1403/07/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اخلاق و معنویت، ادامه نقد کتاب مسیر پیامبری
محورهای بحث در موضوع اخلاق و معنویت
1. آیا مفاهیم اخلاقی مفاهیمی ثابت هستند یا نسبی؟
2. نحوه شکل گیری مفاهیم اخلاقی برای انسان چگونه است؟ آیا مفاهیمی اخلاقی فطری هستند یا اکتسابی؟
3. آیا قضایا اخلاقی انشایی هستند یا اخباری؟ آیا قضایای اخلاقی برهان پذیر هستند یا نه؟
4. ملاک و معیار اخلاق و آموزه های اخلاقی چیست؟ برخی نگاه طبیعت گرایانه با اخلاق دارند و برخی نگاه متافیزیکی به آن دارند.
جنس بحث در اخلاق، کلامی است یا فلسفی؟
نکته دوم در اینجا این است که بررسی شود جنس بحث ما در اینجا آیا بحث کلامی است یا فلسفی؟ جایگاه این مباحث در چه علمی قرار دارد؟
در جلسات گذشته در این باره نکاتی بیان شد و ما حصل آن به اینجا رسید که این مباحث اولا و بالذات مربوط به فلسفه اخلاق است. این مباحث از سنخ مسائل خود اخلاق نیست، بلکه مباحثی بیرون از اخلاق و فرا اخلاقی و تحلیلی فیلسوفانه است، مانند اینکه علم اخلاق کاری به این ندارد که ماهیت اخلاق چیست و آیا مفاهیم آن نسبی است یا ثابت، آنچه در علم اخلاق مهم است بیان اصول زیست و زندگی اخلاقی است.
در مورد فلسفه اخلاق دو منبع خوب برای مطالعه وجود دارد که یکی کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری و دیگری کتاب درس هایی فلسفه اخلاق، مرحوم آیت الله مصباح است.
در درجه بعد، این مباحث به علم کلام هم مربوط می شود، زیرا از آن جا که این مباحث به دین مربوط می شود و می تواند دین را در معرض تضعیف یا تقویت قرار دهد، عالم کلامی وارد شده و رسالت خود در دفاع از دین انجام می دهد.
روش بحث در فلسفه اخلاق
روش بحث ما در اینجا روش عقلی تحلیلی است و در مواردی هم از نقل هم استفاده می شود، علت آن نیز این است که این مباحث عقلی و فلسفی است و اقتضای چنین مباحثی استفاده از روش عقلی تحلیلی است.
اضلاع سه گانه دین متناسب با سه ساحت انسان
بر اساس نگاه دقیقی که از قبل و توسط عالمان گذشته مطرح شده است، وجود انسان دارای سه ساحت و بخش است: باور و اعتقاد، خلقیات و رفتارها. انسان یک موضوع سه بعدی است که هم صاحب باور است یعنی بایدها و نبایدهای اعتقادی که مربوط به بعد فکری انسان می شود. یک بعد از انسان صفات درونی انسان است، مثل شجاعت، سخاوت، بخل ورزیدن و ... اینها صفات نفس است و بایدها و نبایدهای اخلاقی مربوط به این بخش یعنی صفات درونی و نفسانی انسان است. یک بخش وجود انسان مربوط به رفتار انسان است که بخش اعمال بیرونی انسان را شامل می شود. تعامل انسان با خداوند و با دیگران در این حوزه یعنی احکام شکل می گیرد.
از آنجا که اسلام برای این آمده که انسان را راهنمایی کند، و انسان دارای سه بُعد است، مباحث دینی نیز سه بخش است. مباحث اخلاقی به رفتار انسان سر ریز می شود، یعنی رفتارهای انسان از صفات درونی ما نشات می گیرد. اگر فردی از دیگران دستگیری کند کافی در مهربان بودن او هست، بلکه آن گاه دارای این صفت است که رفتار او ناشی از ملکه نفسانی او شده باشد. از آن سو صفات اخلاقی هم در اثر تکرار اعمال تقویت می شود.
نکته ای در مرزبندی علم فلسفه و کلام
این مرزبندی که میان علم فلسفه و علم کلام گفته می شود گاه مربوط تفاوت موضوع این دو علم است. موضوع علم فلسفه موجود بما هو موجود است و موضوع علم کلام اعتقادات دینی است. همه فلاسفه اسلامی بلااستثنا به مباحث فلسفی پرداخته اند و عده ای از آنان مباحث کلامی را نیز طرح کرده اند. این ها از این جهت متکلم هم هستند. آنان هم به مباحث هستی شناسی پرداخته اند و هم وارد مباحث خداشناسی شده اند، به همین خاطر فلاسفه ما متکلم هم هستند. اما متکلمان اسلامی دو گروه هستند: برخی وارد مباحث فلسفه هم شده اند مانند خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب «التجرید» و علامه حلی در «کشف المراد»، و برخی تنها به مباحث کلامی پرداخته اند، مانند ابواسحاق نوبختی در کتاب «الیاقوت فی علم الکلام». البته اگر مراد ما از فلسفه استفاده از روش عقلی تحلیلی و نگاه نقادانه باشد در این صورت همه عالمان اسلامی را می توان فیلسوف دانست.
انشاء الله در جلسه آینده به مساله اهمیت و ضرورت این بحث می پردازیم.