درس خارج فقه آیت‌الله نوری

96/06/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اهمیت ارث در روایات

الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی البشیر النذیر والسراج المنیر سیدنا و نبینا أباالقاسم محمد صلی الله علیه و آله و سلم و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیة الله فی الارضین والعن علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

 

خداوند متعال را شکر می کنیم که عمده ی اشتغال مارا در علم فقه که بسیار علم شریف و مبارکی است قرار داده است، پیغمبر صلوات الله علیه و آله فرمودند:"إذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ خَيرا فَقَّهَهُ فِي الدّينِ"، وقتی خداوند درباره کسی اراده خیر فرماید، وی را در امر دین فقیه و دانا می کند و حضرت جواد علیه السلام فرمودند:"التفقه ثمن لکل غال و سلم الی کل عال"، تفقه و آگاهی دینی بهای هر کالای گرانقدر و نردبان ترقی برای جایگاههای بلند پایه است، خلاصه خداوند متعال را شاکریم.

فقه ما در واقع به خداوند متعال بر می گردد کما اینکه امام صادق علیه السلام در این رابطه فرمودند:"حَدِيثِي حَدِيثُ‌ أَبِي‌ وَ حَدِيثُ‌ أَبِي‌ حَدِيثُ‌ جَدِّي‌ وَ حَدِيثُ‌ جَدِّي‌ حَدِيثُ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ وَ حَدِيثُ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ حَدِيثُ‌ اَلْحَسَنِ‌ وَ حَدِيثُ‌ اَلْحَسَنِ‌ حَدِيثُ‌ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ‌ وَ حَدِيثُ‌ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ‌ حَدِيثُ‌ رَسُولِ اَللَّهِ‌ وَ حَدِيثُ‌ رَسُولِ اَللَّهِ‌ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‌" بنابراین تمام آنچه که در احادیث ما از اهل بیت علیهم السلام نقل شده به قول الله عزَّ و جل بر می گردد و این فقط به فقه ما که فقه اهل بیت علیهم السلام است اختصاص دارد و دیگر فقه ها اینطور نیستند بنابراین خداوند متعال را شکر می کنیم که توفیق و سعادت ما این است که اشتغال عمده ما اشتغال فقهی می باشد.

خب و اما قبل از تعطیلی بحث قرار شد که امسال بحثمان از ارث باشد که کتاب بسیار مهمی می باشد، مقدمةً مطالبی را عرض می کنیم، اول اینکه در عنوان این کتاب برخی گفته اند "کتاب الفرائض" و برخی گفته اند "کتاب المواریث" و بعضی ها هر دو را گفته اند، فرائض جمع فریضه است و فریضه به معنی مفروضه است و مفروضه یعنی آنچه که خداوند متعال قطعه قطعه کرده و تفصیل داده زیرا کسی که از دنیا می رود در حقیقت مالش قطعه قطعه می شود و آن قطعات تابع تعیین پروردگار متعال هستند بنابراین کتاب الفرائض یعنی علمی که در آن قطعات مال از جانب خداوند بعد از مرگ مورث معین شده است. اما مواریث نیز جمع میراث است و اگر معنای مصدری برای آن بگیریم یعنی کتابی که در آن انسان بواسطه مرگ دیگری مسحق ارث بردن از مال او می شود "استحقاق انسان بموت الآخر بنسب أو سبب شیئا"، اما بعضی ها هر دو را ذکر کرده اند "کتاب الفرائض والمواریث"، که بنده نوشته ام در شرایع، خلاف، قواعد و مختلف "کتاب الفرائض" ذکر شده و عده ای دیگر مثل نراقی در مستند گفته اند "کتاب المواریث" و اما شیخ در مبسوط هر دو را گفته "کتاب الفرائض والمواریث"، خلاصه فرقی نمی کند و مقصود همان است که به عرض محترم رسید.دوم اینکه این علم بسیار با اهمیت است لذا شیخ در مبسوط روایاتی را در باب اهمیت ارث نقل کرده من جمله این دو خبر؛

