درس کلام استاد ربانی

91/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: علم و رابطه آن با خوارق عادات به عنوان یک باور دینی
 موضوع بحث بررسی مساله معجزه و ارتباط آن با علم از نظر حاکمیت قانون علی و معلولی بر عالم طبیعت است . در مباحث گذشته این مساله مورد بررسی قرار گرفت که چه نسبتی میان اراده و مشیت الهی با نظام علی و معلولی در طبیعت است. در این باره دیدگاههای مختلفی مورد نقد و بررسی قرار گرفت . اکنون به این بحث می پردازیم که چه رابطه ای میان معجزات انبیاء و اولیاء الهی به عنوان یک باور دینی با نظام علی طبیعت است ؟ آیا این پدیده توسط قوانین علمی و عقلی قابل پذیرش است؟ آیا معجزه نقض قانون علیت نیست؟ اگر چنین باشد آیا نقض قانون علیت قابل پذیرش است؟ آیا آنچه در متون دینی به نام معجزات مطرح شده را باید تاویل نمود یا نه بلکه باید قوانین طبیعی را مورد بازنگری قرار داد؟ سوال دیگری که در این راستا مطرح می شود این است که آیا ضرورت علی و معلولی که در فلسفه مطرح است در قوانین طبیعی نیز جاری است یا تنها مربوط به عالم غیر طبیعی است؟ اینها سوالاتی است که در این بحث باید مورد نظر قرار گیرد .
 سه رویکرد در مورد رابطه علم و معجزه
 در مورد رابطه میان علم و معجزه ، سه رویکرد وجود دارد :
 1- تاویل بردن معجزات ؛ برخی که به تعبیر استاد مطهری رویکرد روشنفکر مآبانه ای داشته اند ، اصالت را به علم و دستاوردهای آن داده و معتقد شده اند برای سازگاری میان این دو پدیده باید معجزات را تاویل نمود. سید احمد خان هندی از طرفداران این رویکرد است .
 2- تاویل قوانین علمی؛ در نقطه مقابل برخی برای حل ناسازگاری علم با معجزات، قوانین علمی را مورد مداقه قرار داده اند. گروهی قانون علیت را مطلقا را انکار کرده اند و آن را نه در نظام طبیعی و نه نظام غیر طبیعی پذیرفته اند. این گروه معتقدند آنچه به عنوان علت و معلول شناخته می شود چیزی جز تعاقب پدیده ها و جریان عادت نیست . آنچه میان پدیده ها وجود دارد توالی است نه ضرورت . اشاعره این دیدگاه را برگزیده اند . هیوم نیز در میان فیلسوفان جدید، منکر قانون علیت است. اینان معتقد هستند آنچه در عالم صورت می گیرد نوعی قرارداد و اعتبار است و دیگر ارتباط ضروری گسست ناپذیری میان پدیده ها طبیعی وجود ندارد.
 3- دیدگاه سوم در این باره به یک تحلیل عمیق فلسفی پرداخته و معتقد است نه لازم است معجزات را تاویل نماییم و نه دست از قانون علیت در نظام طبیعت پردازیم. بلکه می توان در عین اعتقاد جدی به معجزات ، ‌قوانین طبیعی را به بیان فلسفی اش قبول کرد. دیدگاه صحیح در این باره همین دیدگاه است که بعدا به تفصیل بیان می شود .
 نکته :
 البته در این میان برخی اساسا معجزات را انکار کرده اند که در این صورت از بحث ما خارج اند. زیرا سخن در این است که چه رابطه ای میان امور خارق العاده ای که دین داران به آن اعتقاد دارند و گزاره های علمی وجود دارد.
 تحلیل و بررسی معجزه و حقیقت آن
 در ابتدا باید اصل موضوع را مورد نظر و شناخت قرار داد تا بتوان به رابطه آن با نظام علیت پی برد . معجزه در اصطلاح دینی و رایج عبارت است از « امر خارق العاده ای که برای اثبات دعوی نبوت انجام شود و مطابق دعوا بوده و معارضی نداشته باشد.» در این تعریف برای معجزه قیودی بیان شده که از این قرار است :
  1. خارق العاده باشد ؛
  2. مقرون بودن به ادعای نبوت باشد ؛
  3. مطابق دعوای وی باشد، مثلا وقتی می گوید من می تواند با انداختن آب دهان در چاه خشکیده آن را پر آب کنم و یا با خواندن دعا درخت را به سمت خود آورم، همان کار صورت گیرد اما در صورتی که امری دیگری رخ دهد یا خلاف آن واقع شود، دیگر معجزه خوانده نمی شود.
  4. معارضه ای نداشته باشد به این معنا که کسی نتواند مانند آن را بیاورد.
  5. قید دیگری که برای معجزه بیان شده این است که کار وی من جانب الله باشد. کار از طرف خداوند متعال به چند صورت ممکن است اتفاق افتد : گاه کار او مستند به اذن خاص الهی بوده و خداوند بدون واسطه آن را انجام دهد. و گاه فعل مستند به خداوند است اما توسط واسطه انجام می شود .
