداد انسانها از موجودات تک سلولی است اما مفسرین گفته اند مراد حضرت آدم (ع) است. در اینجا نیاز به مجاز در اسناد است اما کدام یک از این مجاز ها که نسبت داده شده درست است؟ روشن است که فاصله میان انسان کنونی و موجودات تک سلولی ( بنابر اینکه آنها را اجداد انسان بدانیم ) میلیونها سال می باشد در حالی که فاصله میان مخاطبین آیه و حضرت آدم (ع) چند هزار سال بیشتر نیست. لذا استناد آن به حضرت آدم (ع) اولی است. علاوه بر اینکه آیات دیگر قرآن قرینه لفظیه است بر این که مراد، حضرت آدم (ع) است. قرآن کریم به قوم یهود که در عصر پیامبر اکرم (ص) می زیسته است با ضمیر کم خطاب نموده در حالی که مراد اجداد آنهاست که در عصر حضرت موسی (ع) می زیسته اند . می فرماید: « وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏ » بقره ، 63.
  2. طبق بیان شما لازم است یک تقدیر در آیه گرفته شود و آن اینکه گفته شود وقتی انسان صورت انسانی یافت هنوز مسجود ملائکه نشده است . بعد از آنکه قدرت تعقل و تفکر یافت لیاقت مسجود بودن را یافته است. تعبیری به عنوان اعطای عقل و فکر در آیه نیامده است لذا در تقدیر گرفته می شود . تقدیر آیه چنین می شود ثم صورناکم ثم اعطیناکم العقل و الفکر و قلنا للملائکه اسجدوا . قرینه ای که برای این تقدیر وجود دارد یکی قرینه متصله است که عبارت قلنا للملائکه است. چون تا وقتی انسان با قدرت تفکر خلق نشده است ، حکم به سجده بر او به ملائکه داده نمی شود. قرینه دیگر منفصله است و آن آیاتی است که همین معنا را می رساند .
 اما طبق دیدگاه قائلین به ثبات انواع چنین تقدیری لازم نیست . بر این اساس روشن می شود که استظهاری که قائلین به ثبات انواع نموده اند صحیح تر است.
 مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه در این مورد که چرا به جای حضرت آدم(ع)، خطاب را متوجه نوع انسان نموده است می فرماید : وجه آن این است که حقیقتی که مسجود فرشته ها قرار گرفته است اختصاصی به حضرت آدم (ع) ندارد بلکه در بنی آدم نیز وجود دارد . لذا همواره بنی آدم کمالی دارد که مسجود ملائکه است .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] قرآن مجید، تکامل و خلقت انسان ، دکتر سحابی ، ص 57
[2] اعراف ، 11
[3] حجر ، 26
[4] مومنون ، 12
[5] حجر ، 29
[6] در این باره به کتاب مفردات راغب اصفهانی مراجعه شود .