درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

94/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جهاد بغاة/اقسام جهاد/ولایة الفقیه
 بحثمان در بغاة بود، ریشه بحث آیه شریفه:﴿وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ ۚ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[1]می باشد که عرض کردیم بین ما و عامه در این آیه اختلاف نظر وجود دارد.
اگر ما بودیم و ظاهر آیه می گفتیم مربوط به دو طائفه که با هم قتال دارند می باشد اما قرآن مبیِّنی دارد، اهل سنت برای تطهیر پیشوایان خودشان گفتند "الصحابة کلهم عدول و کلهم مجتهدون" و اگر کسی از آنها در اجتهادش خطا کند معذور است ولی ما معتقدیم این مربوط به بغاة است و باغی کسی است که در مقابل امام معصوم قیام کند و کسی که اینطور باشد کافر است و حضرت امیر علیه السلام در خطبه شقشقیه فرموده:﴿فَلَمَّا نَهَضْتُ بالأمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ، وَ مَرَقَتْ أُخْرَى، وَقَسَطَ آخَرُونَ[2].
در تفاسیر ما خصوصاً تفسیر صافی و برهان و در کتب روائی ما ذکر شده وقتی آیه ی شریفه نازل شد پیغمبر خدا به امیرالمؤمنین علیهما السلام فرمودند این آیه مربوط به شماست که بعد از من باید ناکثین و مارقین و قاسطین جنگ کنی.
صاحب جواهر در صفحه 322 از جلد 21 جواهر 43 جلدی این بحث را مبسوطاً مطرح کرده، ایشان ابتدا از لحاظ ادبی بحث کرده و فرموده "طائفتان" تثنیه است ولی "إقتتلوا" جمع است چون وقتی دو طائفه باهم جنگ کنند جمعیتی تشکیل خواهند داد، باز گفته شده "فأصلحوا بینهما" پس هر کجا دو طائفه در نظر گرفته شده ضمیر تثنیه بکار رفته و هر کجا جمعیت در نظر گرفته شده ضمیر جمع بکار رفته است.
صاحب جواهر به کلام اهل سنت نظر دارد لذا در مورد کلمه "بغی" خلافاً للعامه می فرماید بغی در جائی بکار برده می شود که ظلمی در بین باشد ولی آنها برا تطهیر بزرگان و پیشوایان خودشان بحث اجتهاد صحابه را پیش کشیده اند حتی حدیث عشره مبشره را بیان کرده اند که در آن پیغمبر فرموده ده نفر اهل بهشت هستند یعنی ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و فلان و فلان و یکی از آنها نیز امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد ولی ما این حدیث را درست نمی دانیم زیرا کارهای اینها با هم تفاوت دارد مگر می شود یکی اهل بهشت باشد و خلاف دیگری حرف بزند و عمل کند! حضرت امیر علیه السلام در جنگ جمل وقتی با طلحه و زبیر مواجه شد آنها همین حدیث عشره مبشره را خواندند وگفتند شما در مقابل اهل بهشت ایستاده اید! حضرت فرمودند حدیث را بخوانید وقتی خواندند فرمودند شما دارید اعتراف می کنید که من اهل بهشت هستم ولی من حدیث را قبول ندارم و این شما هستید که دارید با اهل بهشت می جنگید، بنابراین حدیث مذکور یک حدیث جعلی است زیرا ده نفر در روش و گفتار و رفتار خیلی با هم فرق دارند، علی أیِّ حال عامه بر خلاف ما می گویند در آیه گفته شده "وإن طائفتان من المؤمنین" یعنی مؤمن هستند و ظالم نیستند و هر کدام به اجتهاد خودشان عمل کرده اند لذا نه ظلم و نه کفر در بین نیست بلکه معذور نیز می باشند.
صاحب جواهر می فرماید اینکه عامه می گویند اینها مجتهد بودند ناشی از عناد است و برای اینکه پیشوایان خودشان را تطهیر کنند چنین حرفی می زنند، آنها فقط ائمه اربعه خودشان را مجتهد می دانند و الان اجتهاد را حرام می دانند ولی ما اهل اجتهاد هستیم و معتقدیم اجتهاد همیشه برقرار است و ائمه علیهم السلام نیز به شاگردان خودشان می فرمودند فتوا بدهید منتهی این اجتهادات مربوط به فروع است نه اصول اسلام، لذا نمی توانند به ما بگویند چون مجتهد هستیم علی علیه السلام را خلیفه اول نمی دانیم! خلاصه اینکه عامه برای تطهیر بزرگان خودشان اولاً فرمودند بغی به معنای ظلم نیست وثانیاً صحابه اجتهاد کردند وظالم نبودند بلکه معذور نیز می باشند.
صاحب جواهر در ادامه می فرماید ما روایاتی داریم که دلالت دارند بر اینکه آیه شریفه به جنگ جمل و نهروان و صفین نظر دارد، در تفسیر برهان جلد 7 صفحه 258 از کافی و دیگران چند خبر نقل شده که عرض خواهیم کرد و همچنین در تفسیر صافی از کافی و تهذیب و تفسیر قمی یعنی علی بن ابراهیم قمی اخباری در تفسیر آیه ی مذکور اخباری نقل شده من جمله خبری از امام صادق علیه السلام که حضرت فرمودند:﴿فلما نزلت هذه الآية قال رسول الله صلى الله عليه وآله: إن منكم من يقاتل بعدي على التأويل كما قاتلت على التنزيل، فسئل النبي صلى الله عليه وآله من هو؟ فقال: خاصف النعل يعني أمير المؤمنين عليه السلام، فقال عمار بن ياسر: قاتلت بهذه الراية مع رسول الله صلى الله عليه وآله ثلاثا وهذه الرابعة والله لو ضربونا حتى يبلغوا بنا السعفات من هجر لعلمنا أنا على الحق وأنهم على الباطل[3].
صاحب جواهر می فرماید عامه پنج مطلب از آیه ی مذکور به نفع خودشان استفاده کرده اند: اول اینکه در آیه شریفه گفته شده "طائفتان من المؤمنین" یعنی بغاة بر امام مؤمن دانسته شده اند نه کافر ولی صاحب جواهر می فرماید این با اصول ما سازگار نیست زیرا کسی که در مقابل امام قیام کند نمی توان گفت که مؤمن است لذا این مجاز است یعنی قبل از این جنگ و مخالفت مؤمن بوده اند و در قرآن نیز گاهی کلمه مؤمن به اعتبار اینکه قبلاً مؤمن بوده مجازاً برای کافر بکار برده شده، پیغمبر صلی الله علیه و آله وقتی خواستند به جنگ بدر بروند به حضرت خبر رسید که یک کاروان تجاری بسیار بزرگ و مهمی از شام آمده تا از مدینه عبور کند و به مکه برود حضرت فرمودند بروید و آن کاروان را بگیرید، این اشکالی ندارد زیرا همانهائی که خانه ها و اموال شمارا غصب کرده اند(ابوجهل)در این کاروان مال و اموال دارند حالا شما حق دارید که این کاروان را بگیرید و اموالتان را تقاص کنید، حرکت کردند بعداً جبرئیل آمد خدمت پیغمبر و گفت یک جوری خبر به آنها رسید و کاروان تجاری را دور کردند و به مکه بردند و وقتی شنیدند شما لشکری برای این کار فراهم کردید آنها نیز لشکر فراوانی در کنار چاه بدر آورده اند و منتظر شما هستند، پیغمبر جریان را تعریف کردند و فرمودند کاروان تجاری رفته و الان ما می خواهیم به جنگ با آنها برویم، افردی که ایمانشان کامل بود گفتند چشم هرچه شما بفرمائید ما حاضریم برای جنگ اما عده ای سست ایمان وقتی جریان را شنیدند ناراحت شدند و گفتند ما به قصد کاروان تجاری آمده بودیم ولی حالا می خواهید ما را به جنگ ببرید فلذا قرآن کریم اینطور فرموده:﴿كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ(5) يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ مَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ(6)﴾[4]، صاحب جواهر برای رد کلام عامه که گفتند باغی بر امام  مؤمن است نه کافر به این آیه استدلال می کند و می فرماید کسی که با پیغمبر جدال کند کافر است ولی در این آیه نیز مجازاً و به اعتبار قبل از مجادله با پیغمبر به آنها مؤمن گفته شده و معلوم است که آنها از منافقین بوده اند.
دوم وجوب قتال.
سوم باید به قدری قتال کرد تا امر الله غالب شود.
چهارم آنها می گویند آتش بس کافیست و نباید به اهل بغی رجوع شود ولی ما می گوئیم باید عدالت برقرار شود و اموال پس گرفته شود و قصاص شوند.
پنجم از این آیه استنباط شده که هر کسی حق را منع کرد و نداد می شود با او قتال کرد که این درست نیست چون این آیه مربوط به بغی بر امام معصوم است نه همه افراد مثلا اگر کسی فرش شما را غصب کرد و نداد قتال جائز نیست بلکه باید طبق موازین قضائی حل شود.
صاحب جواهر در ادامه شروع به ذکر اخبار می کند که فردا إن شاء الله به عرضتان خواهیم رساند... .



[1] حجرات/سوره49، آیه9.
[2] نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، ص10، خطبه 3.
[3] الکافی، شیخ کلینی، ج5، ص12، ط الاسلامیة.
[4] انفال/سوره8، آیه5.