درس کلام استاد ربانی

90/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : قاعده ملازمه و بررسی اشکالات
 مرحوم صاحب فصول بر قاعده ملازمه موارد نقضی را بیان نموده و ین قاعده را مورد خدشه قرار داده است . از جمله آنها تکالیف تعبدی است . ایشان گفته اند در تعبدیات آنچه شرعا مطلوب است اتیان فعل به قصد قربت است. مثلا شارع نماز و صوم با قصد امتثال را اراده نموده و نماز و صوم بدون قصد، مطلوب شارع نیست . هذا مطلوب الشارع اما ما هو مطلوب العقل ؟ اگر عقل در مورد عبادیات حکم کند که مطلوب، اتیان تعبدیات بما هی است . در این صورت قاعده ملازمه اصل نقض می شود زیرا عقل نماز بما هی را مطلوب می داند در حالی که شرع، صلاه با قصد قربت را مطلوب می داند . پس تطابقی میان حکم شرع و عقل نخواهد بود . اما اگر عقل، اتیان تعبدیات به قصد قربت را مطلوب بداند در این صورت قاعده ملازمه فرع مورد نقض قرار خواهد گرفت . زیرا حسن عقلی متفرع بر قصد امتثال شده است و قصد امتثال همان قصد امر است یعنی حسن فعل از امر مولا فهمیده شده است در حالی که مفاد قاعده ملازمه فرع این است که اگر امر به چیزی تعلق گرفت ، متعلق آن امر منهای امر شارع دارای حسن ذاتی است.
 پاسخ مرحوم شیخ انصاری و آخوند خراسانی
 مرحوم شیخ در پاسخ به این اشکال فرمودند در صلاه و صوم و سایر عبادیات، آنچه مطلوب واقعی است ، این افعال به وجه خاصی است که اوامر و طلب فعل به همراه قصد امتثال از طرف شارع آن وجه خاص را مشخص می کند. آنچه مطلوب شارع است صلاه به وجه خاص است. عقل نیز همین وجه را می فهمد .
 مرحوم آخوند خراسانی بیان دقیق تری را در پاسخ به این اشکال بیان نموده اند . ایشان فرمودند :
 « و أمّا الأوامر في العبادات فانّما يكون بالرّاجحات بأنفسها » اوامر در شرع مقدس به صلاه و صوم بما هی تعلق گرفته است . یعنی خود صلاه و صوم و سایر تکالیف عبادی به خاطر داشتن امر راحج ، مطلوب شارع است. این تکالیف خودشان بدون قید صد امتثال دارای حسن و جهت راحج هستند و این گونه نیست که بدون قصد امتثال نماز و صوم و مانند آن اعمالی بدون حسن باشند. عقل نیز در مورد این افعال همین حکم را می کند. منتها این امور از مواردی نیست که عقل مستقلا بتواند به فهم آنها دست یابد بلکه از امر شارع به آنها پی می برد که این افعال در عالم واقع داری حسن است زیرا این قاعده به اثبات رسیده است که آنچه شارع بدان امر می نماید حتما داری مصلحه و جهت حسن است و آنچه شارع مقدس نهی می نماید داری مفسده و جهت قبح است .
 جایگاه قصد امتثال در تکالیف عبادی
 سوال اگر این گونه است که شما می گویید و افعال عبادی فی نفسه داری حسن هستند و مطلوب شارع می باشد در این صورت قصد امتثال چه جایگاهی خواهد داشت ؟ اگر این گونه باشد که شما می گویید باید در صورتی که مکلف عمل را بدون قصد امتثال اتیان نماید مجزی باشد در صورتی که شما می گویید بدون قصد امتثال تکلیف ساقط نخواهد شد ؟
 مرحوم آخوند در حل این اشکال گفته اند:
 بیان اول مرحوم آخوند
 « و اعتبار قصد القربة و عدم سقوطها إلاّ معه امّا لأجل تعلّقها بإتيان هذه الرّاجحات على نحو راجح بأن يؤتى بها بداعي رجحانها لا بغيره من الدّواعي النّفسانيّة، فيكون الموضوع فيها هو الموضوع في حكم العقل الموضوع في حكم العقل بالحسن، أي مدح الفاعل عليه، و من المعلوم اعتبار صدور الفعل بداعي رجحانه في حكم العقل به بهذا المعنى، و كفاية قصد الامتثال إنّما هو لكونه قصدا للإتيان بداعي الرّجحان على الإجمال إذ من المحال ان يدعو الأمر إلى غير المأمور به، »
 شارع مقدس و لو امر کرده به صلاه بما هی اما خواسته مکلف صلاه را به نحو راجح اتیان کند و انگیزه او ار انجام این افعال، دواعی نفسانی مانند ریا و سمعه نباشد . مثلا کسی که راست می گوید گاه به این خاطر راست می گوید که راستگویی دارای حسن است و گاه به خاطر اینکه موقعیت اجتماعی پیدا کند راست می گوید. گونه دوم همان دواعی نفسانی است که مطلوب شارع مقدس نمی باشد. به بیان دیگر خدای متعال می خواهد حسن فعلی با حسن فاعلی همراه باشد. نماز داری حسن فعلی است اتیان آن به قصد قربت حسن فاعلی را نیز به همراه خواهد داشت.
