درس کلام استاد ربانی

91/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : مساله تقیه
 درباره قاعده اهم و مهم که از قواعد مسلم عقلی است و نقشی که در حوزه فقاهت و اجتهاد و استنباط احکام شرعی ایفا می کند مطالبی بیان شد. اکنون به برخی از فروعی که مبتنی بر این قاعده و دارای اهمیت خاصی هستند مورد بررسی قرار می گیرد. از جمله این فروع، مساله تقیه است. خود تقیه مساله ای عقلی و مبتنی بر قاعده اهم و مهم است . همچنین تقیه مستثنیاتی دارد که آنها نیز مبتنی بر عقل و همین قاعده می باشد . مساله تقیه در فقه شیعه مطرح بوده و مخالفین شیعه آن را عملی نپذیرفتنی می دانند، بویژه از طرف وهابیون شبهاتی در این باره مطرح شده است .
 برای اینکه درک صحیحی از مساله تقیه داشته باشیم آن را از نظر عرفی و عقلایی مورد بررسی قرار می دهیم . از نظر عرف کسی که جان، مال و یا آبروی خود را در خطر می بیند برای رفع این خطر سخن یا رفتاری انجام می دهد تا آن خطر را دور نماید . این حقیقت تقیه در عرف عقلای بشر است که فارق از آیین و مذهب آنها می باشد و مساله ای همگانی است و فرقی میان دین دار و غیر دین دار و یا شیعه و سنی ندارد . زیرا هر گاه رفتاری جنبه عقلایی پیدا کند ، فارق از آیین و مذهب بوده و مربوط به اصل بشریت است .
 اقسام تقیه
 تقیه به دو صورت واقع می شود : گاه تقیه به فعل است و گاه به ترک . توضیح اینکه گاهی در مقابل مخالف چیزی را می گوید و یا رفتاری را انجام می دهد که بر خلاف واقع است و گاهی در مقابل وی سکوت کرده و چیزی را اظهار نمی کند .
 تقیه در یک تقسیم بندی دیگر به تقیه خوفی و تقیه مباراتی تقسیم می شود . گاهی غرض از این نوع گفتار و رفتار ، حفظ جان خود یا مال و آبروی خویش است در این صورت آن را تقیه خوفی گویند و گاه غرض از این نوع گفتار و رفتار، خوف نیست بلکه به جهت مصلحت یا منفعت مهمی ، چنین می کند . این تقیه را مباراتی و مصلحتی گویند .
 بنابراین تقیه از نظر عرف عقلا بشر یک نحوه معیشت و زندگی است و فارق از مذهب و آیین بوده و ریشه عقلایی دارد و همگان در پذیرش کلیت آن متفق الرای هستند. در جوامع حاضر و جوامع سابق بر اساس شواهد تاریخی هیچ انسان عاقلی یافت نمی شود که چنین روشی را رد کرده باشد . اینها واقعیت هایی هستند که در جامعه های انسانی سند دارد و غیر قابل انکار است .
 تقیه در اسلام
 در دین مقدس اسلام این روش عقلایی امضاء شده است و مولای حکیم این امر فطری و عقلانی را تایید نموده است . اساسا اگر رفتاری عمومیت داشته باشد، کاشف از فطری بودن آن است زیرا معلول واحد نیازمند علت هم سنخ است اگر همه ملل چیزی را دارای ارزش می دانند و یا چیزی را بد می دانند ، کاشف از فطری بودن آن است . از آنجا که خدای متعال قادر مطلق و حکیم است امضا نمودن مساله تقیه نسبت به ایشان هم ممکن است و هم مستحیل . امکان ذاتی دارد زیرا خداوند متعال قادر مطلق است و کسی یارای مقابله با او را ندارد . محال است به امتناع غیری زیرا هرگز از خدای حکیم علیم ، چنین فعلی سر نمی زند. قرآن کریم نیز همین تایید شارع را بیان داشته است که از جمله آنها آیه 28 آل عمران دربار جریان عمار است .
