درس کلام استاد ربانی

92/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : راز گشای معجزات و رابطه آن با قوانین طبیعی و فلسفی
 موضوع بحث بررسی نظریه تاویل در باب معجزات بود. تاویل در باب معجزات دو گونه است : تاویل علمی و تاویل عرفانی . تاویل عرفانی در جلسه گذشته مورد بررسی قرار گرفت و دانسته شد کسانی که به تاویل عرفانی در باب معجزات پرداخته اند، وجود خوارق عادات را منکر نشده اند بلکه معتقد شده اند، این امور علاوه بر جنبه ظاهری ، دارای معنای باطنی نیز هست. این تاویل عرفاء برای دیگران به خودی خود اعتبار علمی و دینی ندارد مگر اینکه شخص بیان کننده آن بگونه ای باشند که یک نحوه اطمینان و وثوقی به او حاصل شود .
 تاویل علمی در معجزات
 این دیدگاه هم در جهان مسیحیت و هم جهان اسلام طرفدارانی یافته است. کسانی که به این تاویل روی آورده اند، متاثر از وضعیتی بوده اند که در جهان مسیحیت بوجود آمد . فضای حاکم بر مسیحیت در برهه ای از زمان متاثر از تجربه گرایان بود. تجربه گرایان ملاک حقانیت گزاره ها را هماهنگی آنها با داده های تجربی می دانستند. چهره شاخص این جریان دیوید هیوم است.
 رشد سریع علوم و مرعوب شدن بشر نسبت به آن و نیز پیدایش مشرب فلسفی تجربه گرایی ، باعث شد این تلقی برای برخی بوجود آید که دین اگر بخواهد در عصر جدید سخنی داشته باشد باید با علم جدید هماهنگ باشد. به همین منظور برخی به جهت دفاع از دین، در مورد معجزات و امور خارق العاده دست به تاویل زده و معتقد شدند این امور دارای علل و عوامل طبیعی است گرچه مردم به آنها توجه ندارند .
 چند عبارت برای مستند شدن این حرف بیان می شود . در کتاب «سیر تکامل عقل نوین» ، نوشته هرمن رندل ، ترجمه ابوالقاسم پاینده آمده است « از موقعی که دیوید هیوم در قرن 18 از معجزات انتقاد کرد، دین داران آزاد فکر از اعتقاد به هرگونه خرق عادات طبیعت ابا داشتند و اخبار معجزات را چنان تفسیر می کردند که نتیجه علل طبیعی چون زود باوری انسان یا تخیل یا خرافات بوده است » [1]
 ایان باربور در کتاب علم و دین نیز می گوید « امروزه بر طبق رایج ترین تفسیر ، نجات بنی اسرائیل از راه بحر احمر یک معجزه ماوراء طبیعی نبوده بلکه یک تند باد شرقی بوده که می تواند به سادگی به عنوان یک پدیده طبیعی تبیین شود اما بنی اسرائیل همچون عمل خداوند تفسیر کرده اند » [2]
 در جهان اسلام هم افرادی این روش را برگزیده اند . از معروف ترین آنها ، سید احمد خان هندی است. وی در کتاب «تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان» همه معجزاتی که در قرآن آمده است را تاویل علمی نموده است. به عنوان نمونه درباره شکافته شدن دریا برای بنی اسرائیل می گوید این امر به خاطر جزر و مد دریا صورت گرفته است. و چون حضرت موسی (ع) از این مساله با خبر بودند از همین فرصت استفاده کرده و بنی اسرائیل را عبور دادند. در مورد معجزه زدن عصا به سنگ و شکافته شدن و جاری شدن چشمه از آن نیز می گوید مراد از زدن عصا، پیمودن راه و مراد از سنگ کوهستان است لذا معنای آیه « اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَر » [3] یعنی با عصا کوه پیمایی نما تا به آب برسی. [4] ایشان حتی تولد حضرت عیسی (ع) بدون داشتند پدر را انکار کرده و گفته است حضرت مریم (س) همان طور که در انجیل نیز آمده است در عقد یوسف نجار بود و اینکه قرآن فرموده است « فتمثل لها بشرا سویا» مراد قبل از ازدواج ایشان بوده است. [5] وی همچنین سخن گفتن حضرت عیسی (ع) در گهواره را منکر شده و آفرینش پرنده به دست آن حضرت را نپذیرفته است . خلاصه آنکه وی در این زمینه راه افراط را طی نموده و تمام معجزات را تاویل نموده است .
