درس کلام استاد ربانی

92/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : نظریه تکامل انواع و رابطه آن با آموزه های دینی
 نقدهای وارده بر فرضیه موتاسیون یا جهش
 فرضیه جهش که درباره تبیین تحول و تطور انواع است، در جلسه گذشته بیان شد. این فرضیه بر خلاف فرضیه لامارک و داروین از قوت بیشتری برخوردار است و مساله وراثت که مشکل اصلی آن دو فرضیه بود، در آن برطرف شده است اما با این حال این فرضیه نیز از طرف دانشمندان علمی مورد نقدها جدی قرار گرفته و مبعدات و موانعی برای آن بیان شده است که از این قرار است :
 نقد اول: ناتوانی عامل تصادف در پیدایی انواع
 نکته اول آن است که تغییراتی که در ژنها به صورت جهش و تصادف رخ می دهد و قابلیت بقا را دارد بسیار نادر است. دانشمندان تجربی گفته اند اغلب تغییراتی که در بدن موجود زنده به این شکل اتفاق می افتد امری ناپایدار است . بر این اساس چگونه می توان این امر را عاملی برای انواع گوناگونی که اکنون وجود دارد به حساب آورد؟ فرضیه جهش هر چند از نظر عقلی امکان پذیر است اما فهم متعارف تجربی را قانع نمی کند. هر موجود زنده برای اینکه بتواند به حیات خود ادامه دهد نیازمند یک هماهنگی در میان ساختار درونی خود و یک هماهنگی با موجودات دیگر و یک هماهنگی و سازگاری با محیط پیرامونی است. وقتی تغییری در ژنها ایجاد می شود پاره ای از این هماهنگی ها از بین می رود و لذا آن موجود برای بقاء شرایط دشواری را طی می کند. گاه عاملی انسانی دخالت کرده و با پرورش این موجود و نگهداری او این هماهنگی را به صورت مصنوعی بوجود آورده و شرایط زیستی آن موجود را مهیا می کند. در مورد طبیعت هم اگر بگوییم خود طبیعت به صورت تصادفی چنین کاری را انجام می دهد بسیار بعید است . اما اگر معتقد باشیم جهان دارای مدیر و مدبر ماوراء الطبیعی است که موجودات را پرورش داده و شرایط را برای زندگی آنها فراهم می کند، در این صورت می توان این فرضیه را صحیح دانست. تنها در این صورت است که اشکال فرضیه جهش از این جهت حل خواهد شد.
 نقد دوم: جهش عاملی در تغییر صنف نه نوع
 علاوه بر اشکال فوق این سوال مطرح است که چگونه می توان گفت که رده های گوناگون جانداران با تفاوت هایی بسیاری که در میان‌‌ آنهاست بر اثر جهش به وجود آمده است؟ این تفاوت آن قدر زیاد است که پیدایی آن توسط عامل جهش بسیار بعید به نظر می رسد. شواهدی که در مورد تحول جانداران نیز وجود دارد تنها تغییراتی در یک بخش کوچک را نشان می دهد مانند اینکه گوسفند مرینوس، کرک بیشتری یافته است. اما شواهدی از تغییر یک نوع به نوع دیگر وجود ندارد . لذا نهایت چیزی که می توان بر اثر این فرضیه اثبات نمود، تغییرات صنفی و نه تغییرات نوعی است.
 پیر روسو در کتاب «تاریخ علوم » در این باره می گوید « تغییرات ناگهانی فقط در مورد انواع است و بس و هرگز دیده نشده است که یک خانواده و یا یک طبقه ای از موجودات به خانواده دیگری تبدیل شده باشند. گذشته از آن افراد نباتات یا حیواناتی که در نتیجه تغییرات ناگهانی حاصل می شوند عموما ضعیف و رنجور هستند و به هیچ وجه شاهد مدعای خوبی برای مساله مسابقاتی حیاتی نمی باشد » [1] . بله اگر ما نوع را پرورش دهیم و شرایط را مهیا کنیم امکان بقاء آن موجود بیشتر است. همین مساله را اگر بخواهد توسط طبیعت اثبات نماییم باید بدنبال مدبری حکیم، دانا و قادر برای طبیعت باشیم و الا بر اساس تفکر ماتریالیستی چنین چیزی امکان دارد .