 پذیرش تقیه توسط برخی عالمان اهل سنت
 مساله تقیه مورد پذیرش برخی از عالمان اهل سنت نیز هست اما متاسفانه برخی از وهابیون بنا را بر آن گذاشته اند که به هر نحوی که ممکن است شیعه را از بین ببرند و در این راه هیچ ملاحظه ای ندارد. احمد مصطفی المراغی ، صاحب تفسیر المراغی در ذیل آیه 28 آل عمران مساله تقیه را به زیبایی مطرح کرده است، ایشان می فرماید :
 «فلكم حينئذ أن تتقوهم بقدر ما يتّقى ذلك الشي‏ء، إذ القاعدة الشرعية «أن درء المفاسد مقدم على جلب المصالح». و إذا جازت موالاتهم لاتقاء الضرر فأولى أن تجوز لمنفعة المسلمين، و إذا فلا مانع من أن تحالف دولة إسلامية دولة غير مسلمة لفائدة تعود إلى الأولى إما بدفع ضرر أو جلب منفعة، و ليس لها أن تواليها في شى‏ء يضر بالمسلمين، و لا تختص هذه الموالاة بحال الضعف، بل هى جائزة في كل وقت.
 و قد استنبط العلماء من هذه الآية جواز التّقيّة بأن يقول الإنسان أو يفعل ما يخالف الحق لأجل توقى ضرر من الأعداء يعود إلى النفس أو العرض أو المال.
 فمن نطق بكلمة الكفر مكرها وقاية لنفسه من الهلاك، و قلبه مطمئن بالإيمان لا يكون كافرا بل يعذر كما فعل عمار بن ياسر حين أكرهته قريش على الكفر فوافقها مكرها و قلبه ملى‏ء بالإيمان و فيه نزلت الآية «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ، وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ».
 و كما عذر الصحابي الذي‏ قال له مسيلمة: أتشهد أنى رسول اللّه؟ قال نعم فتركه و قتل رفيقه الذي سأله هذا السؤال فقال إنى أصمّ (ثلاثا) فقدّمه و قتله، فبلغ ذلك رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم فقال: أما هذا المقتول فمضى على يقينه و صدقه فهنيئا له، و أما الآخر فقبل رخصة اللّه فلا تبعة عليه.
 و هى من الرخص لأجل الضرورات العارضة، لا من أصول الدين المتبعة دائما، و من ثم وجب على المسلم الهجرة من المكان الذي يخاف فيه من إظهار دينه و يضطر فيه إلى التقية، و من كمال الإيمان ألا يخاف في اللّه لومة لائم كما قال تعالى «فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» و قال: «فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ».
 و كان النبي صلى اللّه عليه و سلم و أصحابه يتحملون الأذى في سبيل دعوة الدين و يصبرون عليه.
 و يدخل في التقية مداراة الكفرة و الظلمة و الفسقة و إلانة الكلام لهم و التبسم فى وجوههم و بذل المال لهم لكف أذاهم و صيانة العرض منهم، و لا يعد هذا من الموالاة المنهي عنها بل هو مشروع‏ فقد أخرج الطبراني قوله صلى اللّه عليه و سلم «ما وقى به المؤمن عرضه فهو صدقة» ... و روى قوله صلى اللّه عليه و سلم «إنا لنكشر (نبتسم) فى وجوه قوم و إن قلوبنا لتقليهم» (تبغضهم). » [1]
 مرحوم شهید نظیر این مطالب را در کتاب القواعد و الفوائد ج 2 ، ص 157 به بعد بیان فرموده اند .
 مسائل سیاسی و مساله مصلحت مداری
 در زمان ما جنبه سیاسی اسلام خیلی گسترش یافته است. این مساله هم امر خوبی است و هم می تواند بد باشد . خوب است از این جهت که نشان دهنده فهم و شعور جامعه و غیر منزوی بودن و اجتماعی بودن دین اسلام است. اما اگر از نظر اخلاقی به خلاف بینجامد و رعایت اخلاق در آن نشود و بازار تهمت و غیبت باز شود صحیح نمی باشد. این امر یک شمشیر دو لبه است و اگر مدیریت نشود انحطاط اخلاقی را به همراه دارد . لذا ممکن است جامعه ای از نظر سیاسی نمره بیست بگیرد اما نمره اخلاقی آن کمتر از ده باشد.