 مرحوم معرفت در کتاب «التفسیر و المفسرون »، ج2 ، ص 514 مطالب سید احمد خان هندی را نقل و نقد نموده است. همچنین سید جمال الدین اسد آبادی آن گاه که در هند تبعید بودند با آراء سید احمد خان آشنا شده و رساله ای را با نام «نیچریه » به معنای طبیعت گرایی و مقاله ای با عنوان تفسیر و مفسرون ، در نقد وی نگاشته است. وی می گوید « شنیدم که شخصی در حال کبر سن و کثرت تجربیات و سیاحت ممالک فرنگ پس از کسب جهد، به جهت اصلاح جامعه اسلامی تفسیری بر قرآن نوشته است. گمان بردم که گمشده خود را یافته ام ولی چون تفسیر بنظرم گذشت دیدم به هیچ وجه یاد شده قدم نگذاشته و تنها همت خود را بر آن گذاشته که هر آیه که در آن ذکری از ملک و جن یا روح الامین و یا جنت و نار و یا معجزه ای از معجزات انبیاء می رود آن آیه را از ظاهر خود بر آورده و به تاویلات بارقه زندیق های قرون گذشته تاویل نموده است» [6] . همان طور که سید جمال الدین بیان کرده است افرادی که چنین تاویلاتی از معجزات نموده اند نوعا قصد سویی نداشته و می خواستند اصلاح نمایند اما روشی که بر گزیده اند غلط و اشتباه است.
 در مصر نیز این تفکر طرفدارانی پیدا کرده است صاحب کتاب «الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن » همین روش را برگزیده است. وی در مورد معجزه حضرت عیسی (ع) در خلق پرنده از طین و شفای نابینا و ابرص گفته است: مراد از « أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ » [7] منظور پرواز تاریکی ها نادانی و سنگینی های جهل و عروج به قله علم است و مراد از « وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ » بصیرت دادن به کسانی است که بی بصیرت هستند و مراد از « وَ الْأَبْرَصَ » کسانی است که فطرتشان رنگارنگ شده است . و یا اینکه می فرماید « أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في‏ بُيُوتِكُم‏ » یعنی تدبیر خانه داری را به شما آموزش می دهم . تاویل هایی که وی آورده است آمیخته ای از تاویل های عرفانی و تاویل های علمی و عرفی است . ذهبی در کتاب التفسیر و المفسرون ، ج 3 ، ص 222 تا 226 درباره این مفسر و تاویل های او سخن گفته است .
 این گونه تاویل یک نوع روش روشنفکری دینی است که با مقیاس های پذیرفته شده در دنیای تجربی می خواهد به دفاع از دین پرداخته و آن را تفسیر نماید . این گروه برای مدعای خویش استدلال هایی نیز نموده اند مثلا گفته اند روش ما طبق خود قرآن است آنجا که می فرماید « فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلا » [8] قوانین طبیعت سنت های الهی است و خدای متعال چون وعده نموده که آنها را تغییر نمی دهد لذا ما نمی توانیم خارق العادات که ناقض این قوانین است را بپذیریم . و یا گفته اند وقتی به قرآن رجوع می کنیم می بینیم گاه مشرکین از پیامبر (ص) در خواست معجزه می نمودند اما آن حضرت می فرمود « قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً » [9]
 بررسی و نقد دیدگاه تاویل گرایی علمی
 قبل از نقد این دیدگاه چند نکته به عنوان قاعده و قانون فهم متن و تفسیر بیان می شود .
