1403/07/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اخلاق و معنویت، ادامه نقد کتاب مسیر پیامبری
رابطه اخلاق با مباحث کلامی
موضوع بحث سال گذشته، نقد سخنانی بود که در کتاب مسیر پیامبری مطرح شده بود. آخرین بحثی که وی مطرح کرده است در مورد اخلاق و معنویت است. موضوعی هم که امسال مورد بحث قرار می گیرد، با همین عنوان است که ابتدا به نقد مطالب کتاب و بعد اصل موضوع پرداخته می شود.
درباره موضوع اخلاق و معنویت اولین سوالی که پیش می آید این است که رابطه علم کلام با اخلاق و معنویت چیست؟
مطابق حدیث معروف پیامبر اکرم (ص) علم سه گونه است: اعتقادات، اخلاق و احکام. « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل»[1] . علومی که در حوزه علمیه بحث می شود به این سه علم ارتباط پیدا می کنند. شارحین کافی گفته اند مراد از آیه محکمه، علم اعتقادات و مراد از فریضه عادله، احکام دینی (که در فقه بحث می شود) و مراد از سنت قائمه، مسائل اخلاقی است. انسان موجودی سه بعدی است که بعد اول او اندیشه و عقیده و بعد دوم صفات نفسانی و بعد سوم رفتار او است. علامه طباطبایی در این باره می فرماید: اگر حقایق دینی را بخواهیم خلاصه کنیم به سه بخش عقاید حقه، اخلاق فاضله و اعمال صالحه بر می گردند. نسبت این سه علم نیز این گونه است که عقیده، مربوط به باطن است و بعد به اخلاق و صفات نفسانی می رسیم، چرا که صفات نفسانی مبتنی بر عقیده است و در مرحله سوم به بعد رفتاری انسان می رسیم که مبتنی بر اخلاق فرد شکل می گیرد. سایر علوم نیز به این علوم برمی گردد یا شامل آنها است مانند علم تفسیر که هم شامل عقاید و هم اخلاق و هم احکام است.
در مورد بررسی رابطه اخلاق با کلام چند نکته قابل توجه است:
نقش ایمان و عقیده در اخلاق
در مساله اخلاق، عقیده و ایمان نقش و کارکرد مهمی دارد. بررسی رابطه ایمان و اخلاق یک نگاه بیرونی و از مباحث فلسفه اخلاق و علم کلام است. مباحث فلسفه های مضاف با علم کلام ارتباط برقرار می کند زیرا متکلم از موضع دفاع از دین وارد بحث می شود و این بحث را طرح می کند که آیا ایمان که یک اصل اساسی دینی است، در حوزه اخلاق انسان نقش دارد یا نه. این بحث به نقش دین و فایده و کارکرد آن بر می گردد، زیرا در آن بحث می شود که چرا باید دین و ایمان داشت. پاسخ به این سوال مربوط به متکلم است .
نقش آموزه های دینی در اخلاق
آیا در بحث اخلاق، مباحث الهی و دینی لازم و ضروری است یا نه؟ این مساله مهمی است و امروزه مباحثی با عنوان اخلاق سکولار مطرح شده و برخی روی آن تاکید می کنند. متاسفانه در غرب از رنسانس به این طرف، یک رویکرد دین ستیزی شکل گرفت و این واقعیتی است که نمی توان منکر شد. در آن دوران برخی دانشمندان به دین موضع سلبی گرفتند و رفتارهای ناشایست برخی دینداران و اربابان کلیسا نیز زمینه را برای دین ستیزی ها فراهم کرد و یک نگاه سلبی به دین پیدا شد. فضا و جو آن دوران به گونه ای شد که برخی می اندیشیدند اگر کسی می خواهد مترقی و امروزی باشد نباید به دین توجه ای داشته باشد، چرا که عصر علم و عقلانیت پدید آمده است و دین مربوط به دوران گذشته و منسوخ است. اینها البته نتوانستند دین را به صورت کامل به زانو درآورده و از صحنه روزگار محو کنند.
انقلاب اسلامی، معجزه امام راحل
معجزه امام راحل همین انقلاب بود. در عصری که سوسیالیسم و لیبرالیسم دین را کنار گذاشته بودند و دین را مخدر و افیون ملت ها می دانسنند و اندیشه سکولار اوج گرفته بود و دین را امری بی خاصیت قلمداد می کردند، در چنین عصری شخصیتی مطرح شد و به عنوان عالم دین و بدون امکانات، شعار دین را سر دارد و با مساله ولایت فقیه که فقیه باید والی عرصه سیاسی باشد، نقش دین را به مرتبه بالای خود رساند، و در این راه موفق و پیروز شد. انقلاب بما هو هو یک پدیده شگرف و معجزه آسا است و غیر از دخالت عنصر الهی در آن قابل توجیه نیست.
امروزه نگاه دنیا و تشنگان حقیقت به محافل دینی و خصوصا حوزه علمیه قم است. در مباحث درسی ائمه اطهار (ع)، مباحث کلامی جایگاه ویژه ای داشت و در پیشانی مباحث دیگر قرار می گرفت. امروز نیز باید علم کلام و اعتقادات همین جایگاه را داشته باشد.
نکته: حقیقت ایمان این است که ایمان و عقیده یعنی گره زدن یک باور و اندیشه به دل. ایمان از سنخ عمل و یک امر تسلیمی و گرویدن است. فرد ابتدا علم پیدا می کند و مثلا قبول می کند که خدا وجود دارد، و سپس به این فکر ملتزم شده و تسلیم آن می شود.
مفاهیم اخلاقی و احکام آن از سنخ اعتباریات یا حقایق
بحث دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد این است که مفاهیم اخلاقی و قضایا و بایدها و نبایدهای اخلاقی آن چه مقدار ارزش و اعتبار دارند؟ آیا از مباحث اعتباریات هستند یا از جنس حقایق اند؟ این مساله در فلسفه اخلاق بحث می شود که آیا مفاهیم اخلاقی اعتباری هستند یا واقعی، و احکام اخلاقی اینگونه است یا نه. ارتباط این مباحث با علم کلام در این است که علم کلام در مقام دفاع از دین از این مباحث استفاده می کند.
اعتباری که در اینجا بحث می شود مراد اعتباریات فلسفی است نه اعتبارات اجتماعی که صرفا اعتبار هستند. بزرگانی همچون علامه طباطبایی و شهید مطهری، این مباحث را اعتباری می دانند اما آیت الله مصباح (ره) و آیت الله سبحانی این مباحث را حقیقی می دانند.
نکته دیگر اینکه بحث ما در اینجا در اخلاق توصیفی و تکلیفی نیست، چرا که اخلاق توصیفی مربوط به علم اخلاق نظری و اخلاق تکلیفی مربوط به اخلاق عملی است، اما بحث ما در اینجا یک بحث فرااخلاقی و یک نگاه از بیرون به آن است.
ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده دنبال می شود .