درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 60

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: موضوع بحث : دیدگاه فلاسفه اسلامی در تفسیر وحی
 سخن استاد مطهری درباره دیدگاه فلاسفه
 استاد مطهری در کتاب نبوت، از مجموعه توحید، نبوت و معاد، به این مساله پرداخته اند و بعد از بحث و بررسی آن این نتیجه را گرفته اند که نظریه فلاسفه اسلامی در این باره در حد یک فرضیه بیش نیست، اما بهترین فرضیه درباره وحی می باشد.
 ایشان می فرماید « به نظر ما بهترين فرضيه همين فرضيه‏اى است كه حكماى اسلام گفته‏اند. با توجه به اين مشخّصات، آنها آمدند اين جور گفتند كه انسان از جنبه استعدادهاى روحى حكم يك موجود دو صفحه‏اى را دارد. خواستند بگويند: ما داراى روح هستيم و تنها اين بدن مادى نيستيم. روح ما دو وجهه دارد:
 يك وجهه‏اش همين وجهه طبيعت است. علوم معمولى‏اى كه بشر مى‏گيرد از راه حواس خودش مى‏گيرد. اصلا حواس وسيله ارتباط ماست با طبيعت. آنچه از حواس مى‏گيرد در خزانه خيال و خزانه حافظه جمع آورى مى‏كند و در همان جا به يك مرحله عالى‏ترى مى‏برد، به آن كليت مى‏دهد؛ تجريد مى‏كند و تعميم مى‏دهد (كه به عقيده آنها تجريد و تعميم يك مرتبه عالى‏ترى از مرتبه احساس است، كه حالا نمى‏خواهيم درباره آن بحث كنيم). ولى اين روح انسان يك وجهه ديگرى هم دارد كه به آن وجهه سنخيت دارد با همان جهان مابعدالطبيعه. به هر نسبت كه در آن وجهه ترقى كند مى‏تواند تماسهاى بيشترى داشته باشد.» [1]
 تبیین وحی در کلام ابن سینا
 از جمله فلاسفه ای که به مساله وحی و تبیین آن پرداخته اند ، مرحوم ابن سینا است . ایشان در کتاب مبدا و معاد در این باره می فرماید:
 «الناس المستحقون لاسم الانسانيّة هم الذين يبلغون فى الآخرة السعادة الحقيقيّة، و هؤلاء على مراتب أيضا. و أشرفهم و أكملهم الذي يختصّ بالقوّة النبويّة. و القوّة النبويّة لها خواصّ ثلاثة، قد تجتمع فى انسان واحد، و قد لا تجتمع، بل تتفرّق . فالخاصّة الواحدة تابعة للقوّة العقليّة، و ذلك أن يكون هذا الانسان، بحدسه القوىّ جدّا. من غير تعليم مخاطب من الناس له... و أمّا الخاصّة الاخرى فهى متعلقة بالخيال الذي للانسان الكامل المزاج. و فعل هذه الخاصّة هو الانذار بالكائنات، و الدلالة على المغيبات؛ و قد يكون هذا لاكثر الناس فى حال النوم بالرؤيا. و أمّا النبي فانّما يكون له هذه الحال فى حال النوم و اليقظة معا ... و أمّا الخاصّة الثالثة التي لنفس النبي فهو تغييرها الطبيعة، لأنّه يمكن أن من القوّة بحيث يصدر عن أوهامها فى غير أبدانها ما قد يصدر من اكثر الأنفس فى أبدانها من التغييرات التي هى مباد للاستحالات العظيمة إلى الخير و الشر، و للحوادث التي لها فى الطبيعة أسباب، كالزلازل و الرياح و الصواعق، و قد قرّرنا، قبل، هذا المعنى. » [2]
 قوه نبویه دارای سه خاصیت است: یکی مربوط به قوه عاقله و دیگری قوه خیال و سوم مربوط به قوه عملیه نبی است. توضیح اینکه انسان حقیقی که شایسته است نام انسانیت بر او برده شود کسی است که در آخرت به سعادت نائل می شود. چنین شخصی، کسی است که دارای قوه نبویه باشد و این قوه دارای سه ویژگی است:
  1. خاصیت اول نفس نبی قوه عاقله اوست . او دارای حدسی قوی است که می تواند به حقایقی کلی هستی پی ببرد. او از طریق قوه عاقله با عالم عقول که در بر دارنده حقایق کلی عالم است ارتباط بر قرار کرده و حقایق کلی عالم را بدون تعلیم از بشر دریافت می کند. ( مبنای فلاسفه این است که نفس دریافت کننده و گیرنده است).
  2. خاصیت دوم نفس نبوی، قوه خیال است. (خاصیت عقلانی او این بود که حقایق کلی را در کمترین زمان بدست می آورد). نبی علاوه بر اینکه کلیات عالم را می داند از حوادث گذشته و آینده عالم نیز با خبر است. پیامبر در بیداری و خواب از این مسائل مطلع می شود. حقایق کلی برای نبی در اثر اتصال نفس او با عقل فعال بدست می آورد. اما آگاهی های او از حوادث جزئی عالم به خاطر اتصال او با نفوس سماوی یا عالم مثال است . نفوس سماوی یا عالم مثال از حوادث این عالم آگاه هستند.
  3. خاصیت سوم نفس نبوی، مربوط به جنبه عملی اوست . وقتی علم نبی به کلیات و به جزئیات عالم کامل شد ، به مساله معجزات می رسیم. این مساله مربوط به قوه عملیه نبی می باشد . نبی کسی است که قدرت دارد در عالم طبیعت تصرف نماید همان گونه که نفوس ما در بدن خود تاثیر می گذارد. بدن ما مسخر نفس ماست اما غیر آن در تسخیر ما نیست . اما نفس نبی آن قدر قوی شده است که کل عالم به مانند بدن است برای نفس او. در نتیجه در آن تصرف می کند .
 
 مساله مکاشفات عرفانی و خواب
 بر اساس آنچه گفته شد سه مساله در اینجا گشوده می شود که نیازمند بررسی است :
  1. عالم عقول از دیدگاه فلاسفه
  2. عالم نفوس سماویه یا عالم مثال منفصل
  3. نفس انسانی و قوای او
 بررسی این مباحث به خیلی از سوالات پاسخ می دهد. از جمله آنها مساله خواب و خلسه و مکاشفات عرفانی است. اینکه چگونه می شود که آدمی خواب می بیند؟ چرا برخی از خواب ها صادق و برخی کاذب است؟ چرا رویای صادقه گاهی تعبیر می خواهد و گاهی نمی خواهد؟ ( فلسفه علم، در پی شناخت علت است. زیرا سرو کار او با علت ها و ریشه کارها است و سرانجام هم به علت العلل می رساند.) چگونه می شود که انسان ها در بیداری حالت خلسه و مکاشفه برایش حاصل می شود؟ آنچه انسان در بیداری دریافت می کند، یا شیطانی است و یا رحمانی، مکاشفه های رحمانی چه ویژگی هایی دارند و در کجا نیازمند تاویل هستند ؟
 اجمالا باید دانست که قوه خیال که مساله خواب و مکاشفه به او مربوطه می شود از خود چیزی ندارد. بلکه آنچه دارد یا از حس بیرون می گیرد و یا از درون می آید. لذا برخی از خواب ها ریشه در درون و عالم بالا دارد و برخی از آنها ناشی از اعمال و رفتار بیرونی انسان است .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] مجموعه آثار ، ج 4 ، ص 349
[2] المبدأ و المعاد، النص، ص: 115 - 120