درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 5

بسم الله الرحمن الرحیم

 وحی شناسی
 کاربرد وحی درقرآن (جامع وحی در قرآن)
 قبلا گفتیم که وجه جامع میان موارد متفاوت در کاربردهای کلمه ی وحی در قرآن وجود دارد.وجامع مشترک لغوی به وحی الهی اختصاص ندارد بلکه وحی شیطانی وبشری را هم شامل می شود. وسخن در جامع لغوی نیست.جامع مورد نظر ما این است که چه امر مشترکی به عنوان صنع الهی درهمه این موارد وجود دارد.
 استاد مطهری
 استاد مطهری جامع مشترک را هدایت می دانند .ایشان می گویندوحی به عنوان فصل الهی هدایت است نسبت به موجودات .این هدایت گرچه فاعلش یکی است اما قابل های آن ها متفاوت است .هدایت های طبیعی درجامدات ،هدایت های غریزی درحیوانات،هدایت های الهامی در بشر غیر از انبیاء و هدایت ویژه مخصوص انبیاء.
 در جمادات آن چه قوانین طبیعی اقتضای آن را میکند."والقمر قدرناه منازل حتی عادک العرجون القدیم" این همان وحی است.
 این نظریه ی استاد مطهری شاهد قرآنی هم دارد"ربنا الذی اعطی کل شیءخلقه ثم هدی"
 به لحاظ مبانی عقلی این است که مقتضای حکمت الهی ،خداوندموجودات را به کمال خویش هدایت می کند.مقتضای حکمت وعنایت الهی اینست که هر ممکن به غایت خویش برسد.
 مرحوم سبزواری می فرماید:
 اذ مقتضی الحکمة و العنایة ایصال کل ممکن لغایة
 نکته ای ازاستاد جوادی آملی
 استاد جوادی آملی در همین باره نظریه ی دیگری دارند وآ ن اینکه جامع مورد نظر علم است. ایشان اول این مبنایی رابیان می کنند که از دیدگاه قرآن همه ی موجودات از شعور وادراک وعلم بر خوردارند، البته مراتب آن متفاوت است ."وان من شیءالا ویسبح بحمده الا لاتفقهون تسبیحهم" اگر مراد تسبیح تکوینی باشد ما می فهمیم ،لاتفقهون می فرماید شما نمی فهمید زیرا یک تسبیح ویژه است که برخی مثل حضرت سلیمان می فهمند .(المیزان دراین زمینه مطالب جالبی دارد).
 نکته دیگر اینکه وحی یک نوع تعلیم است وخداوند معلم موجودات است.
 نکات ایشان در واقع این است :
 1- همه ی موجودات دارای شعور وعلم هستندومعلم همه ی آن ها خداوند است.
 2- وحی نوعی تعلیم است .(تعلیم راه های مختلفی دارد که یکی از آن ها وحی است) . ایشان می فرمایند : خداوند به موجودات تعلیم می کند یک راهش راه و حیانی است و یک راهش هم راه عادی.
 تعبیرآیت الله جوادی این است که :« چون همه موجودات در فرهنگ قرآن از علم وشعور بخوردارند وهمه می توانند از سنخ وحی و الهام بهره ای داشته باشند سراسرآفرینش در مدرسه هستی زیر تدبیر الهی قرار دارند و او معلم آنهاست و این امکان وجود دارد که خداوند گاهی از راه وحی والهام حقیقتی را به انسان ، فرشتگان، حیوانات ، حتی جمادات، القاء و تفهیم می کند گرچه راه یا راه های غیر وحیانی نیز در این خصوص موجود است.( ر. ک کتاب و حی و نبوت که عبارت است از جلد سوم از تفسیر موضوعی حضرت آیت الله جوادی صفحه 54)
 تفاوت نظریه استاد مطهری و استاد جوادی
 استاد مطهری گفتند ان نوع از تعلیم هدایت است و فراگیرکه موجودات هم به متناسب با ظرفیت شان ا زآن هدایت فراگیر استفاده می کنند.آیه قرآن می فرماید:« أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها
 [همو كه‏] از آسمان، آبى فرو فرستاد. پس رودخانه‏هايى به اندازه گنجايش خودشان روان شدند» [1]
 اما آنچه استاد جوادی می فرمایند این است که وحی یک امر فراگیرنیست بلکه یک طریق و یک تعلیم ویژه است .
 با توجه به این مطالبی که گفته شد این مطلب را در مورد انسان می توانیم پیاده کنیم به این صورت که بگوییم خدای متعال معلم انسان هاست و راه های تعلیم گوناگون است اما یک راه ویژه هم وجود دارد که می شود راه وحی و الهام پس راه وحی و الهام تعلیم الهی خاص است که برای انسان است.
 نقدی بر مطلب آیت الله جوادی
