درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

93/12/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احادیث جهاد/ولایة الفقیه
 عامه در مسئله جهاد قائلند که اولاً باید در مقابل هر حکومتی که قدرت را در دست دارد تسلیم باشیم و قیام لازم نیست و ثانیاً فرقی بین عادل و ظالم وجود ندارد اما بین ما خلافی در اینکه جهاد باید تحت نظر امام عادل باشد وجود ندارد.
در کتاب الجوامع الفقهیة صفحه 521 از غنیه نقل شده که ما اجماع داریم بر اینکه جهاد باید تحت نظر امام عادل باشد و همچنین علامه در منتهی جلد2 صفحه 899 و در تذکره جلد 1 صفحه 406 نیز ادعای اجماع  بر این مسئله کرده است و صاحب جواهر نیز در جلد 21 جواهر 43 جلدی صفحه 9 در کتاب الجهاد می فرماید:«لا خلاف بیننا  بل الاجماع بقسیمیه علیه» و سپس ایشان روایات باب 12 از ابواب جهاد العدو که خواندیم را نقل می کند.
در باب 12 از ابواب جهاد العدو 10 روایت ذکر شده که تمام آنها از جهاد بدون نظارت امام عادل نهی کرده اند، یک خبری هم از باب اول از ابواب جهاد العدو خواندیم که بسیار مهم است و مبیِّن این اخبار می باشد، خبر مذکور خبر 8 از باب اول از ابواب جهاد العدو می باشد، خبر این است:﴿وعنه، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب، عن بعض أصحابه قال: كتب أبو جعفر عليه السلام في رسالته إلى بعض خلفاء بني أمية: ومن ذلك ما ضُيِّعَ الجهاد الذي فضله الله عز وجل على الأعمال، وفضل عامله على العمال تفضيلا في الدرجات والمغفرة " والرحمة " لأنه ظهر به الدين، وبه يدفع عن الدين، وبه اشترى الله من المؤمنين أنفسهم وأموالهم بالجنة بيعا مفلحا منجحا، اشترط عليهم فيه حفظ الحدود، وأول ذلك الدعاء إلى طاعة الله من طاعة العباد، والى عبادة الله من عبادة العباد، وإلى ولاية الله من ولاية العباد، فمن دعى إلى الجزية فأبى قتل وسبي أهله، وليس الدعاء من طاعة عبد إلى طاعة عبد مثله، ومن أقر بالجزية لم يتعد عليه ولم تخفر ذمته وكلف، دون طاقته، وكان الفئ للمسلمين عامة غير خاصة، وإن كان قتال وسبي سير في ذلك بسيرته، وعمل فيه في ذلك بسنته من الدين ثم كلف الأعمى والأعرج والذين لا يجدون ما ينفقون على الجهاد بعد عذر الله عز وجل إياهم، ويكلف الذين يطيقون ما لا يطيقون، وإنما كان " كانوا " أهل مصر يقاتل من يليه يعدل بينهم في البعوث فذهب ذلك كله حتى عاد الناس رجلين: أجير مؤتجر بعد بيع الله، ومستأجر صاحبه غارم بعد عذر الله وذهب الحج وضيع، وافتقر الناس فمن أعوج ممن عوج هذا، ومن أقوم ممن أقام هذا؟ فرد الجهاد على العباد وزاد الجهاد على العباد إن ذلك خطأ عظيم[1].
این روایت بسیار خوب است و دلالت دارد بر اینکه در زمان بنی عباس جهاد از آن محوری که در اسلام لازم بوده خارج شده بوده لذا ائمه علیهم السلام از جهاد نهی می کردند و نتیجه اینکه جهاد باید زیر نظر امام عادل باشد.
بحث دیگری که در جواهر نیز مطرح شده  این است که امام عادل چه کسی است؟ صاحب ریاض گفته امام عادل یعنی امام معصوم و بعد طوری تفسیر کرده در زمان به طور کلی جهاد نفی شده است اما عده ای می فرمایند امام عادل اعم است و صاحب جواهر بحث دیگری را پیش کشیده و فرموده اگر فرض کنیم آن روایت دالِّ بر این باشد که جهاد فقط باید تحت نظر امام معصوم باشد از طرفی ما روایات دیگری داریم که دلالت دارند بر اینکه جهاد در هر زمانی لازم است و اگر باشد دارای مزایای بسیار مثبتی است و اگر نباشد دارای عوارض بسیار منفی خواهد بود و باز از طرفی أدله ای داریم که فقیه قائم مقام امام معصوم است، حالا وقتی این دو را در کنار هم بگذاریم نتیجه اش این می شود که در زمان غیبت امام معصوم فقیه قائم مقام او می باشد و باید جهاد را با تمام آن مزایا عملی بکند، این کلام صاحب جواهر بسیار کلام خوبی می باشد.
