درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

94/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جهاد تحت عنوان امر به معروف/اقسام جهاد/ولایة الفقیه
بحثمان در انواع جهاد بود، قسم اول جهاد برای دعوت به اسلام بود منتهی ابتدا با منطق و بیان و استدلال و بعد با موعظه و نصیحت و بعد با مجادله و مناظره و سپس آخر الدواء الکی یعنی با جهاد و قتال، و در قرآن کریم نیز گفته شده :﴿ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ[1] و سپس:﴿کتب علیکم القتال[2].
روم و ایران نمی گذاشتند دعوت اسلام صورت بگیرد لذا در قرآن کریم بیان شده:﴿عَسَى اللّهُ أَن يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ[3] یعنی باید جهاد و قتال کرد تا گزند کفار از میان برداشته شود.
قسم دوم جهاد برای برقراری عدالت بود:﴿ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ﴾[4] که مفصلاً از آن بحث کردیم.
قسم سوم جهاد برای نجات مستضعفین از چنگال مستکبرین بود که مورد بحث واقع شد.
قسم چهارم جهاد برای رفع فتنه بود که مبسوطاً بحث کردیم.
قسم پنجم که امروز می خواهیم از آن بحث کنیم جهاد به عنوان امر به معروف و نهی از منکر می باشد، در این رابطه هم آیات قرانی داریم و هم روایات و امام رضوان الله علیه نیز در کلماتشان بر این مورد تأکید فراوانی دارند، ایشان چند جلد تفسیر قران دارند که در جلد سوم صفحه 529 به آیات امر به معروف مثل:﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ[5]استدلال می کند و به جهاد می رسد.
نکته: کلمه امر به معروف و نهی از منکر از قرآن گرفته شده منتهی بحث وسیع تر از امر است زیرا امر نوعاً فرمان از عالی به سافل است و حال آنکه  بحث اعم از این است لذا اگر بجای امر به معروف بگوئیم بعث به معروف یعنی وادار ساختن افراد به معروف به هر شکل ممکن بهتر خواهد بود و در مورد نهی نیز بهتر است گفته شود زجر یعنی بازداشتن به هر شکل ممکن.
امام رضوان الله علیه می فرماید خیلی ها منکر را بد فهمیده اند و خیال می کنند منکر فقط شرب خمر و یا روزه خواری و امثالهما می باشد در حالی که منکر بسیار وسیع است و استکبار و ظلم و دولتهای مستبد وظالم نیز منکر هستند و یا معروف های بسیار بزرگی مثل حکومت اسلامی و درست کردن فرهنگ و اقتصاد داریم اما عده ای به سراغ معروف و منکر های خیلی کوچک و جزئی می روند.
نکته: امام رضوان الله علیه از آیات قران جهاد تحت عنوان امر به معروف و نهی منکر را استفاده کرده، در نهج البلاغه ذکر شده که خداوند متعال قرآن را:﴿جَعَلَهُ اللَّهُ رِيّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ وَ رَبِيعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءِ وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ﴾ قرار داده است.
آیت الله طباطبائی در تفسیر المیزان جلد 5 در ضمن تفسیر آیات 51 تا 54 سوره مائده می فرماید آنچه که ما از قرآن فهمیدیم این است که قرآن بعضی مطالب را تکرار و تأکید کرده که این یک هشدار و بیدار باش نسبت به وقوع آنها از طرف قران به مسلمانان  می باشد، ایشان چند نمونه ذکر می کند اول مودّت فی القربی و توجه بیشتر نسبت به اهل بیت علیهم السلام ولیکن دیدیم که بعد از پیغمبر با اهل بیت ایشان چه کردند، دوم تأکید بر عدم ربا خواری، سوم تأکید بر نپذیرفتن سیطره کفار و عدم تولّی آنها، چهارم تأکید فراوان بر امر به معروف و نهی از منکر ولیکن مسلمانان به اینها عمل نکردند و آن جریانات پیش آمد بنابراین ایشان نیز می فرمایند یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر این است که مسلمانان در مقابل کفار و مستکبرین قیام کنند تا بتوانند یک حکومت اسلامی و فضای اسلامی بوجود بیاورند.
خوب و اما حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه در مورد امر به معروف و نهی از منکر اینطور فرموده اند:﴿فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ، فَذلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ; وَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ وَالتَّارِكُ بِيَدِهِ، فَذلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَمُضَيِّعٌ خَصْلَةً; وَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ، وَالتَّارِكُ بِيَدِهِ وَلِسَانِهِ، فَذلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلاَثِ، وَتَمَسَّكَ بِوَاحِدَة، وَمِنْهُمْ تَارِكٌ لاِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ وَيَدِهِ، فَذلِكَ مَيِّتُ الاحْيَاءِ. وَمَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَالْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللهِ، عِنْدَ الامْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، إِلاَّ كَنَفْثَة فِي بَحْر لُجِّيٍّ. وَإِنَّ الامْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لاَ يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَل، وَلاَ يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْق، وَأَفْضَلُ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْل عِنْدَ إِمَام جَائِر[6].
اولین مرتبه انکار منکر تنفر قلبی می باشد و دوم مرتبه تذکر و نصیحت و موعظه با زبان و سوم با قیام با ید یعنی قیام کند و به میدان برود و جلوی منکر را بگیرد که اگر کسی این کار را کند به خصال خیر عمل کرده است و اما کسی که به هیچ یک از این خصال ثلاثه عمل نمی کند فذلک میّت الاحیاء.
حضرت امیر علیه السلام باز در نامه 47 که به حسنین علیهما السلام نوشته اند در مورد امر به معروف و نهی از منکر اینطور فرموده اند:﴿ وَاللهَ اللهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ. وَعَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَالتَّبَاذُلِ، وَإِيَّاكُمْ وَالتَّدَابُرَ وَالتَّقَاطُعَ. لاَ تَتْرُكُوا الامْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَكُمْ[7]، این کلام حضرت بسیار جامع و کامل است و دلالت دارد بر اینکه مردم باید خودشان حکومت را ایجاد کنند و صلحاء را سرکار بیاروند و جو را برای آنها فراهم کنند تا صالحین سرکار باشند و اگر این کار را نکنند یعنی امر به معروف و نهی از منکر ترک شود بستر جامعه برای رشد اشرار فراهم می شود و اشرار رشد می کنند و سرکار می آیند و بر شما مسلط می شوند و سپس حتی دعاهای شما مستجاب نمی شوند.
بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .


[1] نحل/سوره16، آیه125.
[2] بقره/سوره2، آیه261.
[3] نساء/سوره4، آیه84.
[4] حدید/سوره57، آیه25.
[5] آل عمران/سوره3، آیه110.
[6] نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، ص374، حکمت 374.
[7] نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، ص287، نامه 47.