درس کلام استاد ربانی

89/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : عقل در قرآن

در مورد قوه مدرکه انسان که، در قرآن کریم از واژه های مختلفی استفاده شده است که در ذیل به آنها اشاره می شود .

واژه « عقل » در قرآن

کلمه عقل در قرآن به صورت مشتقات آن و به دو صورت اسم و فعل بکار رفته است .

سوره بقره / 75 «أَ فَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَ قَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يحَُرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُون‏»

سوره ملک / 10 «‏ وَ قَالُواْ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فىِ أَصحَْابِ السَّعِير»

سوره عنکبوت/ 43 « وَ تِلْكَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَلِمُون‏ ‏»

کلمه یعقلون 22 مورد و کلمه تعقلون 24 مورد در قرآن آمده است .

سوره انفال / 22 « إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُون‏ ‏»

سوره بقره / 44 « أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ ‏»

واژه « لُب » در قرآن

واژه دیگری که در قرآن کریم آمده است واژه «لب » و « الباب» است . در قرآن 16 مورد تعبیر به اولو الالباب شده است .

سوره بقره / 179 « وَ لَكُمْ فىِ الْقِصَاصِ حَيَوةٌ يَأُوْلىِ الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏»

سوالی که مطرح است این است که آیا مراد از لب همان عقل است یا با آن فرق دارد؟ اهل نظر در اینجا دو نظر را بیان کرده اند :

کلمه عقل و لب مترادف است. مرحوم طبرسی این نظر را پذیرفته و می گوید: عقل ، لب ، معرفت و فهم یه یک معنا می باشد. ( مجمع البیان ، ج 1 ، ص 97 )

مرحوم علامه هم در المیزان می گوید کلمه لب و عقل به یک معنا است زیرا عقل در انسان بمانند هسته و مغز است نسبت به پوسته.

« قوله تعالى: وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ، اللب هو العقل لأنه في الإنسان بمنزلة اللب من القشر، و على هذا المعنى استعمل في القرآن، و كان لفظ العقل بمعناه المعروف اليوم من الأسماء المستحدثة بالغلبة و لذلك لم يستعمل في القرآن و إنما استعمل منه الأفعال مثل يعقلون.» [1]

این دو کلمه دارای دو معنا هستند . راغب اصفهانی می گوید «اللُّبُّ: العقل الخالص من الشّوائب، و سمّي بذلك لكونه خالص ما في الإنسان من معانيه، كَاللُّبَابِ و اللُّبِّ من الشي‏ء، و قيل: هو ما زكى من العقل، فكلّ لبّ عقل و ليس كلّ عقل لبّا. و لهذا علّق اللّه تعالى الأحكام التي لا يدركها إلّا العقول الزّكيّة بأولي الْأَلْبَابِ نحو قوله: وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرا» المفردات ،‌ص 733 لب عبارت است از عقل خالص . عقلی که از اوهام و مشوبات پیراسته شده باشد . وی در ادامه می گوید به همین خاطر است که خدای متعال احکامی که جز عقول تزکیه شده آنها را درک نمی کنند با واژه اولو الالباب بیان کرده است. « وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ » بقره ، 269

بررسی دیدگاه دوم :

علامه طباطبای در جمع بندی آیات قرآن درباره عقل می فرماید از کاربردهای عقل در قرآن بدست می آید که عقل از منظر قرآن آن است که در مسیر فطری عمل کند . اگر چنین نباشد دیگر قرآن چنین شخصی را آن را عاقل نمی نامد. بر این اساس اگر این نکته علامه را بپذیریم دیگر سخن راغب جا نخواهد داشت. بله اگر نگاه ما به عقل ، معنای عام آن یعنی قوه مدرکه باشد ، سخن راغب جایگاه خواهد داشت.

واژه « نُهی » در قرآن

کلمه نهی جمع نهیه است. این واژه نیز در قرآن مورد قوه مدرکه به کار رفته است. نهی یعنی عقلی که ناهی از قبایح است .

سوره طه / 54 « كلُُواْ وَ ارْعَوْاْ أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لّأُِوْلىِ النُّهَى‏»

سوره طه / 128 « أَ فَلَمْ يهَْدِ لهَُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يمَْشُونَ فىِ مَسَكِنهِِمْ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لّأُِوْلىِ النُّهَى‏»

در زیارت امیرالمومنین (ع) آمده است « و ملجأ ذوی النهی » یعنی سلام بر کسی که پناهگاه خردمندان است. حضرت امیر (ع) کسی است که خردمندان به او رجوع می کنند. در ذیل این آیات نیز از زبان معصومین روایت شده که « و الله نحن اولی النهی » یعنی کامل ترین مرتبه خرد و عقل از آن معصومین است و مابقی انسانها در طول آنان قرار دارند .

واژه «حلم » و «حجر » در قرآن

این دو واژه نیز بر وجهی به معنای عقل بکار رفته اند.

سوره طور / 32 « أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُون‏»

سوره فجر / 5 « هَلْ في‏ ذلِكَ قَسَمٌ لِذي حِجْر»

نکته ای درباره واژه عقل در قرآن

در همه مواردی که کلمه عقل بکار رفته، ناظر به معنای معرفت و درک بوده است. معرفت نیز از نظر قلمرو و متعلق دو گونه است : گاه امور نظری است و گاه امور عملی .

اگر این سخن را بگوییم، سخن استاد جوادی که عقل در قرآن را به معنای عزم و اراده نیز می دانند مورد نقد واقع می شود. ایشان می فرماید عقل در قرآن کریم گاه به معنای عزم و تصمیم است مانند آیه « أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ »[2] زیرا اهل کتاب نسبت به برّ و نیکی آگاه بودند اما عزم بر انجام آن نداشتند .

بررسی این سخن آنکه اگر در جایی از قرآن به روشنی بیان شده بود که عقل به معنای عزم نیز می باشد در آن صورت وقتی چند احتمال در موردی وجود داشته باشد، می توان به این احتمال هم عمل کرد. اما چون چنین چیزی نیست، معنای عقل به معنای رایج و عمومی آن حمل می شود .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] المیزان ، ج 2 ، ص 396

[2] بقره ،