درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 88

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی فرضیه دکتر سروش درباره وحی و نبوت
مساله خطا ناپذیری وحی
از جمله نتایجی که بر نظریه آقای سروش درباب وحی بیان شده مساله خطا پذیر بودن وحی و قرآن کریم است. وی در کلام محمد (ص) در پاسخ گوینده رادیو که گفته بود: «چگونه می توان چیزی همچون وحی را در دنیای مدرن و راز زدایی شده معنا نمود » وحی را گونه ای الهام همچون الهام شاعران دانسته است. سپس گوینده رادیو سوال دیگری را مطرح کرده و می گوید: «به نظر شما آیا قرآن را باید محصول زمان خودش دانست و این امر گویای آن نیست که پپامبر در آن نقش فعال داشته است؟ آیا بر این اساس قرآن خطا پذیر است؟» وی در جواب گفته است « بر اساس دیدگاه سنتی در وحی، خطا راه ندارد اما مفسران بیشتری فکر می کنند وحی در مسائل صرفا دینی مانند صفات خداوند، حیات پس از مرگ و قواعد عبادت خطا پذیر نیست. آنها می پذیرند که وحی می تواند در مورد مسائلی که مربوط به این جهان است اشتباه کند. آنچه قرآن درباره وقایع تاریخی و سایر موضوعات علمی زمینی می گوید الزاما نمی تواند درست باشد . آنان گفته اند این گونه خطا ها خدشه ای به نبوت پیامبر وارد نمی کند زیرا پیامبر بر اساس دانش مردم زمان خویش فرود آمده و به زبان مردم آن عصر با آنها سخن گفته است. اما من دیدگاه دیگری دارم؛ من فکر نمی کنم که پیامبر به زبان رمان خویش سخن گفته باشد در حالی که خود دانش و معرفت دیگری داشته است . او حقیقتا به آنچه می گفته باور داشته است و این زبان خود او بوده است. دانش او از دانش مردم هم عصرش بیشتر نبوده و دانشی که ما امروزه در اختیار داشته ایم در اختیار نداشته است.[1]
نقد و بررسی نظریه سروش درباره وحی و خطاپذیری آن
در نقد و بررسی این سخن باید سه مطلب را مورد بررسی قرار داد :
1.    آیا این سخن با سایر نظرات او هماهنگ است؟ یکی از نشانه های مخدوش شده یک نظریه و بی اعتبار بودن آن، تناقض درونی آن نظریه است. این یکی از قواعد فلسفه علم است، به این معنا که بعد از ایجاد فرضیه اولین شرط پذیریش آن این است که از درون، ناسازگار و متنافض آلود نباشد. ( ر . ک  علم و دین، ایان باربور، وی این مطلب و قاعده را بیان کرده است.)
2.    مقصود از خطاپذیری قرآن چیست؟ آیا این مساله با واقعیت و نفس الامر تاریخی سازگاری دارد؟ آیا قرآن کریم آنجا که درباره طبیعت یا تاریخ سخنی گفته، با واقعیت آنها مخالف بوده یا نه آنچه قرآن گفته با نظر دانشمندان این فن مخالف است؟
3.    آیا پیامبر به حقایق طبیعی آگاه بوده است یا نه؟ آیا اگر برای پیامبر اکرم (ص) در قرآن کریم نقش فاعلی قائل شدیم لازمه آن خطاپذیری در قرآن است؟ سروش می گوید چون قرآن و اسلام به صورت تدریجی حاصل شده است و تجربه هم امری تدریجی است، هم در زمان پیامبر شکل پیدا کرده و هم بعد از آن ادامه خواهد داشت.
بررسی قسمت اول:
در عبارات آقای سروش نوعی ناسازگاری به چشم می خورد . وی در نوشته بشر و بشیر گفته است « محمد(ص) که فاعل و قابل وحی است بشری است مؤید و مطهر و لذا از کوزه همان برون تراود که در اوست.» وی در اینجا پیامبر اکرم (ص) را مؤید و مطهر دانسته یعنی آن حضرت را معصوم می داند. در همین نوشته گفته است « پیامبر چنان رنگ و وصف الهی به خود گرفته بود که هر چه می گفت کلام انسانی او بود و هم کلام خدا» و نیز گفته است « سخنی که این ولی مؤید و فانی در خدا می گوید».