 قابل توجیه بودن فرضیه جهش تنها بر اساس نگاه الهی
 در کتاب «حیات و هدفداری» [2] ، نوشته طبیب متخصص فرانسوی روویر، ترجمه شیبانی نیز این مطلب آمده است. وی در مقدمه کتاب خویش می گوید « سه سال قبل بود که من کتاب کوچکی در کالبد شناسی فلسفی راجع به هدف داری در تکامل منتشر کردم در پیشگفتار آن کتاب گفته بودم که اعتقاد به هدف داری جهان با واقعیت های غیر قابل انکارش، مخالف عقیده جزمی مادی است. و از روی همان واقعیت ها بود که بعضا به اثبات هدف داری در تکامل علاقه مند شدم. من اطلاع پیدا کردم که آن کتاب موجب جلب اعتماد برخی شکاکان و در عین حال سبب اضطراب پنهانی مبلغان فعال عقیده مادی گردیده است. این موفقیت دو جانبه مرا مصمم ساخت که با جدیت بیشتر به کاری که در پیش گرفتم بپردازم . در این کتاب نتایج کار و مطالعه خویش را درباره هدف داری در زیست شناسی بیان می کنم » [3] حاصل سخن وی در این کتاب این است که می گوید: پذیرش تکامل زیستی، بر مبنای تفکر مادی امکان پذیر نیست و تنها بر مبنای تفکر الهی می توان آن را پذیرفت. وی نظریه جهش را بر اساس عقیده الهی می پذیرد و می گوید اگر این امر را به تصادف که امری کورکورانه است بسپاریم قطعا نمی توانیم عامل جهش را عامل پیدایی انواع موجودات با این همه عظمت بدانیم. دانشمند مادی گرا که می خواهد صرفا با داده های علمی این مساله را حل نماید، توفیقی در آن بدست نخواهد آورد.
 وی در این باره چنین گفته است: « چقدر تغییرات منتسب به متابولیسم (سوخت و ساز) یعنی منتسب به تغذیه خاص سلولی وجود دارد که سبب و نتیجه آنها منجر به تغییر ارثی است؟ همین طور که می توان شک کرد، کاملا محتمل است که این تغییرات به تنهایی بتواند جهش های قابل ملاحظه ای که دسته های مختلف حیوانی را از هم جدا کرده اند ایجاد نماید. اما تصور اینکه این جهش ها بدون آنکه در جهت معینی صورت گرفته باشند ولی نتیجه آنها هماهنگی غیر قابل انکار عالم موجودات زنده شود دور از حقیقت به نظر می رسد » [4] اگر عنصر وجود مدبری حکیم و دانا را در تبیین این مساله کنار بگذاریم این امر جهت داری که در موجودات صورت می گیرد را هرگز نمی توان توجیه نمود.
 وی در جای دیگر نیز می گوید « در اینجا نقطه نظر خاصی است که واقعیات مخالف آن را می گوید. در میان تغییرات غیر قابل شمارشی که در هنگام تکامل، عملی می شود بر حسب نظریه مادیون آنهایی که بر حسب تصادف یک موجود قابل زیست هستند استثنائات نادری هستند » [5] شهید مطهری می فرماید به وجود آمدن این عالم به صورت تصادفی مانند این است که مورچه ای در دوات وارد شده و آنقدر بر روی کاغذ راه رفته تا گلستان یا بوستان سعدی را نوشته شده است.
 این دانشمند به بررسی عقاید مادیون درباره فرضیه تطور انواع پرداخته و آن را نقد نموده است. وی در همین کتاب با « عقاید مادی تکامل ، دگرگونی گرایی ، جهش گرایی » [6] به این مساله پرداخته است . ایشان با نگاه الهی به مسائل طبیعی نگاه کرده است و این همان سخن آیت الله جوادی است که می فرماید اگر بخواهد علوم، دینی شود باید نگاه الهی به آن داشت. لذا این توجه و التفات مهم است.