 گستره بحث رابطه علم و خوارق عادات
 آیا بحث ما در علم و دین که در آن به معجزه به عنوان یک امر دینی پرداخته می شود، منحصر در معجزه نبوت است یا دایره بحث گسترده تر است؟ پاسخ درست شق دوم است . مساله نبوت یکی از مصادیق بحث ماست . اگر کسی دعوی امامت نماید و برای اثبات مدعای خود کار خارق العاده ای انجام می دهد که شرایط دیگر اعجاز را داشته باشد،‌ باز داخل در بحث ما خواهد بود. از این نیز گسترده تر نیز می باشد و آن بحث کرامات است . کرامت به اموری گفته می شود که در آن فرد دعوی نبوت یا امامت ندارد بلکه چون فرد صالحی است کار خارق العاده ای انجام می دهد مثلا بیماری را که اطبا از درمان وی عاجز شده اند شفا می دهد. این فعل خارق العاده نشایه جایگاه رفیع او در نزد خدای متعال است و نشان می دهد که خدای متعال تکریما و کرامتا درخواست او را امضاء نموده است . در باورهای دینی ما همان طور که معجزه پذیرفته شده کرامات نیز قبول شده است . البته اگر کسانی مانند معتزله این بحث را قبول نداشته باشند ، برای آنها در این بحث دیگر وارد نمی شود .
 گروه چهارمی را نیز می توان داخل بحث نمود و آن خوارق عاداتی است که توسط مرتاضین و کاهنان صورت می گیرد . این خارق العاده ها بر اثر ریاضت و یا ارتباطی که با اجنه یا ارواح خبیثه صورت می گیرد، ‌اتفاق می افتد. روح وقتی از بدن خارج شود میدان تصرف او افزایش یافته و از قدرت بیشتری برخوردار می شود.
 بنابراین چهار امر در بحث رابطه معجزه با علم مورد نظر است :
  1. اعجاز پیامبران
  2. اعجاز اوصیاء
  3. کرامات اولیاء
  4. خوارق عادات مرتاضین
 اما در این جا این سوال مطرح است که چرا افعال مرتاضین و کاهنان را داخل در بحث علم و دین می دانیم در حالی که کار اینها سبقه دینی ندارد و حتی بالاتر دین این امور را مردود دانسته است، پس وجه ورود این امور در بحث علم و دین چیست ؟
 وجه ورود خوارق عادات مرتاضین در این بحث ، سنجش این امور را با اراده تکوینی و تشریعی الهی است . آیا این رخدادها مستند به اراده تشریعی الهی است ؟ خیر . اما قطعا این امور مستند به اراده تکوینی الهی است لذا سبقه دینی می یابد .
 هر آنچه در عالم رخ می دهد به اراده تکوینی الهی است. در عصر حضرت سلیمان (ع)، به جهت اینکه سحر و کهانت رواج داشت،‌ دو ملک به تعلیم سحر مبادرت نمودند تا افراد بتوانند در مقابل با ساحران مقابله کنند . در این میان برخی سوء استفاده نمودند و از این علم برای کسب منفعت استفاده کردند که مورد نهی الهی واقع شدند. خدای متعال می فرماید « وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه‏» [1] مراد از اذن در اینجا اذن تکوینی است . همین گونه است آنچه سامری در جریان گوساله پرستی انجام داد. در روایت آمده است که از امام، در مورد کار حضرت عیسی (ع) که توسط گل هیاتی را به شکل پرنده در می آورد و در آن می دمید، سوال شد . حضرت فرمودند این کار به اذن الهی صورت گرفته است . سائل پرسید آنچه سامری انجام داد چگونه است ؟ حضرت فرمودند آن نیز به اذن الهی صورت گرفته است . سائل با تعجب سوال می کند چگونه ممکن است این دو امر به اذن الهی صورت گرفته باشد؟ حضرت در پاسخ این مضمون را فرمودند: خدای متعال گاه کاری را می خواهد اما مورد اذن او نیست. به این معنا که تکوینا آن را می خواهد اما تشریعا نمی خواهد . مثل اینکه فردی از انگور شراب بسازد .
 بنابراین کارهای که مرتاضین انجام می دهند هر چند از نظر تشریعی مورد نهی الهی است اما از نظر تکوینی به اراده و اذن الهی صورت گرفته است . بر این اساس بحث خوارق عادات هم بحثی فلسفی دارد و هم بحثی دینی .
 اشکال و جواب
 اگر چنین است که می گویید، ‌پس باید همه امور داخل در بحث باشد زیرا همه امور معلوم الهی است و همه آنچه رخ می دهد به اذن تکوینی الهی است ؟ پاسخ آن است که هر چند همه امور به اذن الهی صورت می گیرد اما موضع بحث در رابطه علم و دین ، اموری است که با علم تعارض دارد لذا بسیاری از مسائل خارج می شود .
 چیستی خوارق عادات
 امور خارق العاده چگونه اموری هستند؟ آیا خارق العاده امری است که هیچ سببی در پیدایش آن نقش ندارد یا نه دارای سبب است؟ اگر دارای سبب است آیا آن سبب غیر طبیعی است یا سبب آن نفس است و یا می تواند دارای سبب طبیعی نیز باشد؟
 این بحث در جلسه بعدی ان شاء الله پیگیری می شود.
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] بقره ،‌ 102