درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 52

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : چگونگی اطمینان نبی به صدق وحی و خطا ناپذیری آن
 وجوه مطرح شده درباره معنای آیه 52 سوره حج
 محور اصلی بحث عصمت و مصونیت وحی:
 گفته شد کلمه تمنی دو کاربرد دارد:
  1. تلاوت و قرائت
  2. آرزو و خواسته قلبی
 سخن در این بود که اگر کلمه تمنی در آیه شریفه را به معنای قرائت و تلاوت بگیریم ، مقصود چیست؟ وجوهی نقل شد که مورد قبول واقع نشد. عمده اشکال آنها این بود که اولا اعتبار و وثاقت کلام الهی را مخدوش می کرد. زیرا معنای آیه این بود که گویی شیطان، شیطنت کرده و در لابلای کلام الهی که توسط پیامبر بیان می شد، مطالب خود را القاء می کرد. این فرض با وثاقت کلام الهی سازگاری ندارد زیرا اگر شیطان است یا یکی از جن ها دارای چنین قدرتی باشد که بتواند امر را مشتبه کند، در این صورت غرض از نبوت و ارسال نبی تحقق نخواهد یافت. ثانیا برخی از وجوهی که مفسرین بیان کرده اند ربطی به آیه ندارد مثل اینکه گفته شد پیامبر این جملات را به عنوان استفهام انگاری مطرح کرده است.
 معنای صحیح در مورد آیه
 اما آیا اگر آیه را بر مبنای این که تمنی را به معنای تلاوت باشد ، در نظر بگیریم وجه صحیحی هم وجود دارد یا نه؟ یعنی مطلب به گونه ای باشد که اولا غباری بر لوح سفید عصمت نشیند ثانیا منشاء تمنی، شیطان باشد که خدای متعال آن را باطل نماید .
 برخی از مفسرین معاصر به این مطلب پرداخته اند. آلوسی در تفسیر کبیر می گوید « و المعنى و ما أرسلنا من قبلك رسولا و لا نبيا إلا و حاله أنه إذا قرأ شيئا من الآيات ألقى الشيطان الشبه و التخيلات فيما يقرؤه على أوليائه ليجادلوه بالباطل و يردوا ما جاء به‏» [1] مراد از تمنی، قرائت است. آیه هم در مقام تسلی دادن به پیامبر اکرم(ص) است. قرآن کریم پرده از این راز بر می دارد که تلاش برای باطل کردن آیات الهی امری همیشگی بوده است اما همیشه نیز دچار شکست شده است.
 بر اساس وجهی که وی گفته معنای آیه چنین می شود که ما نبی و رسولی نفرستادیم مگر اینکه وقتی او آیات را تلاوت می کرد شیطان شبهه ایجاد می کرد تا کفار را بدین وسیله مصلح کند تا بتوانند با پیامبر جدل کنند. مثل اینکه به آن ها سلاح می داد تا با پیامبر مقابله کنند قرآن کریم نیز در این باره می فرماید « وَ إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ » [2] شياطين به دوستان خود مطالبى مخفيانه القا مى‏كنند، تا با شما به مجادله برخيزند. و در جای دیگر می فرماید « يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً » [3] آنها بطور سرى(و درگوشى) سخنان فريبنده و بى‏اساس(براى اغفال مردم) به يكديگر مى‏گفتند.
 مانند این جریان در مورد آیه حرمت گوشت میته رخ داد . وقتی پیامبر اکرم (ص) این آیه را تلاوت فرمودند «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه‏ » [4] عدهای گفتند: ببینید پیامبر آنچه را خدا کشته، حرام می داند اما آنچه خود می کشد حلال می داند.
 یا وقتی این آیه خوانده شد که « إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ » [5] عده ای گفتند: پس حضرت عیسی (ع) هم باید در آتش باشد زیرا عده ای او را می پرستیدند. برای پاسخ به این شبهات گاه از طرف خدای متعال آیه ای نازل می شد و گاه خود حضرت با توفیقی که از ناحیه خداوند به ایشان عطا شده بود ، این شبهات را پاسخ می دادند.
 دیدگاه صاحب تفسیر مراغی
 صاحب تفسیر مراغی در این باره این آیه ، ابتدا گفته است این جریان قطعا ساختگی است سپس در معنای آیه گفته است مراد از آیه این است که شیطان شبهات را بر کسانی که وحی را می شنیدند القاء می کرد. مثلا می گفت: آنچه پیامبر می خواند، سحر و جادو است و یا امثال این شبهات را مطرح می کرد تا امر برای آنان مشتبه شود . اما خدای متعال این شبهه توسط خود پیامبر و یا یاران آن حضرت ، دفع می نمود . آنان در مقابل این شبهات به دفاع برهانی می پرداختند . در طول تاریخ حق همیشه همین گونه بوده است که توسط برهان اهل علم، پاسداری شده است.
