درس کلام استاد ربانی

91/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : رابطه معجزات با نفس قدسی نبی
 بررسی کلام علامه طباطبایی در مورد دخالت اسباب طبیعی در معجزه
 حاصل نقطه نظرهای که به عنوان نقد نظریه مرحوم علامه در معجزات، که معتقد است همه خوارق عادات دارای اسباب طبیعی ناشناخته است، چهار نقطه نظر می باشد:
 1- آنچه ایشان در این مورد در تفسیر آیه 23 سوره بقره بیان فرمودند با آنچه ایشان در ذیل آیه 102 و 103 بقره و نیز در جلد 6 المیزان نقل نموده اند هماهنگ نیست . تکیه ایشان در آنجا بر این است که خوارق عادات اعم از معجزات و کرامات و آنچه ساحران و مرتاضان انجام می دهند ناشی از علم و اراده قطعی صاحبان آنها است، در حالی که در اینجا می فرمایند در همه خوارق عادات اسباب طبیعی ناشناخته دخالت دارد .
 چه بسا در اینجا در دفاع از علامه بتوان گفت که این دو امر در طول هم قرار دارند یعنی اگر نفس فرد قوی شد می تواند اسباب طبیعی ناشناخته را استخدام نماید. اما در کلام ایشان دو نکته وجود دارد که این توجیه را بر نمی دارد . اول اینکه ایشان می فرماید اگر اراده خیلی قوی شود می تواند بدون هیچ پیش شرطی باعث تحقق امری شود. این سخن بیان گر آن است که تمام علت و تاثیر گذاری از آن علم و اراده نبی و ولی است و دیگر اسباب طبیعی دخالت ندارد . دوم اینکه فرمودند علم وقتی قطعی شد تاثیر نموده و مطلوب حاصل می شود و لو آن علم مطابق با واقع نباشد در صورتی که اگر خوارق عادات سبب طبیعی واقعی داشته باشند مطابق با واقع در آنها شرط است . منهای این دو نکته قرینه سیاق کلام ایشان نیز این است که غیر از اراده امر دیگری در تحقق خوارق عادات دخالت ندارد .
 2- نکته دوم اینکه ایشان از برخی دانشمندان نقل می کند که آنان دلیل امور خارق العاده را امواجی می دانند که از طرف فرد صاحب معجزه و کرامت صادر می شود و باعث ایجاد چنین اثری می شود. قوت روح در فرد باعث می شود که او بتواند این نیروها را به تسخیر خویش در آورد.
 استاد مطهری [1] می فرمایند بعدا دانشمندان جدید این دیدگاه را جابجا کردند زیرا فهمیدند در مداواهای شگفت انگیز و مانند آن آنچه در اثر تلقین صورت می گیرد، تاثیر روح معالجه گر در بدن بیمار نیست بلکه این خود اراده بیمار است که در اثر علم و باور، توانسته است چنین کار شگفت آوری را انجام دهد . این نیروها در درون شعور باطن فرد نهفته شده است و در اثر تلقین قوی شده و می تواند در بدن خویش اثر گذارد و این طور نیست که معالجه گر امواجی را به بدن بیمار انتقال دهد . بر اساس این دیدگاه ، کلام مرحوم علامه با علم جدید نیز سازگار نمی باشد .
 3- مرحوم علامه فرموده است حکمای اسلامی توصیف شان از معجزه این است که معجزه نقض قانون علمی و طبیعی نیست . در مقابل برخی معتقد هستند که معجزه قوانین علمی را نقض می کند. آنان می گویند قوانین علمی را خدای متعال وضع نموده و هر گاه بخواهد آن را نقض می کند، مثل سایر قوانینی که بشر به جهت مصالحی وضع می کند و با تغییر مصلحت آنها را تغییر می دهند . دیدگاه متعارف عالمان از معجزه نیز همین دیدگاه است. استاد مطهری از آقای محمد تقی شریعتی نقل می کنند که ایشان گفته است قوانین ریاضی و فلسفی هرگز قابل نقض نیست مثلا هیچ گاه دو بعلاوه دو پنج نخواهد شد و یا هرگز اجتماع نقیضین، جایز نخواهد بود. اما قوانین طبیعی قابل نقض است . البته اینان سخن اشاعره را نمی گویند که اصلا قوانین طبیعی نداریم و آنچه در عالم واقع می شود فعل مستقیم الهی است بلکه می گویند قوانین طبیعی داریم و خدای متعال چنین رابطه ای را خلق نموده است اما میان قوانین ریاضی و فلسفی با قوانین طبیعی فرق است : دسته اول نقض ناپذیر است اما دسته دوم به جهت مصالحی نقض می شود.
 دیدگاه های مختلف در مورد معجزات از نظر اسباب
 بنابراین در تبیین معجزه از نظر اسباب و مسببات چند دیدگاه وجود دارد :
 الف) دیدگاه اشاعره که معتقد هستند قوانینی در طبیعت وجود ندارد. از نظر آنان فرقی میان خوارق عادات و غیر آنها نیست و هر دو از طرف خدای متعال بدون هیچ واسطه ای صادر می شوند اما برخی از آنها نادر الوقوع و برخی کثیر الوقوع هستند .