 1- برای فهم یک متن دینی مانند قرآن و روایات یا هر متن وحیانی دیگر ، باید آن را بر اساس ضوابط حاکم بر محاوره معنا نمود، زیرا متون وحیانی بر اساس همین ضوابط با بشر سخن گفته اند .
 2- از نظر عقلایی مدلول مطابقی هر کلامی اعم از شفاهی و متنی معتبر است و حجیت دارد. مراد از حجت بودن آن این است که گوینده و نویسنده کلام می تواند به مدلول ظاهری کلام خود احتجاج کند و دیگران نیز می توانند براساس آن احتجاج کنند . این یک قاعده عقلایی زبان است .
 3- اگر مدلول ظاهری آیه ای خلاف عقل و یا محکمات قرآن باشد در این صورت دست از ظهور آن برداشته می شود اما در غیر این صورت چنین چیزی جایز نیست .
 با توجه به این این نکات باید دانست ظواهر آیاتی که در مورد معجزه بیان شده است حجت است . این آیات اگر نگوییم در حد نص است اما از نظر ظهور قریب به نص می باشد. مثلا قرآن کریم در مورد معجزه ناقه حضرت صالح (ع) می فرماید « وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَة » [10] آمدن شتر از دل کوه بینه و دلیلی است که صدق مدعای حضرت صالح (ع) را اثبات می کند. اما آیا اگر این امر همان طور که تاویل گرایان می گویند امری طبیعی و عادی است در این صورت می تواند به عنوان بینه ای بر صدق ادعای آن حضرت بکار آید؟ و یا قضیه اژدها شدن عصای حضرت موسی (ع) و ید بیضاء آن حضرت . این قضیه اولین بار بین خداوند و آن حضرت صورت گرفت و مردم در آنجا حضور نداشتند . بعد حضرت مامور شد به سمت فرعون حرکت کند. جالب این است که بعد از اینکه حضرت، فرعون را دعوت نمود، فرعون از وی می خواهد دلیلی بر صدق ادای خود اقامه کند. اینجا بود که حضرت، معجزات را ارائه نمود . بعد از این جریان نیز وقتی حضرت در برابر ساحران، معجزه الهی را نشان داد اولین کسانی که به آن حضرت ایمان آوردند خود ساحران بودند. این مطالب گویای آن است که آنچه آن حضرت انجام دادند امری خارق العاده بوده است .
 اگر نگاهی نه چندان عمیق به آیات قرآن شود روشن می شود که آیات مربوط به اعجاز انبیاء تاویل بردار نیست. عین همین حرف درباره معاد جسمانی نیز صورت گرفته است . برخی که معاد را تنها روحانی می دانند آیات مربوط به حضور جسم در آخرت و لذت و رنج جسمی در آنجا را تاویل نموده اند. مرحوم خواجه در نقد سخن این افراد می فرماید این آیات ابا از این دارند که تاویل شوند زیرا اولا محذوری برای این کار وجود ندارد یعنی جسمانی بودن معاد از نظر عقل یا محکمات قرآن رد نشده است ثانیا تعداد آیاتی که در این زمینه وارد شده بسیار است. مرحوم خواجه همین مطلب را در مورد آیات مربوط به معجزات نیز آورده اند .
 نقد دلیل اول:
 طرفداران تاویل گرایی علمی گفتند در مورد معجزات ما با محذور مواجه هستیم به همین منظور آیات مربوطه را تاویل می کنیم و آن محذور تغییر ناپذیری سنت الهی است . خدای متعال در چندین آیه از قرآن کریم مساله سنت الهی و تخلف ناپذیر بودن آن را بیان کرده است. قوانین طبیعی نیز سنت الهی است و بر اساس این آیات تغییر در آنها رخ نمی دهد . سید احمد خان هندی در این زمینه می گوید « من معجزات را از آن جهت که خلاف عقل است انکار نمی کنم بلکه انکار من از این جهت است که قرآن وقوع حوادث یا واقعه هایی را که بر خلاف قوانین و نوامیس طبیعت یا جریان عادی امور یا اشیاء باشد زا تایید نمی کند . زیرا قوانین طبیعی سنت های الهی است و سنت های طبیعی تغییر پذیر نیست ».