خبر اول:﴿روي عن النبي صلى الله عليه و آله أنه قال: تعلموا الفرائض(ارث)، و علموها الناس، فإنها نصف العلم، و هو ينسى، و هو أول شيء ينتزع من أمتي[1] ، اولین چیزی که از امت من گرفته می شود همین ارث است و علتش این است که بعد از پیغمبر خدا چند چیز بوجود آمد که همگی با ارث منافات دارند؛ خیبر را غصب کردند، فدک را غصب کردند که حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها وقتی به مسجد آمد به ابوبکر فرمود تو ارث می بری اما من ارث نمی برم؟ همه پیغمبران از هم ارث می بردند اما من ارث نمی برم؟ خلاصه خیبر و فدک را غصب کردند، بعلاوه یک حدیثی جعل کردند که "نحن معاشر الأنبیاء لا نورث و ما تکرناه صدقة" و اولین کسی که این حدیث را گفت ابوبکر بود و همین را وسیله و بهانه ای برای غصب فدک و خیبر کردند و گفتند هرچه از پیغمبر خدا باقی مانده بیت المال است، این یک حدیث مجعول است زیرا چطور می شود پیغمبر چنین حدیثی فرموده باشد اما فاطمه زهراء و حضرت امیرالمومنین سلام الله علیهما آن را ندانند ولی ابوبکر بداند؟! بعلاوه این حدیث بر خلاف نص قران می باشد.

خبر دوم:﴿و روى عبد الله بن مسعود أن النبي صلى الله عليه و آله قال: تعلموا القرآن و علموه الناس و تعلموا الفرائض و علموها الناس فإني امرؤ مقبوض، و سيقبض العلم و يظهر الفتن حتى يختلف الرجلان في فريضة و لا يجدان من يفصل بينهما[2] .

در مورد این روایات باید عرض کنیم که علاوه بر کتب ما این اخبار در کتاب سنن بیهقی نیز ذکر شده، سنن بیهقی تقریبا مانند وسائل ماست و در آن احادیث عامه در ابواب مختلف ذکر شده و بسیار کتاب مهمی می باشد، در جلد 6 صفحه 208 تا 209 این دو حدیث ذکر شده.صاحب جواهر در جلد 39 جواهر 43 جلدی بحث ارث را مطرح کرده و روایات مذکور را نقل کرده.

نکته: بین ما اهل تسنن در ابواب مختلف فقه اختلافاتی وجود دارد اما در باب ارث و طلاق اختلافات از همه ابواب فقهی بیشتر است، 102 مورد در طلاق و 152 مورد در ارث بین ما و عامه اختلاف وجود دارد، آنها "عول و تعصیب" را قائلند، عول یعنی اینکه سهم ها و فرائض مقدره زائد بر مال باشند یا بالعکس و تعصیب یعنی اینکه برای عصبه ارث قائلند، صاحب جواهر می فرماید این دو مسئله از همان غصب خلافت سرچشمه می گیرد، علی أی ِّحال در باب ارث در 152 مورد ما با عامه اختلاف داریم و چون ارث مربوط به مال است مردم عنایت زیادی به مال دارند در احادیث و کتب ما سوال و جوابهای زیادی شده و مسئله خیلی روشن شده است، بنابراین در ارث بیشتر از همه ابواب فقهی بین ما و عامه اختلاف نظر وجود دارد و إن شاء الله فردا احادیثی را خواهیم خواند که اهل بیت علیهم السلام فرمودند اگر روزی ما قدرت پیدا کنیم با شمشیر اینها را وادار می کنیم به آنچه که فقه ما اقتضاء می کند عمل کنند، مثلا در طلاق ما می گوئیم اولا باید در طهر غیر مواقعه باشد و ثانیا با صیغه خاصی باشد و ثالثا باید دو شاهد عادل حاضر باشند و بشوند اما اهل تسنن هیچکدام از اینها را شرط نمی دانند و بعلاوه در مورد سه طلاقه کردن زن و بعد از آن نیز با عامه اختلاف نظر داریم.


[1] مبسوط، شیخ طوسی، ج4، ص67، کتاب الفرائض والمواریث.
[2] مبسوط، شیخ طوسی، ج4، ص67، کتاب الفرائض والمواریث.