درس کلام استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1403/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اخلاق و معنویت، مبانی بحث

 

اعتباری یا حقیقی بودن مفاهیم اخلاقی

یکی از مباحثی که در بحث اخلاق و معنویت مطرح می شود این است که آیا مفاهیم اخلاقی، حقیقی هستند یا اعتباری؟

مفاهیم در منطق به دو دسته کلی تقسیم می شود: کلی و جزئی، و مفاهیم کلی یا حقیقی (ماهوی) هستند و یا مفاهیم اعتباری (انتزاعی). مفاهیم حقیقی (ماهوی) یا از جنس جوهر هستند و یا عرض (مقولات عشر). و مفاهیمی که ذیل یکی از این مقولات قرار نمی گیرند، اینها را مفاهیم اعتباری گویند. مفاهیم اعتباری نیز چند دسته اند: مفاهیمی اعتباری منطقی (مفاهیم ثانیه منطقی) مانند مفهوم کل، جزء، قضیه، قیاس و ... که در ذهن شکل می گیرند. و مفاهیم اعتباری فلسفی (مفاهیم ثانیه فلسفی) که در فلسفه مطرح است، مانند مفهوم وجود، عدم، ماهیت، امکان، وجوب و غیره. اینها مفاهیم غیر حقیقی و غیر ماهوی هستند. دسته ای دیگر از مفاهیم، مفاهیم اجتماعی است.

دقت در مفاهیم اخلاقی نشان می دهد که اینها نیز مفاهیمی اعتباری هستند زیرا مابازاء ماهوی ندارند. مثلا معروف ترین قضیه اخلاقی، حسن عدل و قبح ظلم است. عدل که موضوع قضیه است، از مفاهیمی از قبیل جوهر و سایر اجناس نیست، بلکه فعلی است که از انسان سر می زند. کارهایی از انسان سر می زند ممکن است معنون به عنوان عدل یا معنون به عنوان ظلم شوند. مفهوم عدالت مانند مفهوم علت و معلول است و اختصاصی به گروه خاصی ندارد. اگر کار در محل درست خود واقع شود، عدل است و اگر فی غیر موضع خود انجام گیرد، مصداق ظلم است.

 

حسن عدل و قبح ظلم، ام القضایای مفاهیم اخلاقی

بنابراین مفهوم عدل و ظلم مفاهیمی اعتباری هستند و از مفاهیم حقیقی (ماهوی) نیستند که مابازاء خارجی داشته باشند. مفهوم صدق و کذب هم همین طور است. صدق معمولا به قول اطلاق می شود، و قولی که مطابق با واقع باشد را صدق گویند و اگر مخالف با واقع باشد آن را کذب نامند. ریشه همه مفاهیم اخلاقی به عدل و ظلم باز می گردد و لذت این دو قضیه را ام القضایای مباحث اخلاقی می دانند. صدق یعنی گفتاری که مطابق با واقع است و مطابقت با واقع بودن همان وضع شی در جایگاه خودش است. از حضرت علی (ع) سوال شد جود افضل است یا عدل، ایشان فرمودند: العدل یضع الامور مواضعها. بعد فرمودند عدل بالاتر است زیرا خاصیت عدل این است که هر چیزی را در جای خودش قرار می دهد، اما جود لابشرط است و ممکن است مطابق عدالت باشد یا نباشد. آن حضرت در نکته دیگری فرمودند: عدل همگانی است و اگر تحقق پیدا کند همه بهره مند می شوند، اما وقتی جود تحقق پیدا کند تنها برخی بهره مند می شوند.

نکته دیگر اینکه گاه گفتاری مطابق با واقع است اما به جهت دیگری قبیح و ظلم خواهد بود، در حالی که حسن عدل و قبح ظلم در هیچ گاه از آن ها منفک نمی شود، یعنی امکان ندارد عدلی قبیح و یا ظلمی حسن باشد. برای همین است که گفته اند: حسن عدل و قبح ظلم ذاتی است. ویژگی ذاتی آن است که اولا: بدیهی است و معلل نمی شود. ثانیا: منفک از آن هم نمی شود، و ثالثا: تغییر هم پیدا نمی کند. «الذاتی لایعلل و لایختلف و لایتخلّف». در مورد صدق و کذب اگر خود اینها را بما هو در نظر بگیریم، صدق همواره مصداق عدل و کذب همواره مصداق ظلم است. بله گاه امر دیگری بر آنها عارض می شود که سبب می شود صدق خلاف مصلحت باشد، در این صورت به خاطر آن امر عارضی قبیح خواهد بود. در مورد کذب هم گاه کذبی مطابق با مصلحت است و لذا حسن خواهد بود. در اینجا قبح صدق ضار و حسن کذب نافع .طابق با عدل و وضع شی در موضع اش است.

کذب بما هو کذب مصداق ظلم است، زیرا خلاف واقع است و در جای خودش صورت نگرفته است اما به جهت مصلحتی حسن پیدا می کند. بنابراین هر مفهوم اخلاقی دیگر را در نظر بگیریم یا مصداق ظلم و یا مصداق عدل است، اما گاه پیرایه ای به آن چسبیده باشد، ممکن است حسن و قبح آن تغییر کند.

 

سوال و جواب درباره عدل و فضل الهی

آیا فضل و رحمت الهی چیزی بر خلاق عدل و مافوق آن است. چرا که در ادعیه می خوانیم خدایا با عدل با ما برخورد مکن، بلکه از روی فضلت به ما عنایت فرما: « الهى عامِلْنا بِفَضْلِكَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِكَ خدايا! با فضل خودت با ما رفتار كن، با عدلت با ما رفتار نكن».

پاسخ آن است که اینگونه نیست بلکه در بحث عدل و فضل الهی، یک عدل اولیه است و یک عدل ثانویه. همان فضل الهی هم بر پایه عدل است، اما عدل ثانویه زیرا فرد استحقاقی که دارد که مستحق آن شده است و یا خداوند به مقتضای جود و کرم خویش با بندگان رفتار می کند، بنابراین این هم مصداق عدل است.

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آینده بیان می شود.