درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

94/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوب اقامه حکومت اسلامی/ولایة الفقیه/کتاب البیع
 بخشی از بحث دیروزمان در مورد مسئله بدل سازی بود، گاهی افرادی یا از روی بد فهمی و یا کج فهمی و یا مغرضانه و عامدانه بدلی بجای امر واقعی قرار می دهند و بجای معارف دین و بجای کسانی که از اعلام دین هستند بدلی می سازند و مردم را به گرایش به آن بدل دعوت می سازند و مردم نیز به آن بدل توجه می کنند و گمراه می شود، خلفاء و قضاء و محدثین و مفسرین و مفتی ها تربیت می کردند و حتی ادیان و مذاهب مختلف مثل بهائیه و شیخیه و امثال ذلک می سازند و در مقابل اهل بیت علیهم السلام و امر واقعی قرار   می دهند و اما در مقابل اسلام می خواهد مردم آنقدر متعقل و متفکر و بیدار و هوشیار و بصیر و متفقه در دین باشند تا گول این بدل ها را نخورند و به دنبال آنها نروند، آیت الله طباطبائی صاحب تفسیر المیزان اعلی الله مقامه می فرماید بیش از 300 آیه در قران داریم که مردم را به نظر و تفکر و تعقل و از این قبیل تعبیرات دعوت می کند چون در جنگ نرم جز بصیرت و هوشیاری و بیداری و تعقل و نظر و تفکر و تفقه در دین چیزی به درد نمی خورد و همین ها باعث شناخت بدل ها می شوند.
در کتاب تحف العقول نقل شده که امام سجاد علیه السلام نامه ای به محمد بن مسلم زهری نوشته است، در کتب رجال نقل شده که او یک فقیه بزرگی بوده اما به بنی امیه گرایش داشته لذا در دستگاه آنها کار می کرده و برای آنها فتوی می داده و راه را برای آنها هموار    می کرده، حضرت در بخشی از نامه اش به او می نویسد:﴿جعلوك قطبا أداروا بك رحى مظالمهم وجسرا يعبرون عليك إلى بلاياهم وسلما إلى ضلالتهم، داعيا إلى غيهم، سالكا سبيلهم، يدخلون بك الشك على[1]، این نمونه ای از بدل سازی بود که فقیهی را در مقابل اهل بیت علیهم السلام قرار داده بودند.
ابو العلاء معری که یکی از دانشمندان بزرگ و هم عصر سید مرتضی بوده شعری دارد:
أری الایام تفعل کل نکر
و ما انا فی العجائب مستزید
الیس قریشکم قتلت حسینا
و کان علی خلافتکم یزید
این نیز یک نمونه ای از کنار زدن اهل بیت علیهم السلام می باشد.
آیت الله طباطبائی اعلی الله مقامه در تفسیر آیات 52 تا 55 از سوره مائده مطالبی را بیان فرموده که با بحث ما مرتبط می باشد، ایشان در ضمن تفسیر این آیات علت انحطاط و ضعف مسلمانان از اهداف عالیه قرانی و اسلامی بعد از رحلت پیغمبر را بیان می کند و در آخر نیز دو روایت نقل می کند که در یکی از آن دو خود پیغمبر صلی الله علیه و آله در حجة الوداع فرمودند انحطاطی بوجود خواهد آمد و خلاصه ایشان می فرماید بوجود آمدن این انحطاط بخاطر پیروی از استکبار و ظالمین و شیاطین بوده و وقتی امام عصر علیه السلام بیاید معارف دینی به حالت اولی که قران ترسیم کرده برخواهد گشت، ایشان بحث را اینطور آغاز کرده:﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصاري‏ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ[2]، ای کسانی که ایمان آورده اید، یهود و نصارا را یاوران و دوستان خود مگیرید، آنها دوستان و یاوران یکدیگرند، و هر کس از شما آنها را دوست و یاور خود گیرد از آنها خواهد بود ( و ستمکار است و ) بی تردید خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی کند.
در لغت ذکر شده " ولی یلی" یعنی اینکه دو چیز با هم ارتباط شدیدی داشته باشند، آیا اینکه خداوند که فرموده یهود و نصاری را به عنوان ولی اتخاذ نکنید ولای محبت مراد است یا ولای نصرت مراد است و یا ولای سلطه گری آنها و سلطه پذیری شما مراد است؟ که ظاهرا هر سه مراد می باشد، ایشان می فرمایند وقتی که پیغمبر در مدینه بودند خیلی صحبت یهو و نصاری مطرح نبود و اگر هم حرفی زده می شد به آنها اهل کتاب گفته می شد اما وقتی حضرت به مدینه آمدند و قدرتی پیدا کردند و حکومتی ترتیب داند و موقعیتی پیداکردند با یهود و نصاری ارتباط پیدا کردند لذا بیشتر آیاتی که در مورد یهود و نصاری می باشد در مدینه نازل شده است.
 در آیه بعد اینطور آمده:﴿فَتَرَي الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشي‏ أَنْ تُصيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَي اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلي‏ ما أَسَرُّوا في‏ أَنْفُسِهِمْ نادِمينَ[3]، پس کسانی را که در دل هایشان بیماری ( نفاق ) است می بینی که در ( دوستی ) آنها شتاب می ورزند، می گویند: بیم داریم که حادثه بدی به ما برسد ( دولت اسلامی سقوط کند و آنها بر ما مسلط شوند ) امید است که خداوند فتحی ( برای مسلمین ) یا کاری از جانب خود (هلاک کردن کافران به نحوی دیگر ) پیش آورد تا آنها بر آنچه در دل هایشان پنهان می دارند پشیمان گردند.
در ادامه آیات اینطور ذکر شده:﴿ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَي الْکافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ[4]، ای کسانی که ایمان آورده اید، هر کس از شما از دین خود برگردد ( زیانی به خدا نمی زند ) خداوند به زودی گروهی را خواهد آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان رام و خاضعند و در برابر کافران مقتدر و پیروز، در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی هراسند. این (ایمان و محبت و شهامت ) فضل خداوند است که به هر کس بخواهد می دهد و خداوند ( از نظر وجود و توان و رحمت ) گسترده است و داناست.
در مورد این آیه چند جور تفسیر بوجود آمده نوعاً مفسرین اهل سنت در اینجا گفته اند عده ای بعد از پیغمبر خدا و در زمان ابوبکر مرتد شدند اما ابوبکر لشگری درست کرد و آنها را از بین برد و خلاصه فضیلت بزرگی برای ابوبکر ذکر کرده اند و این آیه را دلیل بر حقانیت او گرفته اند! و در ضمن شیعه را کوبیده اند و گفته اند که طبق این آیه ابوبکر بعد از پیغمبر امام و خلیفه و رهبر بوده و این کارها تحت نظر او انجام شده، اما در تفاسیر ما و همچنین المیزان ذکر شده که این آیه مربوط به آینده است چون گفته شده کسانی بوجود خواهند آمد، آیت الله طباطبائی می فرماید این آیه مربوط به امام زمان علیه السلام و یارانش می باشد یعنی افول و ضعف و انحطاطی که در نتیجه پیروی از کفر و سلطه پذیری و کلاً دوری از اهداف عالیه قرانی بوجود آمده ادامه خواهد داشت تا اینکه امام عصر علیه السلام ظهور کند.
بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .


[1] تحف العقول، ابن شعبه الحرانی، ص275.
[2] مائده/سوره5، آیه51.
[3] مائده/سوره5، آیه52.
[4] مائده/سوره5، آیه54.