درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 55

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : معرفت وحیانی، علم حصولی یا علم حضوری؟
 نقش قوای مفکره و قوای حسی در معرفت وحیانی
 این بحث را می توان با عنوان دیگری نیز مطرح کرد که به روایات نزدیک تر است و آن « نقش قوای ادراکی انسان در معرفت وحیانی» است.
 سوالی که در این بحث بدنبال پاسخ آن هستیم این است که آیا قوه تفکر انبیاء در حصول معرفت وحیانی برای آنها نقشی داشته است یا نه؟ قوای ادراکی حسی چطور ؟
 به یقین دستگاه متفکره در پیدایش وحی نقشی نداشته است. زیرا معرفت فکری، دارای سه مشخصه زیر است:
  1. معرفتی عادی است.
  2. عمومی است و اختصاص به طبقه خاصی ندارد .
  3. فی الجمله خطا پذیر است.
 فلاسفه و دانشمندان از طریق همین تفکر به معرفت می رسند. این در حالی است که معرفت وحیانی اولا عادی نیست ثانیا عمومیت ندارد و تنها به پیامبران و کسانی که مانند آنان هستند اختصاص دارد .
 آیا در معرفت وحیانی، قوای ادراکی حسی نبی نقش دارد یا نه ؟ بنابر مبانی جهان بینی توحیدی، مفویض معرفت، خداوند است. لذا انسان حتی در فکر کردن نیز نقش فاعلی ندارد بلکه نقش او قابلی است. این صور وقتی می خواهد از ناحیه خداوند افاضه شود، ابتدا باید معداتی فراهم شود.
 حداقل پنج قوه حسی شناخته شده است و برای پاسخ به این سوال باید گونه های معرفت وحیانی را جدا کنیم. مثلا قوه بینایی در معرفت وحیانی نقش دارد یا نه؟ گونه های وحی طبق آیه 53 شوری، بر سه قسم است: « وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيم‏» و شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحى يا از پشت حجاب، يا رسولى مى‏فرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحى مى‏كند؛ چرا كه او بلندمقام و حكيم است‏.
 گونه اول، وحی بی واسطه
 در ابتدای آیه، کلمه وحی به صورت مطلق بیان شده است « يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً » که بیان گر بی واسطه بودن آن است. این وحی نه از وراء حجاب صورت گرفته و نه برای آن رسولی ارسال شده است. و در آن هیچ واسطه ای دخالت نداشته است، نه لفظی در کار بوده و نه فرشته و درختی. در این نوع از معرفت وحیانی هیچ گونه قوه ای از قوای حسی نقش پیامبر ندارد و نقش ایشان تنها در آن تلقی و دریافت وحی است.
 بیان مصداق این گونه وحی :
 اما آیا چنین معرفتی برای انبیاء رخ داده است؟ جواب، فی الجمله مثبت است. سوال دیگری که مطرح است این است که آیا وحی قرآن کریم نیز این گونه بوده است ؟ از خود قرآن و روایات بدست می آید که قرآن، لفظا و معنا از طرف خدای متعال بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است . بنابراین ما قرآن کریم را نمی توانیم، از قبیل وحی قسم اول بدانیم زیرا همان طور که بیان شد، در این گونه از وحی هیچ گونه واسطه ای، حتی لفظ و معنا هم دخالت ندارد .
 قرآن کریم در آیاتی چند بیان داشته است که با همین لفظ از جانب خدای متعال بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است. برخی از آیات از این قرار است :
  1. سوره زخرف ، آیه 3 « إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون‏ » كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم، شايد شما(آن را) درك كنيد!
  2. سوره یوسف ، آیه 2 « إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ » ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، شايد شما درك كنيد(و بينديشيد)!
  3. سوره قیامت ، آیات 17 و 18 « إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ (17) فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَه‏ » چرا كه جمع كردن و خواندن آن بر عهده ماست! (17) پس هر گاه آن را خوانديم، از خواندن آن پيروى كن!
 البته این بحث در مورد نزول تدریجی قرآن است. اما نزول دفعی قرآن چگونه بوده است ؟ اگر بگوییم در نزول دفعی حقایق قرآن نازل شده است ، می توان گفت که از گونه اول بوده است اما برای بررسی این مورد، مطالب روشنی در روایات بیان نشده است.
 گونه دوم ، من وراء حجاب.
 در این گونه وحی ، هم لفظ در میان است و هم احیانا شی دیگری. وحی ای که به حضرت موسی (ع) صورت گرفت از این قسم بوده است . قرآن کریم در این باره می فرماید « فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى‏ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين‏ » [1] هنگامى كه موسى مدّت خود را به پايان رسانيد و همراه خانواده‏اش(از مدين به سوى مصر) حركت كرد، از جانب طور آتشى ديد! به خانواده‏اش گفت: «درنگ كنيد كه من آتشى ديدم! (مى‏روم) شايد خبرى از آن براى شما بياورم، يا شعله‏اى از آتش تا با آن گرم شويد!» . در جای دیگر می فرماید « وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليما » [2] و خداوند با موسى سخن گفت. (و اين امتياز، از آن او بود.) . این گونه وحی از مختصات حضرت موسی(ع) بوده است. اما چرا آن را من وراء حجاب گویند؟ وجهی که برای آن بیان شده این است که آن حضرت ، صدا را می شنید اما گوینده را نمی دید. و یا گفته شده چون دیگران آن را نمی شنیدند و تنها آن حضرت می شنید. [3]
 نکته:
 آنچه ظاهر یک آیه بیان می دارد حجت است و تا وقتی ما دلیلی بر خلاف آن نداشته باشیم نمی توانیم دست از ظاهر آن بر داریم. در صورتی که به این مساله توجه نشود، تفسیر به رای صورت گرفته که در روایات مورد مذمت قرار گرفته است . در مورد آیه مورد بحث نیز ، ظاهر آیه نشان می دهد حضرت موسی (ع) وحی را با گوش ظاهری خویش می شنیدند و چنین چیزی نیز ممکن است. لذا توجیحات دیگری که در این زمینه شده و بدون دلیل است ، مورد قبول نیست .
 آن حضرت در جریانی با 70 نفر از قومش میقاتی داشتند. به تعبیر علامه طباطبایی قوم بنی اسرائیل، افرادی لجوج و حس گرا بودند مثل حس گدایان امروزی که هر چیزی را تا حسی نباشد قبول نمی کنند.
 گونه سوم ، وحی از طریق فرشته وحی
 در بحث بعدی ان شاء الله به این قسم از وحی می پردازیم .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] قصص ، 20
[2] نساء ، 164
[3] تبیان ، ج 9 ، ص 177 ؛ و مجمع البیان ، ج 5 ، ص 37