درس کلام استاد ربانی

91/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : بررسی دیدگاه افراطی درباره نقش عقل در کشف احکام شرعی
 جهان شمولی قوانین اسلامی
 خلاصه بحث گذشته به صورت منظم چنین است :
 1- نکته اول این شد که محدودیت های زمانی و مکانی، وضع قوانین اجتماعی جهان شمول در مورد تکالیف و حقوق انسان را غیر ممکن نمی سازد . ( در مقابل برخی می گفتند این محدودیت ها مانع از وضع چنین قوانینی است) دلیل آن این است که تکالیف و حقوق انسانی ناظر به انسان بما هو انسان ( یعنی مشترکات انسانی ) است نه ویژگی های زمانی ، مکانی، قومی، نژادی و ملی . از باب مثال در مورد حقوق و تکالیف مربوط به ازدواج ، حقوق و تکالیف زن و مرد از جنبه رابطه زوجیت مورد نظر است نه آداب و رسوم خاص قومی و ملی که متفاوت می باشد. در این جهت فرقی نمی کند که قانون اسلامی تاسیسی باشد یا امضایی زیرا چنان که در بحث های قبل بیان شد ، ملاک و مبانی قوانین اسلامی فطرت انسانی و منشا و سرچشمه آن علم ، حکمت و وحی الهی است و عرف بما هو، ملاک امضا یا رد قانون نمی باشد .
 این مطلب مربوط به مقام ثبوت است. و آن پاسخ به این سوال است که اساسا آیا جعل قوانین اجتماعی جهان شمول ممکن است یا نه؟ گفته شد هیچ مانع عقلی در این جهت نیست .
 2- نکته دوم در مربوط به مقام اثبات است . آیا قوانین اسلامی به نحو جهان شمول وضع شده اند و آیا بر این جهان شمولی قوانین اسلامی داریم یا نه ؟
 دلیل اینکه قوانین اسلامی در زمینه حقوق و تکالیف اجتماعی بشر به صورت جهان شمول وضع شده و به مردم سرزمین حجاز اختصاص نداشت، آیات و روایات یعنی سخن واضع و آورنده قوانین اسلامی است. زیرا از یک سو فرموده است دین اسلام مبتنی بر فطرت انسانی است که تغییر ناپذیر است « فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ » [1] و از سوی دیگر فرموده است هدایت های قرآنی برای عموم انسان هاست « وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ » [2] و می فرماید « وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيرا » [3] و می فرماید « تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيرا » [4] مضافا بر اینکه نامه های پیامبر اکرم (ص) به سران کشورهای مختلف جهان و دعوت آنان به آیین اسلام دلیل دیگری بر جهان شمولی اسلام است.زیرا بدون شک برخی از آن مناطق از نظر شرایط اجتماعی ، فرهنگی با سرزمین حجاز تفاوت عمیقی داشتند مانند ایران و روم که دو امپراطوری آن زمان به شمار می رفتند . علاوه بر این در روایات تصریح شده است « حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة » [5]
 3- در بررسی نقش زمان و مکان در حوزه احکام اجتماعی ، به این نتیجه می رسیم که اولا عوامل و شرایط اجتماعی در اصل تشریع هیچ گونه دخالتی ندارند زیرا وضع قانون مبتنی بر حکمت الهی و فطرت انسان است. ثانیا تاثیر آنها در دو جهت می تواند باشد: ابلاغ احکام و کیفیت احکام . اینکه احکام چه موقع و چگونه ابلاغ شود ؟ مانند حکم حرمت شرب خمر که به تدریج بیان شد. بر این اساس ما شیعه باوری داریم که احکام اسلام تدریجا به پیامبر اکرم (ص) ابلاغ شده است و چه بسا احکامی که توسط خود پیامبر عزیز اسلام به مردم ابلاغ نشده و بعد از خودش به مردم ابلاغ شود و آنها را به اوصیاء خود سپرده است . کیفیت و زمان ابلاغ احکام به مردم ، به آنها تفویض شده است و این یک از معانی صحیح تفویض است زیرا آنها معصوم هستند و در این امر خطایی نمی کنند .
 بیان دیگر مطلب : تاثیر شرایط خاص زمانی و مکانی و فرهنگی در اصل تشریع الهی نیست بلکه در ابلاغ احکام الهی است . ممکن است به دلیل فراهم نبودن شرایط، ابلاغ حکمی به مردم تاخیر افتد یا ابلاغ نشود ولی اجرای آن به تدریج و طی فرایند زمانی خاصی انجام می گیرد و لذا این احتمال کاملا موجه است که ابلاغ پاره ای از احکام پس از عصر پیامبر اکرم (ص) موکول شده باشد و توسط ائمه اطهار (ع) در زمان مناسب ابلاغ شود . چنانچه احتمال دارد پاره ای از احکام اسلامی به عصر پس از ظهور امام زمان (عج) در دوران حکومت جهانی مهدوی اختصاص داشته باشد . و این احکام گرچه تشریع و به پیامبر اکرم (ص) وحی شده است اما به مردم ابلاغ نشده است .