 این استدلال را مرحوم شهید مطهری در کتاب نبوت نقل کرده است . « سيد احمد خان دو دليل هم از خود قرآن بر اين مطلب مى‏آورند. ... دليل دوم يك سلسله آيات ديگرى است در خود قرآن كه نظام خلقت را به عنوان «سنن الهى» مى‏نامد و تصريح مى‏كند كه سنن الهى تغييرپذير نيست. ... مى‏گويند به اين دليل پس معجزه به معنى اينكه خرق عادت بشود، تبديل سنت الهى است، تحويل سنت الهى است و نمى‏شود. سنت الهى مثلا اين است كه يك انسان اگر مى‏خواهد متولد شود بايد از يك زن و مرد به شكل خاصى- كه نطفه‏هاشان با يكديگر تلاقى پيدا مى‏كنند و در ظرف خاصى بزرگ مى‏شوند، مدت معينى هم لازم دارد- متولد شود. اين سنت به نصّ قرآن تغييرپذير نيست. » [11]
 ذهبی نیز در کتاب التفسیر و المفسرون در جلد 3 این مطلب را آورده اند .
 حاصل نقد این سخن این است که :
 1- آیاتی که در آنها مساله سنت الهی به کار رفته است ، مربوط به حوادث اجتماعی و تاریخ بشر است و ربطی به جریان های طبیعی ندارد. این مساله در بررسی حدود ده آیه ای که به این مساله بدست می آید :
 الف) اسراء ، 77 « سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْويلاً »
 ب) فاطر ،« فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلا »
 ج) انفال ، 38 « وَ إِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلينَ »
 د) فتح ، 23 « سُنَّةَ اللَّهِ الَّتي‏ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً »
 ه) حجر ، 13 « لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلينَ »
 و) کهف ، 55 « وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلا »
 ز) احزاب ، 38 « سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُورا »
 مرحوم شهید مطهری در این باره می فرماید: مرحوم محمد تقی شریعتی که این بحث را مطرح کرده است گفته است من تعجب می کنم از کسانی که به این آیات برای تاویل معجزات استناد کرده اند زیرا اگر به قرآن رجوع می کردند می فهمیدند که اصلا این آیات ربطی به تاویل ندارد .
 ممکن است گفته شود مورد مخصص نیست . یعنی درست است که این آیات در مورد وقایع تاریخی صادر شده است اما ما عمومیت ملاک را اخذ می کنیم. قوانین طبیعی، بالوجدان سنت است و می تواند شامل مصادیق این ملاک عام شود. بنابراین هر چند شان نزول این آیات در مورد مسائل اجتماعی است اما ملاکی که در آن بیان شده عام است. « العبره بعمومیه اللفظ لا بخصوصیه المورد » . همین سخن در مورد حدیث منزلت جاری است. زیرا درست است که حضرت رسول (ص) این حدیث را در مورد جنگ تبوک و مانند آن بیان کرده است اما ملاکی که بیان شده عام است .
 2- معجزات تغییری در سنت و قوانین طبیعی ایجاد نمی کند . زیرا همان طور که قبلا گفته شد قوانین طبیعی از ابتدا مشروط به شرایط خاصی است. و با آمدن مانع و تحقق نیافتن شرط، ‌آن قانون نقض نخواهد شد .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] سیر تکامل عقل نوین ، ج2 ، ص 6
[2] علم و دین ، ص 450
[3] بقره ، 60
[4] تفسیر القرآن ، سید احمد خان هندی ، ص 150
[5] همان ، ج3 ، ص 17
[6] تفسیر و مفسران ، آیت الله معرفت ، ج2 ، ص 515 به نقل از کتاب مقالات جمالیه ، نوشته لطف الله اسد آبادای
[7] آل عمران ، 49
[8] فاطر ، 43
[9] اسراء ، 93
[10] اعراف ، 73
[11] مجموعه آثار ، ج 4 ، ص 364-365