درس کلام استاد ربانی

91/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: رابطه معجزات با نفس قدسی نبی
 بررسی کلامه علامه طباطبایی در مورد دخالت اسباب طبیعی در معجزه
 موضوع بحث بررسی نظریه ای است که مرحوم علامه طباطبایی در مورد معجزات بیان داشتند مبنی بر اینکه در معجزات علاوه بر تاثیر سبب ارادی از طرف نبی و ولی ، اسباب طبیعی ناشناخته نیز دخالت دارد.
 در بررسی این فرمایش چند نکته بیان شد و چند نکته دیگر نیز بیان می شود :
 1- نکته اول اینکه این سخن با آنچه ایشان در موارد دیگری از تفسیر المیزان بیان کرده اند سازگاری ندارد. ایشان در جای دیگر به گونه ای سخن گفته اند که نشان می دهد علت اصلی در پیدایش امور خارق العاده ، علم و اراده قطعی و قوی کسی است که خارق العاده را انجام می دهد، حتی ایشان فرمودند ریاضت مرتاضین موضوعیت نداشته بلکه طریقیت دارد و باعث می شود علم و اراده شخص قوی شود . هر چقدر اراده قوی تر شود انجام این امور برای فرد آسان تر است لذا گفته اند گاه اراده آن قدر قوی می شود که می تواند کار خارق العاده ای را بدون هیچ گونه شرطی انجام دهد. اما گاهی اراده به این میزان شدت نیافته است در نتیجه برای تحقق آن نیازمند اسباب و عواملی است مثلا برای اینکه حب و بغض در کسی ایجاد کند اذکاری را می نویسد و در وضع خاصی قرار می دهد . مرحوم علامه این مطلب را در ذیل آیه 23 سوره بقره و نیز 102 سوره بقره بیان فرموده اند .
 2- استاد مطهری نیز که کلام مرحوم علامه را نقل می فرماید همین نکته را بیان می کند که عامل اصلی در خوارق عادات بر اساس دیدگاه مرحوم علامه ، علم و اراده قوی صاحب آن است « ايشان معتقد بودند و هستند كه بشر هر كارى را كه به آن علم و ايمان پيدا كند و از روى علم و ايمان اراده مى‏كند مى‏تواند انجام دهد. اگر ما همين جا كه نشسته‏ايم واقعا اين يقين و ايمان از يك راهى در ما پيدا شود كه بپريم برويم بالا، مى‏رويم بالا (منتها اين ايمان در ما پيدا نمى‏شود)؛ يعنى همه چيز در آن قدرت علمى بشر است اگر اين يقين، اين نيت و اين ايمان در بشر پيدا شود. منتها آن ايمان، گزاف پيدا نمى‏شود، يك ريشه و مبنايى مى‏خواهد. ولى به هر حال ريشه اثر گذاشتن رياضتها روى روح و نفس انسان اين است كه در انسان اين نيت و اين علم و اين اراده پيدا مى‏شود، اين اراده در وجود انسان طلوع مى‏كند. اراده كه پيدا شد، مى‏شود. » [1]
 3- مضافا بر این مطلب علامه طباطبایی در رسائل سبعه خویش، همان بحثی که فلاسفه در مورد نفس و اراده گفته اند را بیان کرده و می پذیرند . فلاسفه در باب معرفت النفس معتقد اند وقتی نفس انسان قوی شود می تواند همان طور که در بدن خویش تاثیر می گذارد در بدنهای دیگران نیز تاثیر گذارد. در همین راستا فلاسفه بحثی در مورد تاثیرات سوء چشم زخم دارند. آنان معتقدند تاثیر چشم زخم امری حقیقی بوده و برخی افراد هر چند خودشان نمی خواهد اما در صورتی که برایشان چیزی جذاب باشد، نفسشان در او اثر می گذارد .
 در این موارد این سبب مادی نیست که تاثیر گذار است بلکه روح فرد است که در جسم دیگران اثر می کند. بر اساس این مطالب لازم باید گفت اگر حادثه ای در طبیعت رخ دهد لازم نیست حتما اسباب طبیعی داشته باشد بلکه همین که نفس غلبه پیدا کند می تواند از طریق غیر طبیعی تاثیراتی را در طبیعت بگذارد .