 وظیفه مومنان برای آماده سازی بستر اجرای احکام دینی
 بر اساس آنچه گفته شد یک پیام و یک وظیفه برای مردم و خصوصا افراد صاحب تاثیر در جامعه بوجود می آید و آن اینکه مومنان باید تلاش کنند تا بستر سازی کرده و شرایط را مهیا کرده و موانع را بردارند . زیرا قطعا مرضی شارع است که این احکام محقق شود و بشر به کمال دست یابد . هر قانون گذار حکیمی چنین امری را می خواهد . پس شارع مقدس علاوه بر تکلیف عام، یک تکلیف ویژه نیز دارد و آن اینکه اگر موانعی وجود دارد باید تلاش نمود آنها را برطرف نمود . تبعا این تکلیف متناسب با موقعیت افراد فرق می کند . کسی که حرفش در میان قومی خریدار دارد ، مسئولیتش سنگین تر است لذا دولتمردان که دارای قدرت و امکانات هستند وظیفه بیشتری دارند. پیامبر گرامی اسلام می فرماید « كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ وَ الْأَمِيرُ الَّذِي عَلَى النَّاسِ رَاعٍ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ وَ الرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ وَ المَرْأَةُ رَاعِيَةٌ عَلَى أَهْلِ بَيْتِ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِيَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ وَ الْعَبْدُ رَاعٍ عَلَى مَالِ سَيِّدِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُ أَلَا فَكُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه‏ » [6]
 مساله حجاب وظیفه ای همگانی
 مثلا نمایشگاه بین المللی کتاب که هر ساله برگزار می شود و مردم زیادی از آن استقبال می کنند را می شود به گونه ای برنامه ریزی نمود که گناه در آن یا نشود یا کمتر بشود. هم در مکان مصلی نماز است و هم مزین به نام امام خمینی (ره) است و هم موضوع آن مقوله ای فرهنگی یعنی کتاب است و هم در جمهوری اسلامی برگزار می شود. همه این امور گویای آن هستند که حتما مسئولین باید کاری کنند که نه تنها در این ایام گناه کمتر صورت گیرد بلکه تاثیر گذار هم باشد. اما اکنون چه ؟ متاسفانه وضعیت بی حجابی به گونه ای است که افراد مومن به سختی می توانند در آن حضور پیدا کنند و از حضور خود خجالت می کشند. و گویا کسی به کسی نیست . به صرف یک سری تبلیغات ناصحیح و شعاری کار به جایی نمی برد . این مکان ، ادارات و محیط های کاری تحت اشراف دولت است آیا نمی تواند محیط خانه خود را کنترل کند؟ آیا صحیح است این امور را به حال خود رها نمود؟ متاسفانه برخی از این بدتر ، این امور باطل را توجیه کردن نموده و در نوشته های خود آنها را خوب معرفی می کنند . پیامبر اکرم (ص) به ابوذر فرمود روزی می آید که مردم به معروف عمل نمی کنند و از منکر دوری نمی کنند . ابوذر تعجب کرد و گفت مگر چنین چیزی می شود ؟ فرمود بله از این بدتر هم می شود و آن اینکه از معروف نهی می کنند و از به منکر امر می کنند و اگر کسی بخواهد به معروف امر کند زیر سوال می رود . ابوذر گفت مگر چنین چیزی می شود ؟ پیامبر فرمود از این بدتر هم می شود و آن روزی است که معروف، منکر و منکر، معروف می شود .
 لذا هر کس به مقدار تاثیری که دارد مسئول است و باید بگوید. یکی تاثیرش در محیط خانواده است، یکی در محیط شهر و دیگری در محیط جامعه این گونه است . آنچه به برنامه ریزی های کلان جامعه مربوط می شود به مسئولین نظام باز می گردد . هر نهاد فرهنگی باید مسئولیت خود را در این زمینه انجام دهد . فرمانده نیروی انتظامی در یک مصاحبه سخن زیبا و منطقی بیان کرد، گفت « ما مسئول اجرای قانون در جامعه هستیم و مسئولیت فرهنگی با ما نیست در عین حال در حد خود کار فرهنگی نیز می کنیم اما اگر مسئولی به وظیفه خود عمل نکرد ما نباید که عقب بنشینیم » البته در درون هر مجموعه ای ممکن است برخی از آحاد آن خطا نمایند اما نمی شود چون یک مسئول نیروی انتظامی بد برخورد کرده است بگوییم کل کار را باید تعطیل کرد. این می شود که در دولت اصلاحات به دلیل فشار بر دستگاه انتظامی توان کاری در این حوزه نداشتند و ارازل و اوباش ریشه دوانده و بزرگ شدند . آنها در این فضا ها رشد یافتند. بعد برای برخورد با آنها چقدر هزینه و زحمت صورت گرفت . الان هم که انتظار می رود نیروی انتظامی مورد حمایت باشند متاسفانه آن گونه که باید نیست .