 ب) دیدگاه دوم برای کسانی است که نقطه مقابل اشاعره قرار دارند. آنان می گویند خارق عادات اسباب طبیعی دارد، آنهم اسباب طبیعی شناخته شده و عادی. مثلا در جریان شکافته شدن دریا توسط حضرت موسی (ع) چنین نبوده که امری غیر عادی رخ داده باشد بلکه در همان زمان، طوفانی ایجاد شده و دریا شکافته شده است . این نظریه را نظریه تاویل گویند و استاد مطهری می فرماید این دیدگاه انکار محترمانه معجزه است. سید احمد خان هندی این دیدگاه را برگزیده است. علت برگزیدن این نظریه آن است که تفسیری علمی و بشری از دین ارائه دهند تا برای دانشمندان و بشر امروز مانوس بوده و آنان را بتوانند با این روش به دین دعوت نمایند .
 ج) نظریه سوم از آن کسانی است که می گویند معجزات نقض قوانین طبیعت است و مانعی هم ندارد . آنچه نقض ناپذیر است قوانین فلسفی و ریاضی است . خدای متعال قوانین طبیعی را به جهت مصالحی وضع نموده است و در اثر مصالح دیگری آنها را نقض می کند .
 د) نظریه چهارم از آن مرحوم علامه طباطبایی است که می فرماید در معجزات علاوه بر نفس صاحب معجره ، اسباب طبیعی ناشناخته نیز دخالت دارد .
 ه) نظریه پنجم همان است که استاد مطهری می فرماید حکمای اسلامی آن را برگزیده اند و آن اینکه معجزات و سایر خوارق عادات به اراده و نفس قوی صاحب معجزه واقع می شود و سبب طبیعی در کار نیست . از طرفی پیدایش خوارق عادات نقض قانون طبیعت نیز نمی باشد بلکه حکومت قانونی بر قانون دیگری است .
 این سخن کلام دقیق و مهمی است. چگونه خوارق عادات نقض قانون نبوده بلکه حکومت قانونی بر قانون دیگر است ؟ فرق میان نقض و حکومت چیست ؟ مثلا فردی سم خورده است و طبق قوانین پزشکی باید تا چند لحظه دیگر بمیرد اما همین فرد در اثر دعای خیر فردی نمی میرد و یا کسی که دارویی را می خورد و طبق قانون پزشکی باید خوب شود اما در اثر نفرین فردی چنین امری رخ نمی دهد. در اینجا قانون پزشکی اثر نکرده است اما آیا قانون طبیعی نقض شده است؟ خیر؛ بلکه این قانون متوقف شده و در تسخیر قانون دیگری قرار گرفته است. نقض یک قانون طبیعی وقتی است که عامل غیر طبیعی دخالت نکند و در عین آن قانون اثر نکند اگر چنین شود آن قانون از قانونیت می افتد. اما اگر قانون طبیعی تحت قهاریت قانونی غیر طبیعی قرار گیرد در این صورت آن قانون سر جای خود باقی است اما قانون برتر حکومت می کند . به همین خاطر است که پزشک می گوید این قانون پزشکی ثابت است مگر اینکه قانونی قوی تر بر آن حاکم شود. مثلا پهلوانی در میدان کشتی با توجه به عواملی که برای زمین زدن حریف موثر است پیروز می شود . حال اگر فردی قوی تر او را به زمین زند، آن قانون قبلی نقض نشده و سر جای خود باقی است زیرا آن قانون آن گاه نقض می شود که کسی با آن شرایط موجود در قانون او را زمین بزند . بنابراین میان نقض قانون و حکومت قانون فرق است .
 بررسی دیدگاه مرحوم علامه
 با توجه به آنچه گفته شد لازمه سخن مرحوم علامه این است که خوارق عادات نقض قانون است زیرا همان طور که گفته شد اگر قانون مافوق طبیعی، قانون طبیعی را کنار زند، نقض قانون رخ نمی دهد بلکه از باب حکومت قانون بر قانون است اما اگر یک قانون طبیعی دیگر آن قانون را رد کند، نقض آن قانون خواهد بود. قانون طبیعی، همواره قانون طبیعی است مشروط به اینکه عاملی بالاتر جلوی آن را نگیرد . اما اگر یک قانون طبیعی دیگر جلوی آن را بگیرد معلوم می شود این قانون اشتباه بوده است .
 4- نکته چهارمی که در مورد کلام مرحوم علامه مورد توجه است ظواهر برخی آیات است. این ظواهر این نظریه که همه خوارق عادات دارای اسباب طبیعی ناشناخته است را رد می کند. مثلا در جریان حضرت مریم(س) خدای متعال می فرماید «كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ » [2] این آیه ظهور دارد در این که هیچ سبب طبیعی در این امر دخالت نداشته است . قرآن کریم تعبیر «هو من عندالله » را آورده است. اگر بگوییم این رزق توسط اسباب طبیعی ایجاد شده است در این صورت تفاوتی میان اشیاء نخواهد بود، زیرا ‌همه اسباب از طرف خداوند است. آنچه در اینجا مراد است بیان عنایتی خاص از طرف خدای متعال به حضرت مریم (س) است . لذا این آیه نه تنها اسباب طبیعی را رد می کند بلکه اسباب غیر طبیعی ، غیر از اراده الهی را نیز رد می کند.
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] مجموعه آثار ، ج 4 ، ص 414
[2] آل عمران ، 37