 معجزات نقض قوانین نیست
 مرحوم شهید مطهری در ادامه مباحث خویش به تبیین فلسفی مساله معجزه پرداخته و در پاسخ به این سوال که آیا معجزات نقض قوانین است یا حکومت قانونی بر قانون دیگر است؟، فرموده اند: وقتی معجزه اتفاق می افتد، این گونه نیست که قانون طبیعی نقض شود بلکه قانونی بر قانون دیگر حاکم می شود . ایشان مثالی در این زمینه می زند و آن این که بر اساس قوانین اجتماعی موسسات تولیدی اگر بخواهند چیزی را وارد کشور نمایند باید به گمرک چیزی را بپردازند و یا باید مالیات بپردازند . حال قانون دیگری در همین نظام اجتماعی است که اگر آن موسسه، خیریه باشد از این امور معاف است . در اینجا اگر کسی از هر دو قانون خبر داشته باشد و موسسه تولیدی را تاسیس نماید اما بخشی از منافع آن را در امور خیریه قرار دهد آیا این شخص قوانین کشور را نقض کرده است یا موضوع را تغییر داده است؟ شهید مطهری می فرمایند در اینجا حکومت یک قانون بر قانون دیگر است .
 قانون اگر شمول دارد در این صورت حتی اگر یک مورد نقض پیدا شود دیگر قانونی جهان شمول نخواهد بود . به همین خاطر قوانین طبیعی و علمی باید نقضی نداشته باشند و الا حتی اگر در صد مورد یک مورد هم نقض پیدا شود دیگر قانون نخواهد بود . مثال دیگری که شهید مطهری بیان می فرماید این است که اگر در پزشکی که برای یک بیماری، درمانی خاص قرار داده است و یا عامل فلان بیرونی را فلان کار می داند آیا اگر در اثر امری خارق العاده بیماری خوب شود یا بدون پیدایش آن عامل فرد در اثر نفرین بیمار شود آیا نقض قانون پزشکی لازم می آید؟ ایشان می فرماید این گونه امور نقضی را بر قانون طبیعی وارد نمی کند بلکه در طول آنها قرار گرفته و بر آن حکومت دارد . اما این مساله چگونه ممکن است؟ ایشان می فرماید درست است که این قانون طبیعی، قاعده ای جهان شمول و کلی است اما یک شرط دارد و آن اینکه نیروی خارق العاده ای اثر نکند . کسی که خداشناس است و به تعبیر استاد جوادی تنها به لاشه عالم نظر ندارد بلکه روح آن را نیز در نظر می گیرد ، به تاثیر اسباب ماوراء طبیعی در عالم اعتقاد دارد. در اینجا موضوع تغییر می کند لذا می گوییم قانون پزشکی اثر خود را به صورت کلی دارد اما تا وقتی که خودش باشد و بخواهد از مجرای طبیعی طی طریق کند اما اگر عامل ماوراء طبیعی دخالت کند در این صورت آن قانون بر آن حاکم خواهد بود .
 در واقع سخن ما در اینجا در دو سطح بیان می شود که هر کدام دیگری را نقض نمی کند. از منظر عالم طبیعی، این قانون به ما هو طبیعی کار خودش را می کند و جهان شمول است اما اگر قدرتی ما فوق آن باشد در این صورت مشمول آن قانون خواهد بود . مثلا اگر دو نفر که با هم کشتی می گیرند یکی از آنها بر اساس این قاعده که کسی با این فن و این مقدار زور حتما مدال می آورد وارد میدان شده پیروز می شود . البته پیروزی او مشروط به این است که با کسی مجرب تر و قوی تر از خود در نیفتد . آن قانون تا وقتی است که کسی قوی تر با او موجه نشود . در اینجا قانون نقض نمی شود بلکه در سطح خودش همیشه واقع می شود اما در سطح بالاتر قانون دیگری حاکم است .
 4- از ظاهر برخی آیات قرآن کریم استفاده می شود که همه خوارق عادات دارای اسباب طبیعی ناشناخته نیستند بلکه مستقیما از عالم دیگری در طبیعت واقع شده است . قرآن کریم در سوره آل عمران در جریان حضرت مریم (س) می فرماید « كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِساب‏ » [2] هر زمان زكريا وارد محراب او مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏ديد. از او پرسيد: «اى مريم! اين را از كجا آورده‏اى؟!» گفت: «اين از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مى‏دهد. مرحوم علامه در ذیل این آیه می فرماید اولا این آیه گویای آن است که رزقی که برای حضرت مریم (س) می آمده تکرار می شده است اما حضرت زکریا (ع) تنها یک بار سوال نمودند و قانع شدند . ثانیا این آیه نشان می دهد که آن رزق به صورت خارق العاده برای ایشان ایجاد می شده نه اینکه کسی برای او آنها را می آورده است.