 حال سوال این است که این دوگانگی در مورد حیوانات هم هست یعنی تعالیمی که خداوند متعال به حیوانات کرده ات که چطور بخودند و چطور بخوابند و ... دو گونه است یکی از راه های عادی ویکی از راه های غیر عادی است ؟ مثلا"قرآن درمورد زنبور عسل بیان وحی به اورا دارد که می فرماید« و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر مما یعرشون ثم...» در این آیه دو چیز را به زنبور وحی فرموده است،که یکی خانه ساختن است ویکی اخذ شیره از گل ها .سوال اینست که آیا تنها این دو امر وحی می باشد و این دو مورد خصوصیت دارد وما بقی موارد تعلیمی اوبه گونه ای دیگر است؟ یا اینکه بیان این دو مورد ذکر مصداق است والا نسخ تعلیم های او فرقی نمی کند؟
 به نظرم مود دوم درست است که نه مشاهدات معمولی و نه مطالعات جانور شناسی مطلب اول را تأیید می کند. حیوان تعلیم غریزی دارد ،او علم دارد ولی علم به علم ندارد و به تعبیر استاد مطهری او فاقد ذهن است. سخن ما این است که ایشان می فرمایند،خداوند دوگونه تعلیم به موجودات داردیکی تعلیم عمومی است ویک تعلیم ویژه که ازطریق وحی صورت می گیرد. این دوگانگی در مورد حیوانات ونباتات جای تامل دارد یعنی ما در آگاهی های غریزی آن ها چنین تفاوتی نمی بینیم که قسمتی از تعلیمات آنهاغریزی وما بقی وحیانی باشد. یعنی نمی توانیم بپذیریم که زنبور در خانه سازی و خوردن شیره گلها به او وحی می شود اما در دفاع از خودش و خوردن شیره گیاهان و... به او وحی نمی شود. ما می گوییم همه این کارها را که حیوان انجام می دهد بر اساس در غریزی اوست.
 و یا وقتی خداوند می فرماید :« و اوحی فی کل السماء..» امر یعنی شأن . یعنی هر شأنی که در آسمان هست همه اش می شود « اوحی » و اینطور نیست که بخشی از اطلاعات که انسان نسبت به آسمان دارد «اوحی » می شود و تعلیم وحیانی است اما بعضی دیگرش تعلیم عادی است.
 اگر شما بیاید این را از سنخ تعلیم بدانید باید تعلیم عام بدانید و اگر آیت الله جواد ی بخواهند این را بفرمایند ما می پذیریم. استاد مطهری فرمودند هدایت است و عام و ایشان هم بفرمایند تعلیم است و عام و هر موجودی متناسب با ظر ف وجودیش از این تعلیم استفاده می کند و بهره می برد. و اگر اینگونه بگویند فقط تعبیرشان با استاد مطهری متفاوت است.
 خلاصه اینکه این که آیت الله جوادی فرمودند یک تعلیم ویژه ای است که خارق العاده می شود، از آیات و روایات استفاده نمی شود. البته می توان گفت که مصحح این است که موجودات همگی از علم برخوردارند و خدا معلم همه آنهاست و به همه آنها وحی کرده که از این موجودات مواردی را ذکر کرده به خاطر نکات تربیتیش ومواردی را هم ذکر نکرده است.
 نکات پنج گانه استاد مطهری در باب وحی
  استاد مطهری پنج نکته درباره وحی گفته اند:
 الف. وحی از مفاهیم ماهوی نیست .لذا تعریف به حد و رسم و فصل و.. ندارد.ایشان می فرما ید :وحی مفهوما"مثل وجود است که مصداقی دارد ذو مراتب . برداشت حقیر این است که بگوییم این مفهوم از مفاهیم ثانویه فلسفی است
 اقسام مفهوم
 مفاهیم سه گونه اند
  1. مفاهیم اولیه(مفاهیم ماهوی) :اعراض نه گانه وطبیعت از این دسته اند .
  2. مفاهیم ثانویه ی فلسفی :که موضوعات فلسفه است مثل وجود وماهیت وعدم
  3. مفاهیم ثانویه ی منطق :که موضوعات منطق است مثل کلی وجزئی . ر. ک. وحی و نبوت د رقرآن ص 53 - 56
 ب. واژه ی وحی مشترک معنوی است نه مشترک لفظی اما چون مصادیق متفاوت است مشکک است(مشکک گویند چون مصا دیق شک انداز هستند که آیامشترک لفظی است یا معنوی )
 ج. در قرآن کاربرد های وحی متفاوت وجامع آن هدایت و تعلیم خاص است.
 د. وحی انبیاء از همه ی مصادیق ممتاز است حتی از تجربه دینی عارفان برجسته .قبلا گفتیم حقیقت وحی را نمی توان با تجربه ی عرفا محک زد.
 هـ . وحی تشریعی انبیاء حتی با وحی تکوینی آنها مثل انجام کار خارق العاده، متفاوت است و از آنها ممتاز است. تا چه رسد به بقیه موارد. و این نشان می دهد که وحی مربوط به شریعت یک مقوله مهمی است.
 به نظرم وجه این نکته استاد این است که به خاطراین است که وحی شریعت هم افق با مقام انسانیت است و به همان مقدار که نفس و روح انسان نسبت به طبیعت برتری دارد خارق العاده های مربوط به مقام انسانی نیز با خارق العاده ها ی مربوط فرق می کند.
 آنچه از علامه جعفری عرض کردیم آدرسش این است: ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ج 7 ص 84
 والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


[1] . الرعد/ 17