درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 93

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قلمرو علم پیامبران الهی
قلمرو علم معصومین از دیدگاه عقل و نقل
سخن در قلمرو علم پیامبر در غیر از مسائل اعتقادی و عبادتی و شریعت یعنی مسائل طبیعی و تاریخی بود. تا اینجا دلایل عقلی این مطلب اعم از دلایل کلامی و فلسفی مورد  بحث قرار گرفت . همچنین آیات و روایات نیز در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت که از مجموع آنها این نتیجه بدست آمد که پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) به حقایق عالم و حوادث آن آگاه هستند. وجه آن نیز این بود که آنان چون مطهر هستند از کتاب مبین که در بردارنده همه حقایق است مطلع هستند.
همچنین گفته شد در مورد اینکه قرآن کریم، تبیان کلی شی است دو نظر میان مفسرین وجود دارد: برخی مراد از کل شی را همه آن چیزی می دانند که مربوط به امر هدایت است زیرا شأن آنان چنین است. گروهی دیگر عموم آن را اخذ نمودند که روایات هم مؤید این قول بود. در روایات آمده است ائمه اطهار(ع) فرمودند ما به علوم آگاه هستیم و اینها را از قرآن داریم. این احادیث در کتاب الحجة، اصول کافی و نیز کتاب قرآن، بحار الانوار آمده است. درباره این احادیث اگر از حیث مضمون ادعای تواتر نکنیم لااقل در حد متضافر هستند.
درباره اینکه کسی بتواند به اذن الهی عالم به همه حقایق باشد از نظر عقلی امری ممکن است هر چند ممکن است نسبت به آن استبعاد داشته و آن را امر عظیمی بدارند .
وجه دیگر استدلال به اینکه قرآن کریم در بردارنده همه معارف است، عموم آیه «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء» است. لذا اگر روایات نیز موید این مطلب نمی بود باز می توان به عموم همین آیه تمسک نمود. قرآن نازل شده که اختیار ماست همان کتاب مکنون است که به زبان عربی بر پیامبر نازل شده است. « إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ (77) في‏ كِتابٍ مَكْنُونٍ (78) لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ »[1] . و نیز می فرماید «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (3) وَ إِنَّهُ في‏ أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكيمٌ »[2]  كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم، شايد شما(آن را) درك كنيد!. و آن در«أمّ الكتاب» [ لوح محفوظ] نزد ما بلند پايه و استوار است! در قرآن کریم آنچه در لفظ بیان شده است برای فهم عموم است و آنچه هم در لفظ نیامده است در بطن قرآن قرار دارد که افرادی که به رموز آن آگاه هستند می توانند آنها را بفهمند.
درباره ظاهر و باطن قرآن احادیث فراوانی بیان شده است . علامه مجلسی در بحار الانوار بابی را با همین عنوان به این بحث اختصاص داده اند. از جمله آن احادیث این است که فرمودند «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ- عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ- فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ- وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاء»[3]  كتاب خدا (قرآن) بچهار صورت است. عبارت و اشاره و لطيفه‏ها و حقايق عبارت مخصوص عوام است. و اشاره مربوط بخواص است. و لطائف مال اولياء است و حقايق مخصوص انبياء.