 آیه دیگر در سوره مائده قرار دارد « قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقينَ » [3] ظاهر این آیه نیز مانند آیه قبل گویای آن است که این امور خارق العاده بدون دخالت اسباب طبیعی واقع شده است .
 در اینجا مرحوم علامه می تواند بگوید آنچه من بیان کرده ام بیان یک قاعده اولیه است و آنچه شما در اینجا بیان داشتید مواردی است که آن قاعده اولیه اجرا نشده است .
 حاصل سخن اینکه نظریه ای که مرحوم علامه در ذیل آیه 23 سوره بقره بیان فرمودند که « هر امر خارق العاده ای علاوه بر دخالت نفس صاحب آن، اسباب طبیعی ناشناخته نیز در آن دخالت دارد » ‌با آنچه در جاهای دیگر بیان فرموده اند هماهنگی ندارد . در نتیجه نمی توان کلام ایشان را به عنوان یک اصل در نظر بگیریم که هر جا معجزه ای رخ داد، اسباب طبیعی ناشناخته در آن دخالت دارد بلکه این مساله را به صورت فی الجمله می تواند پذیرفت .
 تلاش دشمن برای تضعیف نظام و مراقبت حضرت ولی عصر (عج)
 دشمن تلاش می کند از هر راهی که می تواند به این انقلاب اسلامی ضربه وارد کند . ولو از ورزش و کشتی باشد . اما همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند هر چقدر آنان بیشتر خباثت کنند لطف الهی نسبت به ما بیشتر خواهد شد. آنچه دشمن نخوانده است همین نکته است و حماقت آنها نیز در همین مورد است . دشمن نمی داند که یک طرف این قضیه امام زمان (عج) است که لیلا و نهارا به شیعیان خویش نظر دارند . امام راحل نیز روحشان هنوز حضور دارد و همچنان رهبری می کند. الان دم مسیحایی امام راحل در جسم مقام معظم رهبری قرار دارد و گویا خمینی دیگری شده است . البته خود امام راحل خیلی عظیم بود. دشمن تلاش می کند به هر نحوی خباثت کند اما وجود قدسی حضرت ولی (عج) و ملائکه الهی بر این مردم عنایت دارند . به همین خاطر است که در 22 بهمن امسال حقیقتا معجزه ای صورت گرفت، معجزه تنها خوب شدن بیماری نیست. مردم در این وضعیت معیشتی سخت خصوصا برای قشر کم در آمد ، حضور گسترده داشتند و این نیست مگر قاهر بودن اراده قوی تری بر آنها . تحلیل هایی اجتماعی، جامعه شناختی که صورت می گیرد همه رویه است اما یک قانون قوی تری در اینجا حاکم است .
 استدلال عقلی علامه بر دخالت اسباب طبیعی ناشناخته در خوارق عادات
 مرحوم علامه بر نظریه خویش استدلال عقلی بیان کرده و فرمودند « إذ لا معنى لمعلول طبيعي لا علة طبيعية له مع فرض كون الرابطة طبيعية محفوظة، و بعبارة أخرى إنا لا نعني بالعلة الطبيعية إلا أن تجتمع عدة موجودات طبيعية مع نسب و روابط خاصة فيتكون منها عند ذلك موجود طبيعي جديد حادث متأخر عنها مربوط بها بحيث لو انتقض النظام السابق عليه لم يحدث و لم يتحقق وجوده. » [4] معنا ندارد معلولی طبیعی باشد اما علت طبیعی نداشته باشد.
 بررسی استدلال عقلی علامه
 فرمایشی که ایشان در اینجا دارند مصادره به مطلوب است. به این معنا که ایشان مدعی و دلیل را یک چیز گرفته است . در اینجا دو مطلب است: حادثه طبیعی و حادثه ای که در طبیعت واقع می شود . در قسم اول حق با ایشان است، اگر حادثه و معلولی طبیعی است حتما علت طبیعی دارد زیرا معلول طبیعی یعنی چیزی که دارای اسباب طبیعی است . اما بحث ما در اینجا در مورد حادثه ای است که در طبیعت واقع می شود . درست است که در این گونه حوادث علت قابلی وجود دارد و از جنس طبیعت است اما این پدیده از مجرای طبیعی واقع نشده است بلکه علت فاعلی آن ماوراء طبیعی است.
 
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] مجموعه آثار استاد مطهری ، ج 4 ، ص404
[2] آل عمران ، 37
[3] مائده ، 114
[4] المیزان ، ج 1 ، ص 76