وی در جای دیگر گفته است « پیامبر در اثر قرب فرائض چنین شده بود که سمع و بصر او خدایی بود»[2]. و نیز گفته است « هرچه او می گوید و می کند مؤید است »[3] و گفته است « همه قرآن در کشف و تجربه انسانی مبعوث و فوق العاده است.»[4]
اما وی در عبارات دیگر خویش سخنی متعارض با این سخنان گفته است. در جایی می گوید: « پیامبر بیشتر از مردم زمان خویش نمی دانست.» این در حالی که در عبارت قبل پیامبر اکرم (ص) را انسانی فوق العاده و موید به تایید الهی دانسته است. بنابراین میان این جملات که پیامبر اکرم (ص) را خطاپذیر دانسته که از علمی ناقص برخوردار است با آن جملات که او را مؤید به تأیید الهی می داند، تناقص است.
در ارزیابی این دو گونه عبارت می توان گفت عبارات وی دو دسته است: دسته اول عباراتی که بر عصمت پیامبر دلالت دارد آنجا که می گوید پیامبر مطهر است که همان عصمت است یا جایی که می گوید: هر چه او می گفت کلام حق بود. دسته دوم عبارت هایی است که بر مقبول بودن گفتار و رفتار پیامبر دلالت دارد و مقبولیت با عصمت ملازمه ندارد. این مانند آن  است که بگوییم آنچه مجتهد فتوا می دهد چون با روش و نیت قدسی صورت گرفته مقبول خدای متعال قرار دارد هر چند در مقام واقع به خطا رفته باشد.
با توجه به اینکه آقای سروش تجربه نبوی را به دو گونه تجربه درونی و بیرونی تقسیم کرده است ممکن است عبارت های وی در باب موید و مقبول بودن گفتار و کردار پیامبر را این گونه تفسیر کند که تجربه های درونی پیامبر از هر جهت خطاناپذیر است ولی در تجربه های بیرونی پیامبر آنچه مورد تایید است روش و قصد و نیت اوست اما نتایج آن می تواند خطا پذیر باشد . 
آنچه در اینجا مهم است روش است. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه 7 آل عمران به این مطلب پرداخته اند.
بررسی قسمت دوم:
مقصود از خطاپذیری وحی چیست؟ وی در نوشته بشر و بشیر گفته است « غرض از خطا همان مطالبی است که از دیدگاه بشری خطا محسوب می شوند. یعنی ناسازگاری با یافته های علمی بشر ». آقای سروش معتقد به واقع نمایی علم نیست. او نظریه های علمی را فرضیه های کار آمدی می دانند که بشر را در مقام عمل هدایت می کند.
روشن است که ناسازگاری با یافته های بشر با مطابقت نداشتن با واقعیت تاریخی یا طبیعی ملازمه ندارد زیرا مطابقت یافته های علمی بشر با واقعیت تاریخی یا طبیعی مسلم و قطعی نیست. یافته های علمی بشر از طریق تجربه حسی و علمی که بر استقرار متکی است به دست آمده است و روش استقرایی به معرفت قطعی منتج نمی گردد .
هر گاه مسأله علمی شد خطاپذیر خواهد بود بله اگر مساله ای حسی شد دیگر خطاپذیر نیست مثل کرویت زمین زیرا امری است که مورد مشاهده قرار گرفته است .


[1] گفتگو دکتر سروش با میشل هوبینگ درباره قرآن (کلام محمد (ص)) .
[2]بسط تجربه نبوی، عبدالکریم  سروش، ص 13.
[3]بسط تجربه نبوی، عبدالکریم  سروش، ص 19.
[4]بسط تجربه نبوی، عبدالکریم  سروش، ص 21 و نوشته طوطی و زنبور.