درس کلام استاد ربانی

91/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: بررسی دیدگاه افراطی درباره نقش عقل در کشف احکام شرعی
 نظریه ای که در جلسه قبل مطرح شد این بود که برای عقل انسان در حوزه اجتهاد ، نقش وسیع و افراطی قائل است . اساس و محور این دیدگاه آن است که مقاصد شارع را مبنا قرار دهیم و سپس به آیات و روایات رجوع کرده و آنها را بر اساس آن مقاصد و شرایط عصر و روز تفسیر کنیم . لذا قالب ها و شکل هایی که در کتاب و سنت آمده ممکن است بکلی تغییر کند و این امر ضرری به جایی نمی زند زیرا گوهر و حقیقت دین همین مقاصد است. این نظریه نقطه مقابل دیدگاهی است که نص محور است و مقاصد شارع را در اجتهاد وارد نمی داند .
 مبانی و ادله این دیدگاه
 اما مبانی و ادله ای که برای توجیه و تبیین این ادعا مطرح شده چیست؟ طرفداران این دیدگاه، مبانی را بیان کرده اند که در ادامه به آنها اشاره و مورد ارزیابی قرار می دهیم .
 اولین مبنا این است که گفته احکام دین به دو دسته ذاتیات و عرضیات تقسیم می شود . ذاتیات دین ثابت و عرضیات آن تغییر پذیر است.(برخی از عبارات آنان در جلسه قبل بیان شد )
 بررسی و نقد
 در ابتدا باید بررسی نمود که آیا این ادعا دارای پشتوانه علمی است و یا صرفا امری شعاری است؟ برای فهم این مطلب به سراغ معنای ذاتی و عرضی می رویم. هر مفهومی مربوط به علمی است و استفاده از آن در علم دیگر جنبه عاریتی دارد. مثلا مفهوم ماده مربوط به علم فیزیک است و عالمان تاریخ کاری به آن ندارند . و یا مساله ضمیر خود آگاه و ناخودآگاه در علم روان شناسی مطرح است. این مفاهیم زاییده این علوم است و اگر کسی در جای دیگر از آنها استفاده نماید کاربرد عاریتی آن است .
 مفهوم ذاتی و عرضی نیز از مفاهیم فلسفی و مربوط به حقایق خارجی است. در فلسفه هر گاه محمولی را برای موضوعی حمل نمایند، در صورتی که آن موضوع جزء جنس یا فصل موضوع باشد آن را ذاتی و الا عرضی گویند. ذاتی آن مفهومی است که قوام موضوع به آن است بر خلاف مفهوم عرضی. عرضی نیز خود به عرضی لازم و مفارق تقسیم می شود.
 پس وقتی ما این دو مفهوم را در مورد دین و بایدها و نبایدهای آن بکار می بریم مفهومی عاریتی خواهد بود . بنابراین باید ببینیم مراد از ذاتی و عرضی در حوزه دین چیست و ضابطه و معیار تشخیص آنها کدام است ؟
 نکته :
 از آنجا که این روشنفکران معمولا دارای قدرت تخیل بالا هستند و اصطلاحات ادبی و اشعار را بکار می گیرند به گونه ای مخاطب را جذب ظاهر کلام خویش می کنند و همین امر مانع می شود که فرد با باطن مطلب راه یابد. بنابراین باید کلام آنها را با دقت و موشکافی مورد بررسی قرار داد .
 طرفداران این دیدگاه، ذاتی و عرضی و معیار آن را بیان داشته اند . نویسنده کتاب نقدی بر قرائی رسمی از دین می گوید « ذاتیات دین گفته ها، اعمال و احکام نبوی اند که مقومات توحید اند بگونه ای که توحید در هر فرهنگی که ظاهر شود آنها را الزاما با خود همراه خواهد داشت . بدین ترتیب این معیار که در هر عصری سلوک توحیدی چگونه ممکن می گردد معیار اعتبار هر حکم شرعی در همان عصر است » [1] معنای این سخن این است که برای فهم آموزه های دینی مانند توحید نباید به سراغ کتاب و سنت رفت و آنها را شاخص گرفت بلکه خود باید کار کارشناسی نمود و سلوک توحیدی را یافت .
 بررسی این عبارت : از ایشان سوال می کنیم اگر ما بخواهیم ببینیم در دانشگاه ، حوزه ، بازار و جاهای دیگر آیا سلوک توحیدی برقرار است یا نه معیار و شاخص چیست ؟ اگر دین این شاخص ها را بیان نفرماید از کجا برای عقل شناخت آنها ممکن خواهد بود ؟ مثلا شارع مقدس در معامله ربا و ویژگی های آن را بیان کرده است ما می توانیم با این معیار ببینیم آیا بازار ما از آن را ترک نموده است یا نه؟ اما اگر چنین معیاری نداشته باشیم،‌راهی برای تشخیص نیست .
 وی در جای دیگر گفته است اشتباه فقهای ما این است که برای فهم دین قبل از هر چیزی به رفتار و گفتار پیامبر (ص) مراجعه می کنند در حالیکه اینها قالب هایی هست که تغییر پذیر است. نقد ما به ایشان این است که اگر اینها را ثابت ندانیم و رفتار پیامبر را فرا زمانی ندانیم دیگر راهی برای تشخیص سلوک توحیدی از غیر توحیدی نیست !
