درس کلام استاد ربانی

89/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : نقش عقل تجریدی و تجربی در فهم قرآن

در جلسه قبل نکاتی به صورت خلاصه از سخنان حضرت استاد مصباح، درباره نقش عقل در فهم قرآن بیان شد . آن نکات از این قرار هستند:

نکته اول :

قرائن عقلی در فهم کلام متکلم، نقش قرائن لفظیه را دارد . اگر قرینه عقلی بدیهی و یا قرینه ای روشن وجود داشته باشد، متکلم به آنها اکتفا کرده و فهم آن را به مخاطب واگذار می کند. قرآن کریم نیز از همین شیوه استفاده نموده است . حضرت استاد مصباح چند نمونه را در این باره از قرآن کریم بیان داشتند :

الف) آیه 22 سوره فجر « وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا » در این آیه به حکم قرینه عقلی معلوم می شود که مقصود از آمدن خداوند ، انتقال از مکانی به مکان دیگر نیست زیرا مستلزم جسمانیت در ایشان است بلکه مقصود، آمدن فرمان و حکم الهی است .

ب) نمونه دیگر در مورد مساله قضا و قدر است . در قرآن کریم افعال انسان به قضا و مشیت الهی نسبت داده شده است در حالی که ما بالوجدان می دانیم که اراده ما در افعال اختیاری خویش موثر است. در اینجا با استفاده از اصل عقلی، سازگاری این دو مطلب را می فهمیم که هم فعل ما، مستند به ماست و هم در عین حال مستند به مشیت الهی است . آن قرینه این است که معلول، هم در وجود و هم در آثار مستند به علت می باشد و از آنجا که خدای متعال علت العلل برای همه پدیده هاست، همه امور به اراده و مشیت او باز می گردد.

ج ) خداوند در آیه « الَّذِى خَلَقَنىِ فَهُوَ يهَْدِينِ(78) وَ الَّذِى هُوَ يُطْعِمُنىِ وَ يَسْقِينِ(79) وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِين‏ »[1] می فرماید: اطعام و شفا بیماران همه توسط خداوند صورت می گیرد. در حالی که اسباب مادی در این امور موثر است. با توجه به اصل عقلی می دانیم که همه تاثیرات و افعال، در طول فعل الهی می باشد.

نکته دوم :

نکته دیگر، نقش دانش های تجربی در فهم قرآن کریم است. حضرت استاد مصباح به عنوان مقدمه می گویند : قرآن کریم برای هدایت بشر از راههای گوناگونی استفاده نموده است . مثلا در طرح مسائل اخلاقی به دلیل عقلی استناد نموده است زیرا انسان هر گاه مطلبی را مستند به عقل بیابد ، در بهره گیری هدایتی او سودمند خواهد بود . و یا اینکه خداوند در امر هدایت بشر ، متذکر پدیده های طبیعی و گیاهان و حیوانات و غیره شده است . همچنین در قرآن از مسائل تاریخی و مانند آن استفاده شده است. این روش قرآنی باعث شده ما در مطالعه قرآن کریم با موضوعات مختلفی روبه رو باشیم و در نتیجه با دانش های گوناگونی مواجه شویم . زیرا بشر در این مسائل به مطالعه پرداخته و دانش های را کسب نموده است. حال در اینجا طبعا این مساله مطرح می شود که در فهم قرآن کریم تا چه مقدار می توانیم از این دانش های مختلف، بهره گیریم ؟

وقتی به کتب تفسیری مراجعه می کنیم می بینیم که مفسران عمدتا دو شیوه را در این باره برگزیده اند :

برخی از مفسرین در مواجهه با این امور ، همه مسائل مربوطه و اقوال دانشمندان را نقل نموده است در حالی که بسیاری از آن مسائل مربوط به فهم آن آیه نمی باشد مثلا وقتی به آیه «وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ » سوره نحل ، 68 رسیده اند به مناسبت زنبور ، به خصوصیات زنبور عسل و زندگی او و اقوال دانشمندان درباره زنبور عسل پرداخته اند . شیوه دوم این است که در مواجهه با این مسائل ، آن مقدار از مسائل علمی بهره گرفته شده که به فهم آیه مربوط می شود .

شرایط استفاده از دانش های بشری در فهم قرآن کریم

حضرت استاد مصباح شرایطی را بیان می کنند که مفسر قرآن در استفاده از دانش های بشری باید آنها را بکار گیرد [2] :