حضرت آیت الله جوادی در کتاب «قرآن در قرآن » به این حدیث استناد جسته اند .[4]
مرحوم علامه طباطبایی دیدگاه دوم را بر گزیده و می فرماید: اگر روایات صحیح باشد عمومیت قرآن را نشان می دهد. ایشان در ذیل آیه 23 سوره بقره « وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين‏ » بحث اعجاز را به صورت کامل آورده و گفته است: قرآن کریم تحدی های متعددی دارد که از جمله آنها تحدی به علم است. قرآن کریم به صورت مطلق تحدی به علم می کند و می فرماید «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبينٍ »[5]. از این استدلال مرحوم علامه روشن می شود که ایشان نیز معتقد است، قرآن کریم همان کتاب مبین است که تنزل یافته و در اختیار ما قرار گرفته است. [6]
سوال و جواب
وقتی به سیره علمی ائمه اطهار (ع) مراجعه شود دیده می شود که این سیره بیانگر انتشار علوم مختلف نبوده است؟ اگر آنان از این علوم اطلاع داشتند همانا آن را بیان می کردند؟
جواب اول) در پاسخ می پرسیم آیا خداوند متعال این علوم را می داند یا نه؟ مسلم است که خداوند به همه چیز عالم است. پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم نیز علما و عملا تابع خدای متعال بودند. لذا اگر بیان نکردن دلیل ندانستن باشد، همین سخن در مورد خداوند هم جاری است. در آنجا نیز این سوال مطرح می شود که اگر خدای متعال به همه علوم اطلاع دارد چرا همه را برای مردم بیان نکرده و آنان باید سالیان سال تلاش تنها به بخشی از آن دست یابند؟ آنچه صحیح است در اینجا گفته شود این است که اگر بیان این علوم لازم بود، حتما می فرمودند. نکته دیگر اینکه بنابر دیدگاهی که حضرت استاد جوادی بیان فرموده اند، ائمه اطهار (ع) اصول و پایه های بنیادی علوم را بیان کرده اند. و اگر همانند کاری که حوزویان بر روی برخی از اصول فقه مانند اصل استصحاب انجام دادند و فروعات بسیاری را از آن استخراج کرده اند، بر روی مبانی علوم طبیعی نیز که در قرآن و روایات بیان شده انجام می گرفت اکنون علوم فراوانی در این زمینه استخراج شده بود. حضرت استاد جوادی می فرماید: در این زمینه کار نشده است و نمی توان این نظر را انکار کرد.
جواب دوم) مطالبی را که پیامبر اکرم (ص) می توانسته برای مردم بیان کنند دو گونه اند:
1- دسته ای از آموزه ها که در سرنوشت انسان و سعادت او نقش ضروری و تعیین کننده ای داشته است، مانند مسائلی از قبیل اعتقادات، عبادات و اخلاقیات.
2- دسته ای دیگر از آموزه ها که به زندگی دنیوی انسانها مربوط می شده اما در مسیر خداشناسی و معنویت به کار می رفته است .  
هم دسته اول و هم دسته دوم آموزه ها ممکن برای فهم آنها راهی غیر از وحی نباشد و نیز ممکن است عقل به برخی از آنها پی ببرد. اما در دو صورت توسط وحی بیان می شود . زیرا در مواردی که غیر از وحی راهی برای شناخت آنها نیست، مساله روشن است . آنجایی نیز که عقل می تواند به آنها دست یابند به جهت اهمیت موضوع و تنبه به عقل توسط شرع بیان می شود. به عنوان نمونه قرآن کریم می فرماید «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ »[7] و یا می فرماید «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسان‏»[8]. شناخت محتوایی این آیات هر چند توسط عقل ممکن است اما به جهت اهمیت بحث در لسان وحی نیز ذکر شده است .
در جلسات گذشته سخن فخر رازی بیان شده که گفته بود پاره ای از علوم که برای زندگی بشر ضروری می باشد مانند پاره ای بیماری ها و دواءها، غذاها، سموم را انبیاء الهی به انسانها آموخته اند. زیرا باید انسانی باقی بماند تا مساله هدایت نسبت به آنها صورت بگیرد.
در آموزه های وحیانی گاهی مطلبی بیان می شود که مربوط به عالم طبیعت است اما هدف از بیان آنها مساله شناخت خدای متعال و نشانه های او و مسائل معنوی است . از همین نمونه می توان از توحید مفضل و تعلیم علم شیمی به جابر ابن حیان توسط امام صادق (ع) نام برد. در اینجا طبیعت شناسی در خدمت خداشناسی قرار گرفته است.
حاصل سخن اینکه آموزه هایی که تحت دو عنوان: ضروریات هدایت و مسائل طبیعی مربوط به حیات یا هدایت انسان قرار می گیرد توسط انبیاء الهی و معصومین به مردم بیان شده است اما آنچه از تحت این دو عنوان خارج است لزومی به بیان آنها نیست.
بر این اساس و نیز آنچه درباره علم پیامبر اکرم (ص) به «کتاب مبین» گفته شد نادرستی سخن آقای سروش که گفته است علم پیامبر از مردم عصر خویش بیشتر نبوده و او دانشمند و مورخ نبود، روشن می شود . 


[1]واقعه/سوره56، آیه77.
[2]زخرف/سوره43، آیه3.
[3] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج75، ص278، ط اسلامیه.
[4] تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، آیت الله جوادی، ص 372، ط انتشارات اسراء .
[5]انعام/سوره6، آیه59.
[6] تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج1، ص 62، ط اسلامیه.
[7] سوره رحمان، آیه 60
[8]نحل/سوره16، آیه90.