درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

94/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سیاست اسلامی/ولایة الفقیه/کتاب البیع
بحثمان در جهاد به عنوان یکی از خطوط اصلی سیاست اسلامی بود، با توجه اینکه ما دشمنانی داریم و خواهیم داشت اسلام برای اینکه آنها نتوانند قدرت و عزت مارا از بین ببرند برای جهاد جایگاه بسیار بلندی قائل شده است:﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ[1] پس همیشه دشمنان باید از شما رعب و وحشت در دل داشته باشند همچنین در دوجای قران کریم ذکر شده:﴿يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ[2]یعنی با کفار و منافقین جهاد کن تا غلظت و خشونت و قدرت شما را حس کنند.
یکی از مواردی که ما می توانیم از آن به اهمیت جهاد پی ببریم این است که ببینیم کلمه جهاد در قران و روایات چقدر ذکر شده است و آثاری که برای آن ذکر شده چگونه است، چند مورد به عنوان نمونه ذکر می کنیم:
اول: امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید:﴿فَالْجُنُودُ، بِإِذْنِ اللهِ، حُصُونُ الرَّعِيَّةِ، وَزَيْنُ الْوُلاَةِ، وَعِزُّ الدِّينِ، وَسُبُلُ الأمْنِ، وَلَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلاَّ بِهِمْ[3].
دوم: در وسائل الشیعة و در ابواب جهاد العدو اخباری در این رابطه ذکر شده مِن جمله این خبر که سنداً صحیح می باشد:﴿محمد بن يعقوب عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن علي بن الحكم، عن عمر بن أبان، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: الخير كله في السيف، وتحت ظل السيف، ولا يقيم الناس إلا السيف، والسيوف مقاليد الجنة والنار[4].
در بحار الأنوار نیز روایات بسیاری داریم که جهاد در آنها ذکر شده، برای نمونه چند مورد ذکر می کنیم:
اول: "المومن له قوةٌ فی دین و حرصٌ فی جهاد" .
دوم: "إنما رُهبانیة اُمتی الجهاد فی سبیل الله" .
سوم: "إنَّ السیاحة اُمتی الجهاد فی سبیل الله" .
چهارم: "أی الأعمال أحب إلی الله؟قال:الجهاد فی سبیل الله".
پنجم: "الإسلام اصله صلاة وضربة صنامه الجهاد".
ششم: "فوق کل برٍّ برُّ حتی یقتل الرجل فی سبیل الله فلیس فوقه برُّ" .
هفتم: " فمن ترك الجهاد ألبسه الله ذلا وفقرا في معيشته ومحقا في دينه ان الله أغنى " أعز " أمتي بسنابك خيلها ومراكز رماحها".
از این قبیل تعبیرات در مورد جهاد در روایاتمان زیاد داریم که اینها به عنوان نمونه ذکر شد.
حضرت امیر علیه السلام نیز در نهج البلاغه اینطور می فرماید:﴿فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ، وَهُوَ لِبَاسُ التَّقْوى، وَدِرْعُ اللهِ الْحَصِينَةُ، وَجُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ[5].
حضرت امیر علیه السلام در جنگ صفین بعد از آرایش لشگر در مورد حمل پرچم در جهاد اینطور فرمودند:﴿ وَلاَ يَحْمِلُ (يحملن) هذَا الْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ الْبَصَرِ وَالصَّبْرِ وَالْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ[6]، این فرمایش حضرت در خطبه 172 نهج البلاغه ذکر شده که در این خطبه مطالب فراوانی در مورد جهاد بیان شده است و این خطبه در شروح نهج البلاغه به این آدرس ذکر شده است؛ شرح خوئی جلد 10 صفحه 156، شرح بحرانی جلد 3 صفحه 339، ابن أبی الحدید جلد9 صفحه 328، فی ظلال جلد 2 صفحه 509.