دانشی که می خواهیم از آن بهره گیریم باید با آیه مورد نظر تناسب موضوعی داشته باشد. مثلا اگر آیات قرآن درباره کوهها و پدیده های زمینی سخن می گوید از دانش زمین شناسی بهره گرفته شود. این مطلب بر خلاف آن تئوری است که می گوید همه معرفت ها در یکدیگر تاثیر می گذارد. ( تئوری قبض و بسط تئوریک شریعت ) دستاورد و آموزه های آن دانش بشری، یقینی باشد نه ظنی. اگر مفسر، خود در آن دانش تجربی صاحب نظر باشد از آنچه به یقین رسیده است بهره می گیرد و مسائل ظنی را کنار می گذارد . اما اگر خود صاحب تخصص در آن رشته علمی نیست و غالبا هم این اینگونه است زیرا به خاطر بسط و گسترش علوم، فرا گرفته همه آنها به صورت تخصصی ممکن نیست. در نتیجه مفسر به صاحب فن رجوع می کند . در اینجا برای تشخیص یقینی بودن آن دانش، شاخص هایی وجود دارد. از جمله اینکه به صاحبان آن فن رجوع شود و یقینی و ظنی بودن‌ را از آنها بدست آوریم. شرط سوم این است که آن دانش تجربی با مسلمات دینی ناسازگار نباشد. یک نظریه ای علمی هر چند در میان صاحبان آن فن اجماعی باشد در صورتی که با مسلمات دینی در تعارض باشد- از آنجا که نظریات علمی ابطال پذیر نیستند - نمی توان به آن استناد جست. از جمله دیگر شروط فهم قرآن توسط دانش های بشری این است که با قواعد فهم و تفسیر سازگار باشد .

یقین مورد نظر در علوم تجربی

نکته قابل توجه در این بحث آن است که یقینی که ما در اینجا از آن سخن می گوییم عبارت است از

یقینی منطقی یقین عقلایی و اطمینان آور.

حضرت استاد جوادی نیز به این مطلب تصریح دارند . ایشان می فرمایند : « گفتنی است که محصول معرفتی عقل در ساحتهای مختلف دانش تجربی و ریاضی و کلامی و فلسفی و عرفانی در صورتی در حریم بحث حاضر می شود که یا از سنخ قطع و یقین باشد و یا مفید طمأنینه و اطمینان عقلایی و به تعبیر رایج فن اصول فقه ، علم یا علمی باشد . بنابراین آنچه مفید وهم ، گمان ، قیاس و ظن است از چارچوب بحث کنونی بیرون است « ان الظن لایغنی من الحق شیئا »[3] بر این پایه منظور از عقل همانا علم یا طمأنینه علمی است که از برهان تجربی محض یا تجریدی صرف و یا تلفیقی از تجربی و تجریدی حاصل شده باشد »[4]

وقتی قرآن کریم می فرماید « وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ »[5] در مقام بیان ابزار معرفت است که عبارت است از حواس و درک وجدانی و عقل . این آیه اطلاق دارد و بیان نمی گوند محصول این ابزار چگونه باشد. در آیه دیگر می فرماید «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا»[6] بر اساس این آیه معلوم می شود سمع و بصر و فوادی معتبر است که علمی و یقینی باشد . آنچه در قرآن کریم رد شده است ظن می باشد بنابراین آنچه باقی می ماند و اعتبار دارد علم یقینی و علم اطمینان آور عقلایی است .

دلیل دیگر بر این مطلب می تواند سیره عقلا باشد زیرا عقلا در زندگی خود، علم یقینی و علم اطمینان آور را معتبر می داند و این سیره در مرئا و منظر معصوم بوده و مورد رد ایشان قرار نگرفته است. بنابراین مقصود از علم تنها یقین صد در صد منطقی نیست بلکه اطمینان عقلایی را نیز شامل می شود .

قرآن کریم نیز برای اثبات خداوند، گاه از برهان فلسفی استفاده نموده است که دارای درجه یقین بالایی است و گاه از برهان نظم و راه پدیده ها وارد شده است که آن نیز برهان است اما محصول آن یقین اطمینان آور عقلایی است. این محصول چون عمومی می باشد لذا قرآن کریم غالبا به مطالعه طبیعت که بر اساس برهان نظم است توجه داده است .

استاد مصباح نیز در اینجا تعبیری دارند و می فرمایند ما دو گونه عقل داریم : عقلی جلیل فلسفی و عقل دقیق عرفی. محصول هر دو عقل اعتبار دارد اگر چه از نظر رتبه در یک سطح قرار ندارند . عقلا نیز به این دو عقل توجه کرده و آن را معتبر دانسته اند .

بررسی محور های کتاب «روش شناسی تفسیر قرآن» درباره نقش عقل در فهم قرآن

یکی از کتاب های مناسبی که در این باره به رشته تحریر در آمده کتاب «روش شناسی تفسیر قرآن» است که سه نفر از نویسندگان و زیر نظر آقای رجبی در انتشارات سمت ، نگاشته شده است. ایشان در دو مبحث به این بحث پرداخته اند یکی در مبحث قواعد تفسیر ص 112 192 . در اینجا اجمالا بیان نموده اند که ادراکات عقلی به عنوان قرائن کلامی در سیره عقلا استفاده می شود. در قرآن کریم نیز این قرائن استفاده شده است. سپس شواهدی را از خود آیات و برخی راوایات در این زمینه بیان می نمایند .

در جایی دیگر، در بحث منابع تفسیر ص 311 در فصلی با عنوان عقل و نقش های مختلف آن در تفسیر، به این موضوع پرداخته اند. در این فصل به نقش سلبی ، ایجابی ، تبیینی ، توضیحی و غیره برای عقل در تفسیر قرآن پرداخته شده است .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] شعرا ، 78 - 80

[2] قرآن شناسی ، ج 2، 139 - 141

[3] یونس ، 36

[4] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی ، ص 26

[5] نحل ، 78

[6] اسراء ، 36