 الان بحث رابطه با آمریکا خیلی مطرح است . در این امر باید مصلحت جامعه مسلمین در نظر گرفته شود. آمریکا می خواهد رابطه گرگ و میش داشته باشد و تنها به دنبال منافع صهیونیستی و استکباری خویش است.
 مساله دیگر اختلاف میان دولت و مجلس است که حقیقتا گزنده است و قلب انسان را درد می آورد . با مقداری مدارا می توان این مسائل کوچک را حل کرد. این نظام نظام ضعیفی نیست و پنجه در پنجه ابرقدرتها انداخته است . چرا مساله معیشتی مردم با مشکل مواجه شده است؟ این در حالی است که دولت مقتدر است و خدمات بزرگی انجام داده است. این نشان دهند نبودن عزم در این زمینه است . این امور با مدارت و مصلحت اندیشی حل می شود . خدای متعال چقدر لطف داشته که رهبری هوشیار در راس امور قرار داده است .
 تقیه در مذهب شیعه
 وهابیون می گویند تقیه را شیعه درست کرده و دائما آن را به عنوان اشکال مطرح می کنند . این تخم لق را فردی به نام سلیمان ابن جریر زیدی در زبان افراد انداخته است . وی می گفت ائمه شیعه دو مساله را به پیروان خویش یاد داده اند که با وجود آنها هیچ کسی حریف شیعه نمی شود. یکی قضیه تقیه و دیگری مساله بداء است. این دو مساله اگر چه از مسائل عقلی و صحیح است اما دستاویزی برای وهابیون قرار گرفته است.
 سوال و جواب
 چرا در مذهب شیعه مساله تقیه این مقدار مورد اهتمام قرار گرفته است ؟ چه خصوصیتی باعث این امر شده است ؟
 جواب این سوال روشن است . علما گفته اند این سوال را از ما نکنید بلکه به سراغ کسانی باید رفت که مسبب آن بوده اند . اینکه چه عواملی باعث شده است که امامان شیعه و پیروان ایشان در چنین وضعیت سختی قرار بگیرند که مجبور شوند از تقیه زیاد بهره بگیرند. زیرا تقیه وقتی صورت می گیرد که فرد تحت ظلم و ستم باشد و الا در شرایط عادی لزومی به تقیه کردن نیست . مسبب این قضیه بنی امیه و بنی عباس هستند . شیعه به صورت قاچاقی زندگی کرده است و اگر چنین نمی کرد اصلا باقی نمی مانند. مذهب شیعه، اسلام واقعی است و اگر شیعه نمی ماند، اسلامی باقی نمی ماند . لذا حرف بر سر این نیست که ما بمانیم چون ما هستیم بلکه سخن در این است که ما بمانیم تا حق بماند .
 علامه سید محسن امین کتابی با نام « نقض و شیعه » دارد . این کتاب به بررسی و نقد اتهامات می پردازد که علیه شیعه وارد شده است . در برابر تهمت های که به شیعه زده می شود که شیعه از خود چیزی ندارد. مرحوم آقا بزرگ تهرانی کتاب «الذریعه الی تصانیف الشیعه» نگاشت و در آن به معرفی کتاب های که توسط شیعه نوشته شده اند پرداخت . علامه سید محسن امین کتاب «اعیان الشیعه» را نوشت و در آن عالمان شیعه را معرفی نمود و آیت الله صدر کتاب «تاسیس الشیعه لامور الاسلام» را نوشت و اثبات نمود که شیعه در علوم موسس بوده است.
 علامه سید محسن امین کتابی دارد بنام «کشف الارتیاب» که بهترین کتاب در رد علمای وهابیت است .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] تفسیر مراغی ، ج 3 ، ص 136 - 138