1403/07/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اخلاق و معنویت، ادامه نقد کتاب مسیر پیامبری
اهمیت علم آموزی در آیه 9 سوره زمر
قرآن کریم در این آیه می فرماید: ﴿أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾[1] : (آيا چنين كسى با ارزش است) يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: «آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكّر مىشوند!
این آیه از جهت معنا ادامه آیه 7 و 8 این سوره است که می فرماید:
﴿إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ﴾: اگر كفران كنيد، خداوند از شما بىنياز است و هرگز كفران را براى بندگانش نمى پسندد؛ و اگر شكر او را بجا آوريد آن را براى شما مىپسندد! و هيچ گنهكارى گناه ديگرى را بر دوش نمىكشد! سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است، و شما را از آنچه انجام مىداديد آگاه مىسازد؛ چرا كه او به آنچه در سينههاست آگاه است!
﴿وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَليلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ﴾ : هنگامى كه انسان را زيانى رسد، پروردگار خود را مىخواند و بسوى او باز مى گردد؛ امّا هنگامى كه نعمتى از خود به او عطا كند، آنچه را به خاطر آن قبلاً خدا را مى انخواند از ياد مىبرد و براى خداوند همتايانى قرار مىدهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزى از كفرت بهرهگير كه از دوزخيانى!»
علامه طباطبایی در تفسیر این آیات می فرماید قرآن کریم در صدد بیان دو شق از انسان ها و مقایسه آنها با هم است: دسته اول کافرانی هستند که گرفتار عذاب می شود و دسته دوم مومنانی هستند که در دل شب برخاسته و خداوند را از روی خوف و رجا می خوانند و از عذاب الهی بیمناکند.
علامه در ادامه درباره معنای قنوت در آیه می فرماید: بر اساس آنچه راغب اصفهانی گفته است، قنوت در مورد کسی به کار می رود که اطاعت خاضعانه دارد. آناء نیز جمع وقت است و مراد اوقات شب است. مراد از ترس از آخرت نیز، عذاب آخرت است. بر این اساس آیه انسانی را بیان می کند که در دل شب خاضع است و هم به رحمت الهی امید دارد و هم از عذاب الهی بیمناک است. این همان حدیث حضرت امیرالمومنین (ع که فرمود: هم و الجنّة كمن قد رآها فهم فيها منعّمون و على الأرائك متّكؤون و هم و النار كمن قد رآها فهم فيها معذّبون و من هولها مصطرخون[2] : آنان با بهشت چنانند كه گويى آن را ديده و در فضايش غرق نعمتند، و با عذاب جهنم چنانند كه گويى آن را مشاهده نموده و در آن معذبند.
علامه می فرماید: در مورد عذاب، قید آخرت آمده است اما در مورد رحمت چنین قیدی نیاورده و مطلق آمده است و نکته آن این است که رحمت اخروی بهره های دنیوی هم دارد، و زندگی دنیا در پرتوهایی از رحمت الهی دارد.
اهمیت علم خداشناسی
علامه در ادامه می فرماید مراد از علمی که در آیه آمده و بیان فرموده که انسان های دانا با غیر آنها مساوی نیستند چیست؟ علم می تواند شامل علم خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی شود، اما با توجه به سیاق علم، مراد از آن علم خداشناسی است. علمی که انسان را به کمال می رساند علم خداشناسی و معرفت الهی است، این علمی است که اگر انسان بداند نفع می برد و اگر ندانند ضرر می کند. علم های دیگر مثل مال و ثروت است که در دنیا به درد می خورد اما در آخرت به کار نمی آید.
سوال: چطور می شود که علم بالله یگانه علمی است که کمال انسان را تامین می کند و نفع حقیقی دارد و نداشتن آن باعث ضرر است؟
در پاسخ دو نکته بیان می شود:
1. علم خداشناسی اگر با ایمان همراه نباشد، اثری نخواهد داشت. علم نه عین ایمان است و نه مستلزم ایمان است، بلکه علم مقدمه ایمان است. یه همین خاطر ممکن است فرد علم داشته باشد اما ایمان نداشته باشد، اگر علم خداشناسی باشد و ایمان با آن نباشد، خسارت است، مثل علم ابلیس که خدا را می شناخت اما ایمان به آن نداشت.