 استاد مطهری در کتاب عدل الهی در بحث عمل خیر غیر مسلمان این سوال را مطرح می نند که آیا اعمال خیر غیر مسلمانان پذیرفته می شود و مستحق ثواب است یا نه چنین نیست؟ ایشان می گوید اگر از فاعل کار خیر بپرسیم که نیت شما در انجام این کار چه بوده است ؟ چه انگیزه ای شما را به این کار وا داشته است؟ اگر بگوید انگیزه من حسن فعل است نه دواعی نفسانی در این صورت عمل او پذیرفته می شود و پاداش دارد . زیرا هر جا در عالم خیر و کمالی باشد جلوه ای الهی دارد و لو خود فرد متوجه آن نباشد . صاحب کفایه هم می فرماید خود این تکالیف تعبدیه مطلوب و حسن است. حال شارع مقدس از مکلف خواسته این تکالیف را به نحو راجح که حسن فاعلی است انجام دهد .
 بنابراین مرحوم آخوند در پاسخ به این سوال که چرا شارع تنها به همان وجه رجحان فعل بسنده نکرده است و قصد تقرب و امر را شرط نموده است، می گویند « و كفاية قصد الامتثال إنّما هو لكونه قصدا للإتيان بداعي الرّجحان على الإجمال إذ من المحال ان يدعو الأمر إلى غير المأمور به » کسی که قصد امتثال کند، فهل را به داعی راجح اتیان نموده است. در حقیقت شارع مقدس تابلویی را نصب کرده که مکلفان دیگر گرفتار نشوند و راه را به راحتی پیدا نمایند . قصد امتثال همین اتیان فعل به قصد رجحان است . این قصد امتثال همان نحو راجح است . در آنجا قصد رجحان اجمال دارد و در اینجا آن را معنا نموده است . عقل هم می گوید این فعل علاوه بر حسن فعلی باید حسن فاعلی هم داشته باشد .
 نکته :
 عناوین صلاه و صوم و مانند آن از عناوین مستقل عقلی نیست بلکه از غیر مستقلات عقلیه است . وقتی شارع مقدس به فعلی امر نمود عقل کشف می کند آن فعل دارای حسن ذاتی است .
 از آنچه گفته شد بدست می آید که قاعده ملازمه فرع بسیار گسترده تر از قاعده ملازمه اصل است . اگر قاعده ملازمه فرع را قبول کنیم و بگوییم هر جا شرع حکمی نموده است عقل کشف می کند که آن فعل در ذات خویش دارای حسن دارد . زیرا « کل شی صدر من فاعل حکیم لا یخلو من وجه الحسن او القبح » این امر به نحو موجبه کلیه است و مربوط به مقام ثبوت حسن و قبح است . اما در مقام اثبات و درک عقلی ، مساله موجبه جزئبه است یعنی عقل می تواند به نحو استقلال برخی از حسن و قبح ها را درک نماید. برخی دیگر را از طریق نقل می فهمد . یعنی از طریق شرع حسن و قبح ذاتی آنها را می فهمد . معنای این کلام این نیست که حکم شرع طریق و موضوع باشد در حسن و قبح بلکه حکم شرع در این جا کاشف است و عقل از طریق آن می فهمد که آن فعل در عالم واقع داری حسن یا قبح است . فرق اشاعره و عدلیه در همین جا است . عدلیه سخن شارع را کاشف از این می داند که در عالم واقع این فعل دارای حسن یا قبح است . اما اشاعره می گوید سخن شارع موضوعیت دارد .
 بیان دیگر مرحوم آخوند
 مرحوم آخوند وجه دیگری را بیان می کنند . ایشان می فرمایند در تکالیف تعبدیه ، آنچه مطلوب شارع است مجرد اتیان بما هو است . قصد امتثال بدان جهت لازم است که غرض اصلی شارع از این اوامر تعبدی، ‌امور دنیوی عباد نیست بلکه هدف رسیدن عباد به کمال است. بر خلاف احکام توسلی که غرض در آنها اصلاح امور مردم در زندگی دنیوی است. لذا چه با قصد قربت اتیان شود و چه نشود مطلوب شارع حاصل می شود . اما رسیدن به کمال معنوی بدون قصد امتثال ممکن نیست . عقل نیز در اینجا همین را می گوید . عقل می گوید اگر می خواهی به کمال الهی برسی باید اوامر او را به قصد رضای او انجام دهی . برای رسیدن به غرض الهی ، وجود قصد قربت لازم است بنابراین قصد قربت طبق این بیان از اوامر ارشادی خواهد بود .
 شارع مقدس می خواهد از ره گذر این عبادیات ، مکلف را به کمال برساند . لذا قصد امتثال را در آن لازم دانسته است و الا امر شارع به همین فعل به جهت حسن فی نفسه آن تعلق گرفته است.
 « أو لأجل أنّ الأمر فيها و إن تعلّق بنفس الرّاجح لا بإتيانها على نحو راجح إلاّ ان الغرض فيها لما علم أنّه تكميل العباد، لا مجرّد السّياسة و نظم البلاد كما في التّوصّليّات، و هو لا تحصل إلاّ إذا قصد بها الامتثال وجب قصده فيها لاستقلال العقل بلزوم الإطاعة على نحو يحصل به الغرض لا مجرّد الموافقة، و قد فصّلنا القول فيه في التّعليقة الجديدة فيما علّقناه على مباحث العلم الإجماليّ، فليراجع ثمّة من أراد الاطّلاع على حقيقة الحال. » [1]
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] فرائد الاصول ، ص 136