 دیدگاه ایشان این است که دین امری تاریخی و مربوط به زمان خود است و نباید آن را از حوزه خود خارج کرده و در اعصار بعد نیز سرایت داد . وی در جای دیگر می گوید اشکال فقها در این است که سنت را فراتاریخی معنا می کنند . در حالی که فقیهی جواب گو است که نگاهش به سنت ، تاریخمند باشد و آن را خارج از حوزه خویش نبرد یعنی آن را فرا تاریخی نداند .
 آقای سروش نیز درباره ذاتی و عرض گفته است «ذاتی دین آن است که بدون آن دین ، دین نخواهد بود و تغییرش به نفی دین می انجامد .ذاتی اسلام آن است که بدون آن اسلام نیست و دگر گونی آن به دین دیگری انجام خواهد گردید » [2]
 بررسی :
 این سخن کلی است و بیان نمی کند که چه چیزی است که اگر نباشد دین ،‌دین نمی باشد؟ لذا از این سخن چیزی در نمی آید و مصادره به مطلوب است چون باید شاخص دیگری قبل از آن باشد تا بدانیم که کدام یک از عقاید و احکام اگر نباشد ، به اسلام ضرر وارد می شود .
 علاوه بر اینکه در مورد چیستی دین نظرات مختلفی مطرح شده است. اگر از شلایر ماخر سوال کنیم دین چیست ؟ می گوید دین عبارت است از حالت خضوع و خشیت در مقابل حقیقت متعالی . بر این معنا هیچ کدام از اعتقادات و احکام ذاتی دین نخواهد بود .
 علامه طباطبایی در تعریف دین می فرماید دین عبارت است از مجموعه ای از بایدها و نبایدها که بر یک جهان بینی مبتنی باشد . لذا مسیحیت ، بودا و حتی کمونیست نیز هر کدام یک نوع دین است . پس این سخن بستگی دارد ما دین را چگونه تعریف نماییم .
 وی در جای دیگر می گوید « صورتها ، شکل ها و وسیله ها عرضی هستند . زیرا مقصود بذات نیستند و به تبع مطلوب دیگری، مطلوب و مقبول واقع می شوند » [3] یعنی آنچه بخودی خود در دین مطلوب است از ذاتیات و آنچه برای غیر است از عرضیات خواهد بود .
 بررسی :
  1. اولا آیا این سخن جامع و مانع است؟ آیا هر چیزی مطلوب بالغیر شد ، عرضی و تغییر پذیر خواهد بود ؟ خیر چنین نیست . گاه اموری مطلوب غیری است اما با این حال تغییر نمی کند. مثلا نفس کشیدن برای انسان مطلوب بالذات نیست بلکه زنده ماندن مطلوب است با این حال انسان همیشه به تنفس نیاز دارد و یا مثلا خوردن و آشامیدن مطلوب بالغیر است اما وقتی بشر بوده است ، نیاز به خوردن و آشامیدن داشته است . حتی اگر آن را عرضی هم بدانیم عرضی لازم است که همیشه همراه اوست پس مطلوب شما که تغییر پذیری است ثابت نخواهد شد .
  2. ثانیا ما از کجا می دانیم فلان حکم ذاتی است یا عرضی؟ و کدام عرضی لازم است و کدام عرضی مفارق . شناخت این امور در حد توان ما نیست و تنها خود شارع دین است که می تواند آن را برای ما بیان کند. به عنوان نمونه شارع مقدس فرموده است کسی که در حال غرق شدن است، نماز از او ساقط نمی شود. آیا اگر دین این امر را نفرموده بود ما می توانستیم آن را بفهمیم ؟
  3. نکته دیگر اینکه خود دکتر سروش تصریح کرده است که عبادات تغییر ناپذیر است. از ایشان سوال می کنیم آیا عبادات مطلوب بالذات است یا مطلوب بالغیر؟ مسلما اینها مطلوب بالغیر است. اما آیا با این حال می توان آنها را تغییر داد؟ مانند سخن برخی که می گویند مگر نماز برای ذکر و یاد خدا نیست پس ما نیز در جایی خلوت یک ذکر را با حال توجه بارها تکرار می کنیم پس دیگر چه نیازی به نماز است ؟
 دکتر سروش در مورد ذاتی و عرضی نکته دیگری را نیز گفته است و آن انتظار دین داران از دین است . می گوید آنچه دین داران از دین انتظار دارند ذاتی و غیر آن از عرضیات است . وی در کتاب بسط تجربه نبوی گفته است « ذاتیات اموری است که دین داران انتظار بیان آن را توسط پیامبران داشته اند و عرضیات اموری است که انتظار آن را ندارند . بر این اساس، مطالب مربوط به طبیعیات ، نجوم ، فلکیات و اجتماعیات از عرضیات است » [4]
 بررسی این سخن در جلسه بعد انشاء الله بیان می شود
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] نقدی بر قرائت انسانی از دین ، ص 271
[2] بسط تجربه نبوی ، ص 34
[3] همان ، ص 53
[4] بسط تجربه نبوی ، ص 66