 وی در تحت این عنوان گفته است « دگرگونی گرایی مادی یا وحدت انواع [منظور وی از دگرگونی گرایی ، فرضیه لامارک و داروین است ] که حاصل فکر وسیع ولی مخدوش هکل است تا چندی پیش هم پیروز بود. این نظریه بعدا از اساس فرو ریخت. [ زمانی بر اساس تفکر داروین به عنوان یک نظریه علمی طبیعی، فلسفه ای بنام فلسفه ماتریالیسم ایجاد شد و به انکار وجود خداوند و متافیزیک پرداخت . با فرو ریختن این مبنا ، این فلسفه نیز فرو ریخت] در صورتی که مشاهده و تجربه ثابت کرده است که تکامل، به جای انجام شدن از تغییر شکل های آرام و پیوسته، بر عکس نتیجه تغییرات شدید و غیر پیش بینی است . این تغییرات مفصل با وسعت متفاوت و از اول حسی است. چنین تغییرات جهش ها نامیده می شود. جهش گرایی عبارت است از تغییر تکامل از راه جهش. آن عقیده نیز مانند مکتب دگرگونی مکانیکی، نظریه ای مادی و محصول تصادف است و تنها بر اثر علل طبیعی خالص ایجاد شده است . این علل بدون مقصد و جهتی تاثیر کرده اند » وی سپس فرضیه جهش را بر اساس تفکر مادی نقد می کند.
 جمع بندی
 آنچه نویسنده کتاب «حیات و هدف داری» در مورد فرضیه جهش بیان کرده با اینکه سخنی دقیق و راه گشا در این مساله است اما کمتر توسط فلاسفه و متکلمان اسلامی بدان پرداخته شده است . این مطلب آن است که آیا می شود از فرضیه جهش برای تبیین مساله تکامل زیستی استفاده کرد؟ پاسخ هم آری است و هم نه. کسی که نگاهی مادی گرایانه دارد نمی تواند بر اساس این فرضیه به اثبات تحول انواع بپردازد. اما در صورتی که نگاه ما الهی باشد با دو شرط می توان از این فرضیه برای تحول انواع استفاده نمود :
  1. ابتدا اصل تحول انواع در عالم طبیعت با دلایل و شواهد دیگر ثابت شود. زیرا پیش فرض فرضیه جهش این است که تطور انواع در طبیعت امری ثابت است و ثباتی در انواع نیست. اساسا همان طور که گفته شد فرضیه جهش یا فرضیه داروین در صدد تبیین این پیش فرض هستند. بنابراین ابتدا باید دید آیا ادله علمی، ثبات علمی را رد کرده است و نظریه مقبول تطور انواع است یا نه ؟
  2. ثانیا بر فرض که اصل تحول را از نظر علمی قبول شود باید معتقد بود که این عالم بی صاحب نیست. یعنی در کنار این بحث علمی ، این مساله فلسفی و دینی نیز وارد می شود که عالم دارای مدبری حکیم ، دانا و قادر است. همان طور که بشر برای اینکه یک تغییر ژنتیکی در طبیعت باقی بماند آن را پرورش می دهد و اسباب و شرایط را برای آن فراهم می کند، همین امر نیز در مورد تغییرات ژنتیکی در مورد طبیعت جاری می باشد. لذا اگر کسی با نگاه ماتریالیستی به این مساله بنگرد نمی تواند بر اساس این فرضیه، تحول انواع را تبیین کند. اما اگر الهی به آن بنگرید ، تبیین انواع توسط این فرضیه ممکن است.
 با توجه به آنچه گفته شد این نتیجه بدست آمد که هر تفکر فلسفی که بخواهد نظم عالم موجودات زنده را بدون اراده شاعری دانا و حکیم تبیین کند از نظر علمی ( فارق از جنبه فلسفی و دینی ) مورد قبول نیست. لذا اگر پیش فرض این فرضیه درست باشد تنها در صورتی می تواند بیان کننده نظریه تطور انواع باشد که نگاهی الهی به آن صورت گیرد .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] تاریخ علوم ، پیر روسو ، ترجمه حس صفاری ، ص 710
[2] استاد مطهری این کتاب و نیز کتاب راز آفرینش انسان ، نوشته کریسین مریسین را برای مطالعه زیاد سفارش می نمودند.
[3] حیات و هدف داری ، مقدمه کتاب
[4] حیات و هدفداری ، ص 191
[5] حیات و هدفداری ، ص 192
[6] حیات و هدفداری، ص 181 . آقای شیبانی که مترجم این کتاب است و مرد بسیار وارسته ای است می گوید وقتی ما این کتاب را به همراه همکاران ترجمه می کردیم و می دیدیم ایشان چقدر به مسائل الهی توجه دارد برای او دائما تقاضای آمرزش می کردیم .