2. علم خداشناسی یا علم حضوری و یا حصولی است. اگر حضوری باشد (یعنی واقعیت معلوم پیش عالم حاضر است) این علم در اوج است و قرب ربوبی را برای فرد به همراه دارد. این همان عین الیقین است که مرتبه آن بالا است. قسم دیگری از علم حضوری، علم فطری است که البته کم رنگ است و کافران هم دارند، اما علم حضوری که از سیر و سلوک تقوایی حاصل می شود، مرتبه بالایی دارد. در کلام برهانی است، برهان فطرت، ناظر به همین شهود و دریافت از راه دل است.
علم حصولی که از راه تفکر به دست می آید در مورد شناخت خداوند از سه طریق به دست می آید: هستی شناسی، جهان شناسی و خودشناسی. راه هستی به معنای پی بردن به وجود خداوند از طریق هستی است که برهان صدیقین خواه بر مبنای تقریر سینوی و خواه صدرایی، از راه هستی به وجود خداوند پی می برد.
نگاه آیتی به علوم
اگر علم ما از راه جهان شناسی بود و از راه مطالعات طبیعت و نجوم و زیست و مانند آن پی به خداوند ببریم، در این صورت این علوم نیز علم خداشناسی خواهند بود. این علوم اگر دارای دو شرط باشند بعد از فناء دنیا نیز باقی هستند: شرط اول ایمان است و شرط دیگر داشتن نگاه آیتی به آن است. قرآن می فرماید: «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنين»[3] . در این علم نگاه عالم به این علوم نگاه آیت و نشانه است. او در حال مطالعه کتاب طبیعت، به مولف آن نیز توجه دارد. بر این اساس انسان می تواند در آن واحد عالم نجوم باشد اما عالم خداشناسی باشد.
پس علم بالله مانع الجمع با علم به طبیعت و خودشناسی نیست. انسان می تواند فیزیکدان و موحد باشد، و در مقابل می تواند خداشناس و ملحد باشد. بعضی از عالمان غربی مومن بودند و اعتقاد به عالم ماوراء داشتند و بسیار در این زمینه راسخ بودند. در احوالات رابرت بویل، فیزیکدان، مخترع و پدر علم شیمی مدرن، آمده است چنان به مقام خداوند حرمت می نهاد که به مدت چهل سال وقتی نام خدا را می برد، لحظه ای به احترام سکوت می کرد و بعد به سخنش ادامه می داد.
علامه در ادامه تفسیر آیه درباره «اولی الالباب» در آیه می فرماید: لب به معنای مغز خالص است که مراد عقل ناب و خالص است، و این قسمت آیه در مقام بیان علت عدم تساوی است. قرآن می فرماید علت اینکه عالمان با غیر آنها مساوی نیستند این است که عالمان مومن حقایق را متذکر می شوند. آنها از خرد خود استفاده می کنند و به همین خاطر مقامشان از دیگران بالاتر است. [4]
مرحوم علامه سپس به بیان چند روایت در ذیل آیه می پردازند.
در روایت اول آمده است: « عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قَالَ يَعْنِي صَلَاةَ اللَّيْل»[5]
در روایت دوم آمده است: « سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا جَالِسٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ قَالَ نَحْنُ الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ عَدُوُّنَا الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ وَ شِيعَتُنَا أُولُوا الْأَلْبابِ»[6]
اصطلاح «جری» در کلام علامه
علامه طباطبایی در اینجا از اصطلاح «جری» استفاده کرده و می فرماید: اینکه امام در اینجا فرموده است مراد از یعلمون در آیه ما هستیم این از باب جری و بیان مصداق اتم آیه است. همان طور که در سوره حمد و آیه «اهدانا الصراط المستقیم» در روایات آمده است: مراد از صراط مستقیم، امیرالمومنین (ع) و سایر ائمه (ع) است. جری یعنی ذکر مصداق برای آیه . مرحوم علامه می فرماید بدان که ما این اصطلاح را در کتاب زیاد به کار می بریم و از ائمه (ع) گرفته ایم. در روایت آمده است قرآن مثل خورشید جریان دارد و متوقف نمی شود و در مصادیق مختلف قرار می گیرد.
ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود