درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

94/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جهاد بغاة/اقسام جهاد/ولایة الفقیه
بحث تزویج ام کلثوم با عمر یک بحث کلامی، تاریخی، روائی و فقهی می باشد، بحث کلامی است زیرا به اعتقادات مربوط می شود لذا شیخ طوسی در تلخیص الشافی این مسئله را مطرح کرده و مورد بررسی قرار داده، بحث تاریخی است زیرا در تاریخ اهل بیت علیهم السلام نیز ذکر شده است و سید محسن امین در اعیان الشیعة می گوید امیرالمومنین علیه السلام ام کلثوم را به تزویج عمر در آورد و ابن أبی الحدید نیز در دوجای شرح خود این مطلب را ذکر کرده است، بحث روائی است زیرا هم از طرق عامه و هم در فروع کافی دو روایت که دیروز خواندیم در این رابطه ذکر شده است، و بالاخره بحث فقهی است که صاحب جواهر متعرض شده و روی جنبه های فقهی آن بحث کرده است.
از طرفی از این جهت بحث کلامی است که حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه و در خطبه شقشقیه که از طرق اهل سنت نیز ذکر شده در مورد خلفای ثلاث مطالب انتقادی بسیار سخت و تندی دارد، حضرت در مورد ابوبکر و سپس عمر اینطور می فرماید:﴿فَيَا عَجَباً!! بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إذْ عَقَدَهَا لاِخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَا! فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَة خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا (كلامها)، وَيَخْشُنُ مَسُّهَا، وَيَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا، وَالاعْتِذَارُ مِنْهَا، فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ إنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ، وَإنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ. فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللهِ بِخَبْط وَشِمَاس، وَتَلَوُّن وَاعْتِرَاض; فَصَبَرْتُ عَلَى طُولِ الْمُدَّةِ، وَشِدَّةِ الْمحْنَةِ; حَتَّى إذَا مَضَى لِسَبِيلِهِ[1]، خب حالا کسی که از عمر اینطور انتقاد می کند و بعلاوه او را غاصب خلافت می داند چطور می شود که دخترش را به او بدهد؟ لذا این بحث به علم کلام کشیده شده است.
حضرت امیر علیه السلام در کلمات قصار نهج البلاغه مطلبی را فرموده اند که به مناسبت آن ابن أبی الحدید در شرح نهج البلاغه وارد بحث ازدواج ام کلثوم با عمر شده است، حضرت فرموده:﴿وَقَالَ عليه السلام :نِعْمَ الطِّيبُ الْمِسْكُ، خَفِيفٌ مَحْمِلُهُ، عَطِرٌ رِيحُهُ[2]، حالا ابن أبی الحدید در شرح نهج البلاغه اینطور گفته:«وجه عمر إلى ملك الروم بريدا فاشترت أم كلثوم امرأة عمر طيبا بدنانير وجعلته في قارورتين وأهدتهما إلى امرأة ملك الروم، فرجع البريد إليها ومعه ملء القارورتين جواهر، فدخل عليها عمر، وقد صبت الجواهر في حجرها،فقال:من أين لك هذا؟فأخبرته، فقبض عليه، وقال: هذا للمسلمين، قالت: كيف وهو عوض هديتي! قال:بيني وبينك أبوك، فقال علي عليه السلام: لك منه بقيمة دينارك، والباقي للمسلمين جملة لان بريد المسلمين حمله»[3]، یستفاد من هذا الکلام که ام کلثوم زوجه عمر بوده.
باز ابن أبی الحدید در جای دیگر از شرح نهج البلاغه می گوید:«وروى الزبير بن بكار، قال: خطب عمر أم كلثوم بنت علي عليه السلام فقال له:انها صغيرة، فقال زوجنيها يا أبا الحسن فإني أرصد من كرامتها ما لا يرصده أحد فقال:انا أبعثها إليك، فان رضيتها زوجتكها. فبعثها إليه ببرد وقال لها قولي: هذا البرد الذي ذكرته لك. فقالت له ذلك، فقال: قولي له: قد رضيته رضى الله عنك - ووضع يده على ساقها - فقالت له: أتفعل هذا لولا انك أمير المؤمنين لكسرت انفك ثم جاءت أباها فأخبرته الخبر، وقالت بعثتني إلى شيخ سوء! قال: مهلا يا بنية، انه زوجك، فجاء عمر إلى مجلس المهاجرين في الروضة، وكان يجلس فيها المهاجرون الأولون فقال: رفئوني رفئوني، قالوا: بماذا يا أمير المؤمنين؟ قال تزوجت أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب، سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول: (كل سبب ونسب وصهر ينقطع يوم القيامة الا سببي ونسبي وصهری) »[4].
بعدا خواهیم گفت که شیخ مفید می گوید تمام این جعلیات از زبیر بن بکار است که دشمن امیرالمومنین علیه السلام بوده، علی أیِّ حال این دو مورد در کلام ابن أبی الحدید ذکر شده است.
خوب و اما علامه مجلسی در مرآة العقول جلد 20 صفحه 42 ابتدا دو روایتی که از کافی در مورد ازدواج ام کلثوم با عمر خواندیم ذکر کرده و در مورد سند آنها فرموده که هر دو حسن می باشند، ما چهار جور خبر داریم؛ اول صحیح که تمام روات آن عادل هستند، دوم حسن که عدالت تمام روات ثابت نیست ولی افرادی هستند که ممدوح می باشند، سوم موثق که ممکن است در سند آن راوی سنی باشد ولی راستگو باشد و چهارم اگر صحیح و حسن و موثق نباشد می شود ضعیف، خلاصه علامه مجلسی دو خبر مذکور را حسن می داند زیرا در این دو خبر ابراهیم بن هاشم پدر علی بن ابراهیم وجود دارد که در بین علماء رجال سر عدالت او اختلاف وجود دارد.
اهل سنت گاهاً به ما اشکال میگیرند که شما در کتابهایتان ما را مذموم می دانید مثلاً در همین روایت علامه مجلسی لفظ ملعون و منافق بکار برده و یا در حدائق نیز گفته شده اهل سنت مثل کلاب ممطور نجس هستند و همچنین صاحب جواهر نیز در جواهر فرموده اهل سنت ظاهرا محکوم به طهارت هستند ولی باطناً نجس می باشند، اما علامه امینی رحمة الله علیه در الغدیر فرموده شما درباره ما کلمات شدیدتری دارید و اگر بنا باشد چنین کلماتی از ما مانع وحدت باشد شما شدیدتر از آنها را بر علیه ما دارید مثلا در کتابهایتان نوشته اید ما یک دیدی داریم که در خواب و بیداری تمام شیعیان را مثل سگ و خوک می بینیم علی، أیِّ حال علامه مجلسی در شرح این دو خبر تعابیر تندی بکار برده و بعد دو روایت نقل کرده که اولی را از قطب راوندی نقل کرده که حضرت امیر علیه السلام یک جنیه را به شکل دخترش ام کلثوم درست کرد و نزد عمر فرستاد و مطلب دوم اینکه این خبر را زبیر بن بکار نقل کرده که شیخ مفید در مورد او فرموده دروغگو و دشمن امیرالمومنین علیه السلام بوده.
بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی...


[1]نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، خطبه 3، ص 9.
[2]نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، حکمت 397، ص377.
[3]شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج19، ص351.
[4]شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج12، ص106.