درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

94/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقسام جهاد/ولایة الفقیه
آغاز سال جدید را تبریک عرض می کنیم و امیدواریم خداوند متعال با توفیقات روز افزون خودش آثار و برکات فراوانی را برای همه مسلمانان و برای ما فراهم کند.
بحثمان در ولایت فقیه بود و عرض کردیم از راههای مختلفی برای این موضوع استدلال می شود، یکی از راههائی که شیخ اعظم انصاری نیز در مکاسب ذکر کرده این است که از روایات خاصه مثل "العلماء ورثة الأنبیاء" و "مجار الامور بید العلماء" و " اللهم ارحم خلفائی" و امثالهم برای اثبات ولایت فقیه استفاده کنیم که ما آنها را خواندیم و عرض کردیم امام رضوان الله علیه نیز در همه تألیفاتشان به همین روایات خاصه برای اثبات ولایت فقیه استدلال کرده اند که درست هم است.
راه دیگر این بود که وقتی به فقه و روایات مربوط به آن مراجعه می کنیم می بینیم که بافت فقه و روایاتمان دو چیز را بیان می کنند؛ اول قوانین و مقررات و احکام الهی را بیان می کند و دوم تعابیری مثل امام و والی و حاکم و ولی و امثال ذلک به عنوان مجری آن احکام و قوانین بیان شده است که اینها دلالت دارند بر اینکه اسلام همان طور که به بیان احکام و قوانین الهی عنایت دارد به مجری آنها نیز عنایت دارد که خب در زمان امام معصوم علیه السلام خود امام حضور دارد و هم بیان می کند و هم انجام می دهد اما در زمان غیبت که امام معصوم علیه السلام در میان مردم حضور ندارد و ممکن است قرن ها طول بکشد بالاخره نباید این احکام تعطیل شود زیرا در این احکام فلسفه و مصالحی وجود دارد که مختص زمانٍ دون زمانٍ نیست بلکه دائمی و برای همیشه می باشد فلذا در زمان غیبت امام معصوم فقیهِ عادل باید عهده دار این مسئولیت باشد و به عنوان نائب امام مجری احکام و قوانین اسلام باشد بنابراین بسیار لازم است که ما روایات ابواب مختلف فقه را بررسی کنیم و به آنها توجه داشته باشیم.
ما روایات مربوط به صلاة و صوم و زکات و خمس و انفال و حج را مورد بررسی قرار دادیم و به روایات جهاد رسیدیم و گفتیم از طرفی جهاد در روایاتمان دارای فلسفه و خصوصیات و ویژگیهای بسیار بلندی است و آثار مثبت فراوانی برای آن ذکر شده و در مقابل ترک جهاد نیز آثار منفی بسیاری دارد و از طرفی نیز جهاد باید تحت نظر امام عادل باشد خب حالا اگر امام معصوم غائب شد مثل زمان ما آیا جهاد با این فلسفه و اوصاف و خصوصیات باید تعطیل شود؟! تعطیلی جهاد یعنی سقوط و ذلت و خواری برای جامعه ی اسلامی و این را خداوند متعال هرگز نمی پسندد بنابراین در زمان غیبت امام معصوم نیز باید جهاد رائج باشد و کسی که عهده دار مدیریت جهاد است باز همان فقیه عادل می باشد.
عرض کردیم فقهاء ما جهاد را خلاصه در سه قسم یعنی جهاد ابتدائی و جهاد دفاعی و جهاد بغاة کرده اند ولی گفتیم امام رضوان الله علیه اقسام بیشتری برای جهاد ذکر کرده من جمله جهاد برای از بین بردن ظلم و ظالم و برقراری عدل و عدالت و یا جهاد برای از بین بردن فتنه و یا جهاد برای کمک و نجات مستضعفین که امام رضوان الله در صحیفه نور در سیزده جا برای وجوب جهاد و نجات مستضعفین از چنگال ظالمین و ستمکاران استدلال کرده و آیه ای که ایشان به آن برای این قسم از جهاد استدلال کرده این آیه می باشد:﴿ وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا[1].
ما در اقسام و انواع جهاد تابع قرآن کریم و اخبار هستیم، در قرآن کریم چند تعبیر وجود دارد؛ اول ضعفاء و دوم مستضعفین، در مورد قسم اول عرض کردیم دو آیه در قرآن کریم وجود دارد، اول آیه شریفه:﴿وَبَرَزُواْ لِلّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللّهِ مِن شَيْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاء عَلَيْنَآ أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ[2] می باشد و دوم آیه شریفه:﴿وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاء لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِّنَ النَّارِ[3] می باشد.
نکته: در قرآن کریم گفته شده که همیشه اهل جهنم با هم مخاصمه و بحث و گفتگو دارند و همدیگر را لعنت می کنند اما اهل بهشت همیشه باهم مهربان هستند  و با صفا و صمیمیت در کنار هم هستند و در آیات مختلف قرآن کریم به این مطلب اشاره شده است.
بنابراین با توجه به آیاتی که عرض شد قرآن کریم افرادی که از جهت ایمان و عقیده ضعیف اند و دنباله رو مستکبرین هستند را ضعفاء می نامد و ممکن است قدرت و ثروت داشته باشند اما تابع مستکبرین و ظالمان هستند که در زمان ما نیز وجود دارند.
خوب و اما مستضعفین را قرآن دو دسته کرده، دسته اول:﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَـئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا[4].
نکته: آیت الله طباطبائی در مورد "توفّاهم" فرموده اگر فعل ماضی باشد همین "توفّاهم" از باب تفعل می باشد اما ممکن است مضارع باشد که در این صورت "تتوفّاهم" بوده و یک تاء از آن حذف شده است مثل "تنزّل الملائکة" که یک تاء از آن افتاده و "تنزّل" شده است.
مطلب مهمی که در اینجا وجود دارد این است که افرادی که در بلاد کفر زندگی می کنند ولی قدرت انجام اعمال اسلامی را ندارند دو دسته اند؛ اول کسانی که به هر دلیلی قدرت کوچ کردن از بلاد کفر را ندارند و دوم کسانی که چنین قدرتی را دارند و می توانند کوچ کنند که قرآن کریم در مورد دسته دوم یعنی کسانی که قدرت دارند کوچ کنند و به بلاد اسلام بیایند اما در بلاد کفر مانده اند و اعمال و فرائض و شعائر اسلامی را انجام را نداده اند می فرماید اهل جهنم هستند، این مسئله ی هجرت بسیار مهم است و در فقه ما نیز ذکر شده است و اما مورد اول محل بحث ما می باشد و اینکه امام رضوان الله علیه فرموده باید جهاد کرد و مستضعفین را نجات داد و از سیطره ی کفار و مستکبرین خارج کرد مراد همین مورد می باشد.
بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .        


[1] نساء/سوره4، آیه75.
[2] ابراهیم/سوره14، آیه21.
[3] غافر/سوره40، آیه47.
[4] نساء/سوره4، آیه97.