درس کلام استاد ربانی

90/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : آثار و فوائد شرور

 سخن درباره شبهه شرور در عدل الهی بود . گفته شد در عالم طبیعت و ماده وجود شرور طبیعی، امری اجتناب ناپذیر است . زیرا در این عالم استعداد ، تدریج و تکامل وجود دارد و در نتیجه زمینه تزاحم و درگیری فراهم و واقع می شود .

تصور جهانی خالی از شرور

 برخی گفته اند می توان عالم را به گونه ای فرض نمود که از این شرور خالی باشد. به این صورت که هر گاه قرار است شری ایجاد شود ، خداوند جلوی آن را بگیرد . این تصویر، هم عقلا ممکن است و هم در مواردی یعنی امور خارق العاده واقع نیز شده است. پس چرا خدای متعال نظام عالم را به گونه ای طراحی نکرده است که این ضرر ها به انسان نرسد؟

 این سوال را به گونه ای دیگر نیز می توان طرح نمود و آن اینکه ما از زبان وحی دریافت کرده ایم که خدای متعال عالم را برای انسان آفریده است . « خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعا»[1] این در حالی است که وجود شرور، با این امر در تعارض است . چگونه عالم به نفع انسان خلق شده در حالیکه از همین عالم متضرر می شود؟

شرور لازمه حکمت الهی

 حکمای اسلامی به این بحث پرداخته اند و فصلی را با نام «آثار و فوائد شرور » باز نموده اند . صدرالمتالهین در جلد 7 اسفار بعد از تبیین نظام احسن و پاسخ به اشکالات به این بحث پرداخته اند . استاد مطهری نیز در کتاب عدل الهی متعرض این مساله گردیده اند. همچنین حضرت آیت الله سبحانی در کتاب الالهیات این بحث را بیان داشته اند.

 حاصل سخن بزرگان آن است که این مصائب و سختی ها، اگر چه آدمی را دچار زحمت و رنج می کند اما در مجموع که دیده می شود به صلاح بشر می باشد . به عبارت دیگر میان مقوله مصلحت و فساد و مقوله سود و زیان باید تفکیک قائل شد. اینگونه نیست که سودها همیشه به مصلحت فرد و ضررها همیشه برای فرد مفسده داشته باشد. انسان می تواند به عنوان یک موجود مختار از زیان های مقطعی که توسط این شرور به زندگی وارد می شود در جهت مصلحت بهره گیرد . اگر نبود این آسیب ها، ‌زمینه تکامل و خیر ها از بین می رفت و انسان ها از آن ها محروم می شدند و این بر خلاف حکمت الهی بود. بر این اساس حکمت الهی اقتضا می کند عالم اینگونه باشد.

 این بزرگان در مجموع سه فایده را برای شرور بیان داشته اند :

فاید ه اول

 انسان در مواجهه با این ناملایمات و کنترل آنها، از استعداد های خویش بهره گرفته و در نتیجه رشد و تعالی می یابد . اگر این حوادث و مشکلات نمی بود بشر به این پیشرفت های چشم گیر در زمینه های مختلف از جمله هوا شناسی، جغرافیا ، طب ، زیست ، ‌فیریک ، حشره شناسی و غیره دست نمی یافت . وی برای دفع این شرور توانمندی های را فراگرفته و به تبع آنها حقایق گوناگون دیگری را یافته است . مثلا برای دفع ضرر های حشرات به شناخت این موجودات و کسب دانش حشره شناسی شده است که چه برکات زیادی را به همراه داشته است .

 اگر یک مربی بخواهد افراد تحت نظر خود را به طور صحیح تربیت نماید، باید علاوه بر ایجاد امکانات و تشویق ها آنها را با سختی ها و مشکلات نیز مواجه کند. آنان که فرزندان خود را در ناز و نعمت بار می آورند، ‌افراد صالحی را تربیت ننموده اند. کسانی موفق هستند که در این وادی اعتدال این دو جنبه را رعایت نمایند .

 استاد مطهری در این بحث به بیان « سوره انشراح» می پردازند . قرآن کریم می فرماید خداوند، مشکلات را از پیامبر اکرم (ص) برداشتند و به ایشان رفعت عنایت فرمودند. سپس می فرماید « فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (6) »[2] این آیه با فاء تفریع آمده شده و عینا تکرار شده است که گویای قاعده ای می باشد و آن اینکه اگر برای انجام وظیفه الهی فرد خود را در رنج و سختی قرار دهد ،‌آسانی و یسر برایش ایجاد می شود . نکته دیگر آنکه قرآن کریم می فرماید « مع العسر» و نفرمود « بعد العسر» و مراد از آن این است که سختی ها و آسانی ها در هم تنیده است. آسانی ها در دل سختی ها قرار دارد . سپس خدای متعال نتیجه می گیرد که ای رسول من؛ نباید به آسایش خود را عادت دهی بلکه باید خود را در معرض سختی ها قرار دهی تا کمال یابی . وقتی از یک میدان مجاهدت فارغ شدی میدان دیگری را آغاز نما .

