درس خارج فقه آیت‌الله نوری

96/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ارث حمل/موانع ارث

دیروز مطالبی را در مورد اینکه حمل در صورتی ارث می برد که زنده به دنیا بیاید عرض کردیم و امروز روایات مربوط به آن را می خوانیم که در باب 7 از ابواب فرائض و مواریث کتاب وسائل الشیعة ذکر شده اند و عنوان باب این است: "أن الحمل يرث ويورث إذا ولد حيا، ويعرف بأن يصيح أو يتحرك حركة اختيارية، ولا يرث من دون ذلك، وحكم ميراث الدية".

خبر اول: ﴿محمد بن يعقوب، عن حميد بن زياد، عن الحسن بن محمد بن سماعة عن محمد بن زياد يعني ابن أبي عمير، عن عبد الله بن سنان في ميراث المنفوس(بچه ای که تازه به دنیا آمده و تا حدی بدنش به خون نفاس آلوده است)من الدية قال: لا يرث شيئا حتى يصيح ويسمع صوته. ورواه الشيخ كما يأتي.[1] .

کلینی از طبقه 9 و موثق می باشد، حُمید بن زیاد از طبقه 8 و بسیار موثق است و 154 مورد نام او در اسناد روایات واقع شده است، حسن بن محمد بن سماعه واقفی المذهب است ولی ثقه است و از طبقه 7 می باشد، محمد بن زیاد همان ابن أبی عمیر است که از طبقه 6 و در اعلی درجه وثاقت قرار دارد، عبد الله بن سنان نیز از طبقه 5 و بسیار جلیل القدر است و در عین حال که شیعه بوده خزانه دار منصور و هارون الرشید نیز بوده، خبر سنداً خوب است.

خبر دوم: ﴿وعن علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسى، عن يونس، عن ابن عون، عن بعضهم عليهم السلام قال: سمعته يقول: إن المنفوس لا يرث من الدية شيئا حتى يستهل(صوت الصبی عند الولادة)ويسمع صوته.﴾[2] .

ابن عون توثیق نشده، آیت الله خوئی در آخر معجم رجال حدیث فصلی در اسامی مصدر به أب و مصدر به إبن دارد که اینها چه کسانی هستند، که در مورد ابن عون ایشان می فرماید اسمش معلوم نیست و توثیق هم نشده، عن بعضهم نیز می شود مرسل به ابهام واسطه، البته این اخبار مورد عمل فقهاء ما می باشد.

خبر سوم: ﴿وعنه عن أبيه وعن محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان جميعا عن ابن أبي عمير، عن ربعي بن عبد الله، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سمعته يقول في المنفوس إذا تحرك ورث، أنه ربما كان أخرس.(این در مقابل قول عامه است که برای صیحه موضوعیت قائلند ولی ما می گوئیم فقط علامت است و در واقع قید غالبی است نه قید احترازی).﴾[3] .

دو نصفه سند ذکر شده و بعد به هم پیوند داده شده به این صورت که؛ کلینی عن علی بن ابراهیم عن أبیه و کلینی عن محمد بن اسماعیل عن فضل بن شاذان جمیعا عن ابن أبی عمیر عن ربعی بن عبدالله که همگی موثق هستند.

خبر چهارم: ﴿وعنه عن أبيه، عن حماد بن عيسى، عن ربعي قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: في السقط إذا سقط من بطن أمه فتحرك تحركا بينا: يرث ويورث فإنه ربما كان أخرس.﴾[4] .

خبر پنجم: ﴿وباسناده(شیخ طوسی)عن محمد بن أبي عمير، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: لا يصلى على المنفوس(ما قائلیم بچه تا شش سالش نباشد نماز خواندن بر جنازه او واجب نیست ولی عامه قائلند همینکه به دنیا آمد در صورتی که مُرد واجب است بر او نماز خوانده شود)وهو المولود الذي لم يستهل ولم يصح، ولم يورث من الدية ولا من غيرها، فإذا استهل فصل عليه(طبق فتوای عامه) وورثه.﴾[5] .