همان طور که قبلاً عرض کردیم فقهاء ما در کتاب جهاد فقط سه نوع برای جهاد ذکر کرده اند؛ اول جهاد برای دعوت به اسلام، دوم جهاد برای دفاع در صورت هجوم دشمنان و سوم جهاد با بغاة، ولی ما از قران مواردی بیش از این سه نوع استفاده می کنیم و همچنین امام رضوان الله علیه نیز در جلد 23 صحیفه نور به آیات فراوانی برای جهاد تمسک کرده و اقسام بیشتری را برای جهاد ذکر کرده است.
دیروز چند قسم برای جهاد با توجه به قران ذکر کردیم مِن جمله جهاد برای نجات مستضعفان از چنگال مستکبرین، اسلام می خواهد که مسلمانان حتی در جهاد نیز عزت خودشان را حفظ کنند، در همین ابواب جهاد العدو خبری داریم که در آن امام صادق علیه السلام می فرماید:"مَن استأسر من غير جراحة مثقلة فليس منا" کسی که بدون هیچ جراحتی تن به اسارت بدهد از ما نیست زیرا ممکن است اسیر برود و تحت شکنجه حرفهائی بزند که به ضرر اسلام باشد لذا اسلام می خواهد همیشه مسلمانان حتی در جهاد با قدرت برخورد کنند.
دوم جهاد در برابر ظالمان و جباران که این یک روایتی دارد که در آن امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه:﴿أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلي‏ نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ[7] مطالبی را بیان می کند و اینطور می فرماید:﴿وبحجة هذه الآية يقاتل مؤمنو كل زمان[8] یعنی به حجت همین آیه باید مومنین در هر زمانی برای رفع ظلم در برابر ظالمان بایستند و جهاد کنند.
سوم جهاد با اهل کتاب می باشد:﴿قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[9] و سپس در آیه بعد در مورد یهود اینطور گفته شده"﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ[10]، اهل کتاب ایمان به خدا ندارند زیرا آنها خدائی که ما می گوئیم با آن صفات و خصوصیات قبول ندارند و معتقد به آن نیستند اصلاً نصاری قائل به تثلیث خدا هستند فلذا در این آیه گفته شده که اهل کتاب ایمان به خدا ندارند.
اسلام از ابتداء اینطور خواسته که مسلمانان قدرت داشته باشند و بروند در کل دنیا با یهود و نصاری و اهل کتاب بجنگند و جهاد کنند تا اینکه آنها جزیه قبول کنند و شرائط ذمه را با ذلت بپذیرند.
شهید ثانی در شرح لمعه تبعاً للعلامه فی التذکرة در مورد جزیه می فرماید حاکم اسلامی دستور جهاد با اهل کتاب را می دهد تا اینکه شرائط ذمه را بپذیرند و جزیه بدهند، جزیه هم به رئوس و هم به اراضی تعلق می گیرد، اما در مورد أخذ جزیه با توجه به "وهم صاغرون" مسلمان باید نشسته باشد و شخص اهل ذمه ایستاده باشد و حق ندارد در حضور شما بشیند، ذمی باید آنچه در دستش دارد را از جیبش بیرون بیاورد و کمر خودش را خم کند و سرش را باید پائین بیاندازد و کسی که می خواهد جزیه را بگیرد باید ریش جزیه دهنده را بگیرد و به بیخ گوش او نیز بزند یعنی باید او را تحقیر کند، خب این دلالت دارد بر اینکه مسلمانان باید به این اندازه قدرت و عزت داشته باشند، خلاصه قران در مورد قتال با اهل کتاب اینطور می فرماید.
بقیه بماند برای جلسه بعد إن شاء الله تعالی.. .         


[1]انفال/سوره8، آیه60.
[2]توبه/سوره9، آیه73.
[3] نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، نامه 53، ص294.
[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص5، ابواب جهاد العدو، حدیث 1، ط الإسلامیة.
[5] نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، نامه 27، ص26.
[6] نهج البلاغه، مرحوم دشتی، خطبه 172، ص166.
[7]حج/سوره22، آیه39.
[8] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص27، ابواب جهاد العدو، باب9، حدیث1، ط الإسلامیة.
[9]توبه/سوره9، آیه29.
[10]توبه/سوره9، آیه30.