فایده دوم

 فایده دیگر شرور آن است که باعث درک لذت خیرات می شود . لذت خوبی ها آنگاه قابل درک است که در مقابل، اضداد را تجربه نماید . اگر آدمی همیشه سیر باشد ، ‌از غذا لذتی نمی برد . هر چه تجربه آدمی از گرسنگی بیشتر باشد مثل روزه داری ، لذتش از غذا خوردن بیشتر است . انسان وقتی از سلامتی لذت می برد که تجربه ای از بیماری و درد داشته باشد . لذا کسانی که با سختی مال و منال بدست می آورند برایش مزه بیشتری دارد نسبت به کسانی که از اول در زندگی مرفهی زیسته اند . این گونه افراد احساس خستگی و دلزدگی می کنند. این نکته قابل توجه است که صرف داشتن، لذت آور نیست .

 استاد مطهری در اینجا نکته خوبی را بیان می کنند . می فرمایند تصور نشود که خدای متعال نظام را به این گونه طرحی نموده که مانند امور قرار دادی بتوان اجزاء آن را جابجا نمود. بلکه نظام عالم بر اساس اصل علیت و معلولیت می باشد . لذا شرور نمی توانند اعتراض کنند که چرا قضیه جابجا نشده است . ویروس بگوید چرا من باید ویروس باشم. من می خواهم فلان موجود بابرکت باشم . این طور نیست. نظام عالم بر اساس قاعده علت و معلول شکل گرفته است. در عالم هر موجودی به همان اندازه ای که قابلیت دارد، فعلیت دریافت می نماید. برای روشن شدن مطلب می توان به اعداد مثال زد . جایگاه عدد 4 را عدد 3 ندارد . این طور نبوده که ابتدا اعداد را ساخته باشند سپس هر کدام را در جایگاه خود قرار داده باشند . جایگاه هر عددی ذاتی آن عدد است و تفکیک ممکن نیست . مثال دیگر زمان است. در مورد زمان نیز این گونه نیست که اجزاء آن را ابتدا خلق نموده و سپس آن را مانند دانه های تسبیح باز نمایند تا گفته شود چرا من در جای سعدی نبودم. مرتبه زمان ،‌ذاتی هر موجود است و به علت بسیط ایجاد شده است .

فایده سوم

 ثمره دیگری که بر شرور مترتب است نقش توجه دهی و غفلت زدایی آنان است . انسان به گونه ای آفریده شده که اگر همیشه برخوردار از نعمت ها باشد دچار غفلت از خداوند و مسائل اخروی می شود . این غفلت ها عامل سقوط و شقاوت او باشند. قرآن کریم می فرماید « كلاََّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى(6)أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ(7) »[3] . انسان به مقداری که دچار غفلت شود ، خسارت می بیند . « الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً »[4] اینکه انسان هیچ گاه مریض نشود ، دستش خالی نشود ، زمینه ای است برای فراموشی ضعف خود و تکبر و غرور و غفلت . آنچه باعث شکستن غرور و خود خواهی و نمایان کننده ضعف آدمی است همین پیامدهای ناگوار است . مرگ زنگ خطری برای انسان است که به دنیای فانی دل نبندد . قرآن کریم نیز یکی از فوائد سختی ها و شدائد را همین می داند . « وَ ما أَرْسَلْنا في‏ قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ »[5]

 حاصل سخن در پاسخ این شبهه آن شد که در دار طبیعت ضررهایی وجود دارد که در پناه آنها خیرات کثیری به دست می دهد و لذا باز به بحث خیر کثیر و شر قلیل باز می گردیم .

مساله شرور و عدل تکوینی و تشریعی

 تاکنون درباره شرور سه بحث بیان و بررسی شد :

رابطه شرور و مساله توحید . در اینجا بیان شد که شرور اموری عدمی هستند و خالق مستقلی نمی خواهند و خالق خیرات در پیدایش آنها کافی است . بحث شرور و مساله نظام احسن . بیان شد مخلوقات یا خیر محض هستند که عالم مجردات است و یا خیر کثیر که عالم طبیعت است . اگر به جهت شر قلیل دست از خیر کثیر برداشته شود ، خود مصداق شر کثیر است که هرگز از خدای متعال صادر نمی شود بحث شرور و مساله عدل الهی

 مساله چهارمی که می خواهیم بدان بپردازیم مساله شرور و عدل تکوینی و تشریعی است . در این عالم ناملایماتی بر انسان وارد می شود بدون اینکه او در آنها نقشی داشته باشد مثل کودکی که ناقص به دنیا می آید. در حوزه تشریع نیز همانند این سوال مطرح است مانند اینکه وقتی دست دزد را می برند خودش مقصر بوده است اما پدر و مادر و بستگان او چه تقصیری دارند که باید بی آبرو شوند؟

 فلاسفه در این جا بحثی بیان نکرده اند اما متکلمین تحت عنوان آلام و اعواض به این مساله پرداخته اند که در جلسه بعد انشاء الله پیگیری می شود .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] بقره ، 29

[2] انشراح ،و6

[3] سوره علق ،‌6و7

[4] کهف ، 104

[5] اعراف ، 94