 برنامه اسلام برای حکومت داری
 آنچه گفته شد مربوط به وضع قوانین اجتماعی اسلام در مورد حقوق و تکالیف بود . اما آیا اسلام درباره فرم و نوع حکومت نیز دستوری دارد یا ندارد ؟ اگر دارد آیا این شکل و فرم تاریخی است یا فرا تاریخی؟ آیا پیامبر اکرم (ص) مدلی از حکومت را داشته یا نداشت است؟ آری ایشان داشته اند. مثلا در حوزه توجه به مردم ، پیامبر اکرم (ص) در اداره حکومت خویش آن گونه بودند که به رای مردم فی الجمله بها می دادند و بر اساس آنها تصمیم هایی را می گرفتند .
 در مساله حکومت چند عنصر وجود دارد: اغراض و اهداف حکومت، حاکم و والی آن ، قوانین حکومت و شیوه اجرای حکومت . این ها را در زمان پیامبر اکرم (ص) داریم . سوال: آیا چهارچوبی که در مدینه النبی (ص) عملیاتی شده است، جهان شمول است یا مختص زمان خود ایشان بوده است؟ در مساله حاکم ، اگر معصوم باشد او عهده دار این امر خواهد بود اما اگر نباشد کسی که از نظر علم و اخلاق و عمل به معصوم نزدیک تر است باید حاکم جامعه اسللامی باشد. این همان نظام ولایت فقیه است . در اینجا این گونه نیست که منطقه الفراغ باشد و فرمی ایجاد نشده است بلکه شکل و فرم توسط پیامبر اکرم (ص) ایجاد شده است. قوانین حکومت نیز معین و مشخص است و جهان شمول می باشد . غایت و اهداف هم که مسلم است که جهان شمول است . آنچه می ماند شیوه مدیریت جامعه است . این مقدار که مردم طرف شور باشند و حاکم با آنها در ارتباط باشد، مسلم است . پیامبر اکرم (ص) اینگونه عمل می کردند و بر اساس آیه « لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة» [7] جهان شمولی آن فهمیده می شود. این مساله اصلی طبیعی است، به همان مقداری که به مردم بها داده شود و احساس نمایند که در جریانات امور قرار دارند، تعلق خاطر پیدا کرده و دلسوز شده و فداکاری و همکاری و حتی جان فشانی می کنند . یکی از رموز موفقیت امام راحل نیز همین بود که به مردم در حکومت اسلامی سهم و نقش ممتازی داده است . رهبری معظم انقلاب نیز همین شیوه را در پیش گرفته است و جای سپاس گذاری از خدای متعال دارد .
 اما اینکه شیوه شور و مشورت چگونه باشد؟ ممکن است متفاوت باشد . گاه بر اساس رای نخبگان باشد ، یا عمومی باشد ، سن رای دهندگان چه مقدار باشد؟ اینها قابل تغییر است . پس قسمت چهارم یعنی شیوهای اداره حکومت قابل تغییر است البته با مکانیزم خودش . پس این سخن که می گویند اسلام در حکومت چیزی از خود ندارد سخنی بی پایه و سست است .
 شبهه در مورد مساله برده داری ، قصاص و حقوق زن
 سخن دیگری که می گویند مساله برده داری ، قصاص و تفاوت حقوق زن و مرد است . برخی گفته اند مساله برده داری از اموری است که بر اسلام تحمیل شده است و الا هرگز اسلام به آن نمی پرداخت . و یا حکم قصاص را تاریخ من دانسته اند و گفته اند در آن زمان عرف رایج چنین بود که به خاطر قتل یک نفر افراد زیادی را از بین می رفتند، اسلام برای اینکه جلوی این کشتار را بگیرد فرمود در مقابل قتل یک نفر تنها یکی را قصاص نمایید. اما اکنون این مساله تغییر کرده است . یا در مورد مساله حقوق زنان گفته اند: این قوانین برای عصری است که اصلا برای زن ارزش قائل نبودند. اسلام برای مقابله با این تفکر برای زنان حقوقی را وضع نمود اما امروزه مساله تغییر نموده و در نتیجه باید حکم آن نیز تغییر کند .
 
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] روم ، 30
[2] انعام ، 19
[3] سبا ، 28
[4] فرقان ، 1
[5] کافی ، ج 1 ، ص 58
[6] ارشاد القلوب ،‌ج 1 ، ص 184
[7] اجزاب ، 21