خبر ششم: ﴿وباسناده(شیخ طوسی)عن الحسن بن محمد بن سماعة، عن محمد بن زياد، عن عبد الله ابن سنان، عن أبي عبد الله عليه السلام في المنفوس لا يرث من الدية شيئا حتى يصيح ويسمع صوته.﴾[6] .

خبر سنداً صحیح است.

خبر هفتم: ﴿وعنه عن صفوان، عن ابن مسكان، عن أبي بصير قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: قال أبي عليه السلام: إذا تحرك المولود تحركا بيّناً فإنه يرث ويورث فإنه ربما كان أخرس.﴾[7] .

بنده در دسته بندی اخبار نوشته ام که در خبر 3 و 4 و 7 و 8 گفته شده وقتی به دنیا آمد و تحرک بیّن داشت ارث می برد و در همه این اخبار عبارت "ربما کا أخرس" ذکر شده بنابراین صیحه زدن یا استهلال میزان نیست و اما در خبر 5 و 1 و 2 استهلال شرط دانسته شده که فقهاء ما اینها را حمل بر قید غالبی کرده اند یعنی مفهوم ندارد و معتبر نیست و مطلق را تقیید نمی کند خلافاً للعامه که می گویند اگر استهلال نکند ارث نمی برد.ملا محسن فیض کاشانی در کتاب وافی(ملا محسن از علماء بزرگ ما می باشد و آیت الله العظمی آقای بروجردی نیز عنایت خاصی به کتاب وافی داشتند) بین این دوطائفه از اخبار جمع کرده به اینصورت که آن طائفه از اخبار که می گویند اگر استهلال کند ارث می برد یعنی از دیه می برد و طائفه دیگر که گفته اند اگر استهلال نکند ارث نمی برد یعنی از دیه ارث نمی برد یعنی این را حمل بر دیه کرده که خب این جمع تبرعی است و فقهاء ما اینطور نگفته اند بلکه فرموده اند استهلال قید غالبی است لذا معتبر نیست.خب و اما در اینجا یک بحث مهمی با صاحب جواهر داریم که در جلد 39 مطالبی را ذکر کرده، ایشان می فرماید اینکه می گوئیم حمل در شکم اگر زنده به دنیا بیاید ارث می برد حالا در طول مدتی که در شکم بوده تا به دنیا بیاید سهمش از مال میت به چه کسی منتقل شده و کلا سهمش چه زمانی به او منتقل شده؟ آیا وقتی در شکم مادر است منتقل شده یا وقتی که زنده به دنیا آمده؟ همچنین نمائات نیز تابع ملک است حالا در این مدت تا اینکه بخواهد به دنیا بیاید نمائات سهم الارث او متعلق به چه کسی خواهد بود؟ اگر بگوئیم الان که متولد شد مالک شده خب نمائات قبلی متعلق به چه کسی بوده؟ اگر بگوئیم در همان زمان که در شکم مادرش بوده مالک شده که خب معلوم نبوده که زنده به دنیا بیاید، که فردا إن شاء الله در این رابطه بحث خواهیم کرد... .

[1] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص586، ابواب فرائض و مواریث، باب7، حدیث 1، ط الإسلامیة.
[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص586، ابواب فرائض و مواریث، باب7، حدیث 2، ط الإسلامیة.
[3] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص586، ابواب فرائض و مواریث، باب7، حدیث 3، ط الإسلامیة.
[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص587، ابواب فرائض و مواریث، باب7، حدیث 4، ط الإسلامیة.
[5] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص587، ابواب فرائض و مواریث، باب7، حدیث 5، ط الإسلامیة.
[6] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص587، ابواب فرائض و مواریث، باب7، حدیث 6، ط الإسلامیة.
[7] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص587، ابواب فرائض و مواریث، باب7، حدیث 7، ط الإسلامیة.