درس کلام استاد ربانی

91/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: راز گشای معجزات و رابطه آن با قوانین طبیعی و فلسفی
 شبهه ناسازگاری معجزات با برهان نظم
 در باب معجزات اشکالی مطرح شده که معجزات با برهان نظم سازگاری ندارد. گفته شده در بحث توحید و خداشناسی بر اساس اینکه پدیده های عالم منظم هستند، استدلال شده که این نظم طبیعی بدون دخالت مبدا عالم و حکیم ممکن نیست. لذا جهان طبیعت دارای خالق و صانع است که می تواند چنین نظمی را حکم فرما نماید . اما در این میان، معجزات استثنا شده و نظم موجودات را نقض می نماید و این امر، مقدمه برهان نظم را که روند ثابتی برای پدیده های عالم می داند، لا اقل در مواردی مخدوش نمی کند. نظم در جایی معنا دارد که قانونی ثابت باشد در حالی که معجزات این قانون ثابت را به هم می زند و آن را نقض می کند.
 پاسخ به این اشکال
 به این اشکال از طرف متکلمان اسلامی چند پاسخ داده شده است :
 1- نظم طبیعی یعنی حاکمیت قانون علیت در پدیده های طبیعی و هر جا علیت برقرار باشد یعنی نظم حاکم است. در مورد معجزات ثابت کردیم که آنها نقض قانون علیت نیستند در نتیجه نظم طبیعی که بر پایه قانون علیت بنا شده است کما کان ثابت باقی خواهد ماند « خواه اسباب معجزات را اسباب طبیعی ناشناخته بدانیم، یا اراده و نفس نیرومند پیامبران یا عوامل غیبی دیگر . عوامل یاد شده از مجموعه نظام آفرینش به شمار می روند و مانند عوامل طبیعی اندازه گیره شده اند » [1]
 بررسی: اما این پاسخ بنظر می رسد راه حل این اشکال نیست زیرا اگر مستشکل می گفت در معجزات قانون علیت مخدوش می شود و برهان نظم هم مبتنی بر اصل علیت است پس معجزات که ناقض علیت هستند ناقض نظم نیز هستند ، در این صورت این پاسخ بجا و درست می بود. اما اشکال این است که نظم طبیعی شناخته شده توسط معجزات نقض می شود . برهان نظم، مبتنی بر نظم طبیعی شناخته در میان پدیده هاست در حالی که شما می گویید معجزات اسباب طبیعی ناشناخته یا عوامل ماوراء طبیعی دارد. این مطلب از محل نزاع خارج است . زیرا برهان نظم مبتنی بر قانون ناشناخته یا علیت ماوراء طبیعی نیست بلکه مبتنی بر علیت طبیعی شناخته شده است . بنابراین این پاسخ که بگوییم معجزات تابع قانون علیت است حل این اشکال نیست.
 2- برخی دیگر در جواب این اشکال گفته اند: مواردی که توسط معجزات، قوانین طبیعی استثنا می شود خیلی نادر است در حالی که پدیده های بسیاری در عالم وجود دارند که نظام مند هستند و استثنایی در آنها ایجاد نشده است. از نظر عقلا این امر ناقض نظم نیست. بله اگر آن قدر معجزات رخ می داد که عالم را هرج و مرج فرا می گرفت در این صورت اشکال شما وارد بود و برهان نظم به هم می خورد اما اینگونه نیست « به هم خوردن روند علل عادی به صورت استثنایی با یک یا چند نمونه معدود و محدود هرگز نظام عالم هستی را بر هم نمی زند و آنچه هزاران هزار مصداقش در هر ساعت در برابر دیدگاه ماست مثلا با یک استثنا در سال، بهم نمی خورد آنهم استثنایی که برای اثبات هدفی بزرگ انجام شده است . آری اگر هر روز هزاران معجزه صورت می گرفت جایی برای این بحث بود که بعضی در اصل وجود نظام جهان تردید کنند » [2]
 این پاسخ خوبی است اما نیازمند توضیحی است . اصولا هر جا از استثنا سخنی به میان می آید گویای آن است که قبلا قانونی مورد قبول قرار گرفته است و الا اگر چنین قانونی نمی بود استثنا چه معنایی می داشت ؟ در مورد پدیده های طبیعی نیز عقل ما ابتدا پذیرفته است که نظم طبیعی که در عالم مشاهده می شود بدون ناظمی علیم و حکیم ممکن نیست. بعد از این است که سخن از استثناء آن توسط معجزه به میان می آید. بنابراین برهان نظم کار خود را قبلا انجام داده است . این مانند آن است که کسی وارد مدرسه یا اداره ای شود و ببیند در آنجا نظم خاصی حاکم است. او از این نظم می فهمد که این مجموعه بر اساس قانونی اداره می شود. حال اگر در اجرای این قانون در موارد کمی استثنا رخ دهد آیا هیچ عاقلی می گوید چون در موارد نادری این قانون استثنا شده است پس اصل قانون وجود ندارد؟ مسلم است که پاسخ منفی است . بنابر این باید گفت حاصل شدن استثنا توسط معجزات، اصل قانون نظم را به هم نمی زند .
 3- پاسخ دیگری که با این اشکال داده شده درست در بحث شرور نیز بیان شده است زیرا برخی شرور طبیعی را نقصی بر برهان نظم دانسته اند. اصولا آیا برهان نظم مبتنی بر این است که اولا همه موارد طبیعی استقصا شده باشد. ثانیا در همه جا این نظم مشاهده شود؟ یا نه برهان نظم اگر در عالم طبیعت تنها در یک مورد هم پیدا شود برای اثبات صانع کفایت می کند؟ پاسخ گونه دوم است . مثلا در مورد دستگاه بینایی نظمی کامل استوار است و عقل می گوید این دستگاه منظم نمی تواند بدون علت باشد. علت آن هم نمی تواند خود ماده باشد زیرا در آن شعور و ادراکی وجود ندارد . عقل می گوید چون ایجاد چنین چیزی عالمانه است بدون دارا بودن یک منشا علمی محال است واقع شود . پس برهان نظم مبتنی بر این نیست که همه موارد مورد بررسی قرار گیرد . در مورد معجزات نیز می گوییم با صرف نظر از معجزات و شرور ، برهان نظم کما کان به قوت خویش باقی است .
 « إنّ برهان النظم واحد بالنوع كثير بالعدد. فهو يتمثّل و يتجسد في كل ذرة خاضعة في ذاتها للنظام. فتكون كل ذرة باستقلالها حاملة لبرهان النظم و الدلالة على وجود الصانع القادر العليم، من دون توقف في دلالتها على سيادة النظم في الذرّات الأخرى.
 و في الحقيقة، إنّ برهان النظم يتكثر عددا بتكثر الذرات و الأجزاء و الظواهر الخاضعة للنظام، و لو فرض فقدان النظم في جزء و ظاهرة، أو أجزاء و ظواهر- كما يدعيه المعترض في مجال الإعجاز- لكفى وجود النظم في سائر الأجزاء و الظواهر، في إثبات الصانع، » [3]
 4- بهتر این است که در پاسخ اشکال بگوییم اصولا با رخ دادن معجزات نقض و استثنایی در قوانین علمی رخ نمی دهد بلکه آنچه به عنوان نقض دیده می شود در نگاه بدوی است . زیرا قانون طبیعی بر خلاف قوانین ریاضی و فلسفی در ابتدا مشروط به شرایطی است. اشکال مذکور به این خاطر حاصل شده که تصور شده قوانین طبیعی مطلق است و لذا هیچ استثنایی بر نمی دارد در حالی که چنین نیست. مثلا در مورد قانون جاذبه زمین ، این قانون مشروط است به اینکه مانعی طبیعی یا غیر طبیعی جلوی جسم را نگیرد. لذا اگر از طریق دست جلوی جسم گرفته شود و یا با اراده یک ولی خدا این امر انجام شود ، قانون جاذبه نقض نشده است. در معجزات نیز هرگز نقض قانون نمی شود. بله در نگاه سطحی چون از آن شرایط غفلت شده تصور می شود که قانون نقض شده است. در حالی که قوانین طبیعی مانند قوانین بشری است که قانون گذار در ابتدا شرطی را در کنار آن قانون قرار داده است و با آمدن آن شرط، اصل آن قانون خدشه دار نمی شد.
 این مساله در شروری که در طبیعت رخ می دهد نیز صادق است. هیوم گفته بود شما الهیون نظم عالم را دیده و می گویید این نظم نیازمند خالق و صانعی است اما برخی دیگر صفحه دیگر این عالم را که بی نظمی است دیده اند و گفته اند خالقی وجود ندارد. این سخن نادرست است زیرا در عالم همه چیز حتی طوفان و زلزله و سیل و مانند آن همه دارای نظم هستند. در عالم طبیعت هم میکروب ها قانون مند عمل می کنند و هم ویتامین ها، چیزی در این عالم نیست که از نظم خارج باشد. علاوه بر اینکه اساسا شرور اموری نسبی و عنوانی انتزاعی هستند و چون با منافع و اغراض ما هماهنگ نیستند آنها را شر می دانیم و الا این امور برای خود کمال و خیر و در مدار نظم عالم قرار دارند .
 نکته:
 کسانی که اشکال شرور را مطرح می کنند گاه مقصودشان اشکال بر صانع است، مانند آن چه در بالا بیان شد. اما گاه صانع را قبول دارند اما نسبت به خیر بودن که یکی از صفات اوست شبهه دارند. مثلا می گویند چگونه در عالم سیلی صورت می گیرد که تعداد زیادی از افراد در آن کشته شده و عده ای دیگر بی خانمان می شوند؟ پاسخی که در این جا داده می شود ، پاسخ دیگری است و آن این است که این امور نسبی است و باید مجموعه نظام را در نظر گرفت. ممکن است در نگاه جزئی امری خلاف حکمت دیده شود اما مجموعه نظام بر اساس حکمت عمل می کند و در راستای یک غرض کلان است .
 در جلسه بعد ان شاء الله به بررسی دیدگاه تاویل در باب معجزات می پردازیم .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] منشور جاوید ، ج 10 ، ص 298
[2] پیام قرآن ، ج 7 ، ص 280 ؛ مضمون این پاسخ در کتاب الالهیات، ج 2 ، ص78 نیز آمده است
[3] الالهیات ، ج 3 ، ص 84