 عبارت ایشان چنین است «أي و ما أرسلنا قبلك رسولا و لا نبيا إلا إذا قرأ، ألقى الشيطان على سامعيه و هو يتلو الوحى الذي أنزل إليه- شبهات فيما يقرأ، فيقول قوم إنه سحر، و يقول آخرون إنه نقله الرسول عن بعض الأولين، و هكذا من الأباطيل و الترّهات التي يتقوّلونها. (فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ) أي فيزيل سبحانه تلك الخرافات التي علقت ببعض النفوس، بأن يقيّض للدين من يدافع عنه و يدفع الشبهات، ثم يجعل آياته محكمة مثبتة لا تقبل الرد بحال.» [6]
 دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر این آیه
 مرحوم علامه می فرماید بنابر اینکه کلمه تمنی در آیه به معنای قرائت باشد، معنای آیه چنین است که در هنگام تلاوت آیات قرآن ، شیطان شبهات گمراه کننده ای را در میان شنوندگان القاء می کرد تا آنان بتوانند با آنها با پیامبر مجادله کنند. کار شیطان شبهه افکنی در مقابل مطلب نورانی وحی است. اما خداوند این شبهات را باطل می کرد .
 « و المعنى: على ثاني المعنيين و هو كون التمني بمعنى القراءة و التلاوة: و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لا نبي إلا إذا تلا و قرأ آيات الله ألقى الشيطان شبها مضلة على الناس بالوسوسة ليجادلوه بها و يفسدوا على المؤمنين إيمانهم فيبطل الله ما يلقيه الشيطان من الشبه و يذهب به بتوفيق النبي لرده أو بإنزال ما يرده.» [7]
 کاربرد دوم تمنی ، به معنای آرزو و خواسته قلبی
 همان طور که گفته شد ، کلمه تمنی در آیه دو کاربرد دارد یکی به معنای قرائت و تلاوت است و دیگری به معنای آرزو و خواسته قلبی . در مورد کاربرد اول جود درست و نادرست بیان شد . کنون به کاربرد دوم این کلمه می پردازیم . در اینجا نیز وجوه درست و نادرستی بیان شده است. وجوه بیان شده از این قرار است :
 2- فخر رازی گفته است : هنگامی که پیامبر اکرم (ص) اراده کار خیری می نمود، شیطان در قلب او، وسوسه می کرد اما خداوند آن وسوسه را از ایشان دو می نمود . وی به آیه 200 و 201 سوره اعراف استشهاد کرده است . « وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (200) إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ » [8] پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه‏هاى شيطان شوند، به ياد(خدا و پاداش و كيفر او) مى‏افتند؛ و(در پرتو ياد او، راه حق را مى‏بينند و) ناگهان بينا مى‏گردند. (201) و (ناپرهيزگاران را) برادرانشان(از شياطين) پيوسته در گمراهى پيش مى‏برند، و باز نمى‏ايستند!
 سید مرتضی نیز این وجه را بیان فرموده است و گفته است: « و إن كان المراد تمني القلب فالوجه في الآية أن الشيطان متى تمنى النبي ع بقلبه بعض ما يتمناه من الأمور يوسوس إليه بالباطل و يحدثه بالمعاصي و يغريه بها و يدعوه إليها و أن الله تعالى ينسخ ذلك و يبطله بما يرشده إليه من مخالفة الشيطان و عصيانه و ترك استماع غروره » [9] اگر منظور از تمنی، خواطر قلبی باشد، معنای آیه چنین است که هر گاه پیامبر اکرم (ص) اراده کار خیری می نمود، شیطان در قلب و دل او نفوذ کرده و به باطل وسوسه می نمود اما خداوند ایشان را بیدار می نمود.
 نقد و بررسی
 این وجهی که بیان شد به اطلاقه در مورد همه انبیاء صادق نیست خصوصا در مورد وجود شریف سید المرسلین (ص). بله ما قبول داریم که انبیاء دارای مراتب هستند « تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض‏» [10] و برخی مرتکب ترک اولی می شدند اما همه آنها این گونه نبوده اند . لذا این گونه نیست که شیطان توانسته باشد به دل و قلب پیامبر اکرم (ص) نفوذ نماید . اساسا در آن حریم جایی برای او نیست .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] روح المعانی ، ج9 ، ص 165
[2] انعام ، 121
[3] انعام ، 112
[4] مائده ، 3
[5] انبیاء ، 98
[6] تفسير المراغي، ج‏17، ص 128 و 129
[7] المیزان ، ج14 ، ص 391
[8] اعراف ، 200 و 201
[9] تنزیه الانبیاء ،‌ص 107
[10] بقره ، 253