مطلب دیگر اینکه اولاً در زمان غیبت امام زمان علیه السلام فقهاء ما بارها جهاد انجام داده اند و ثانیاً جهاد چند نوع است، محقق در شرایع جهاد را سه قسم کرده؛ اول جهاد ابتدائی برای دعوت کفار به اسلام، دوم جهاد دفاعی در مقابل تهاجم دشمنان و سوم جهاد بغاة که مربوط به قیام کنندگان در مقابل امام معصوم می باشد ولی ما عرض کردیم با توجه به کلمات امام رضوان الله علیه و دیگران هشت نوع جهاد داریم من جمله جهاد برای دفع فتنه و یا جهاد برای اجراء عدالت، حالا سوالی که در اینجا مطرح است این است که علماء ما جهادهایی داشته اند که با شکست مواجه شده من جمله در زمان قاجار که دو جهاد واقع شد، قرن سیزدهم قمری قرن بسیار پر آشوبی بوده از طرفی علماء بزرگی و در رأس آن سید بحرالعلوم و وحید بهبهانی و شیخ جعفر کاشف الغطاء و بعد صاحب جواهر و شیخ انصاری و ملا احمد نراقی و ملا مهدی نراقی و دیگران در این قرن بوده اند و کمتر قرنی است که در آن مثل قرن سیزدهم هجری قمری علماء بزرگی در آن داشته باشیم و از طرفی نیز در این قرن آشوب و قیام های فراوانی رخ داده که یکی از آنها آشوب اخباریین بود، اخباریین عده ای بودند که بوجود آمدند و گفتند تقلید و اجتهاد حرام است و باید اخبار اهل بیت علیهم السلام ترجمه و عمل شود، در جلد اول روضات الجنات که در احوال علماء می باشد تقریباً 30 مسئله ای که بین ما و اخباریین اختلاف وجود دارد ذکر شده، خلاصه اینکه در اوائل قرن سیزدهم اخباریین به رهبری شیخ محمد اخباری قیام کردند و قدرت پیدا کردند و حوزه نجف را زیر سیطره گرفتند و گفتند علم اصول بدعت است، خب این یک آشوبی بود که در بین حوزه ها و علماء بوجود آمده بود و کار بجائی رسید که شیخ جعفر کاشف الغطاء آمد و با او بحث کرد اما خیلی از مسائل را قبول نمی کرد تا اینکه بالاخره قرار شد یک روزی مباهله کنند، به مردم و علماء گفتند که در بیابان جمع شوند که شیخ جعفر کاشف الغطاء می خواهد با میرزا محمد اخباری نیشابوری مباهله کند، مردم همه جمع شدند و شیخ جعفر آمد و وضو گرفت و سجاده اش را پهن کرد اما میرزا محمد اخباری از ترس نیامد، خلاصه یکی از مسائل و آشوبهائی که علماء ما با آن مواجه شدند اخباری ها بود.
مسئله دیگری که در قرن سیزدهم بوجود آمد مسئله وهابیت بود که در همان اوائل قرن سیزدهم بوجود آمدند و بسیار پیشرفت کردند و علاوه بر اینکه قبور ائمه بقیع را تخریب کردند به کربلاء و نجف حمله کردند، خلاصه این هم یک بلائی بود که در قرن سیزدهم پدید آمد.
مسئله دیگری که بوجود آمد این بود که روسیه به ایران حمله کرد و چندین شهر ما مثل باکو و شیروان را تصرف کرد و مسلمانان را زیر سیطره قرار داد، که در نهایت علماء در این قرن سیزدهم دوبار قیام کردند و دو جنگ واقع شد، اولی تقریبا سال 1324 قمری بود که فقهاء فرمان جهاد دادند و مردم رفتند به جهاد اما شکست خوردند، بعد از شکست تعدادی از شهرهای ما تحت تصرف دشمن در آمد و بعد از مدتی مردمی که در آن شهرها بودند برای علماء نجف مثل سید محمد مجاهد نامه نوشتند که دشمنان ما را مجبور می کنند که فرزندان خودمان را بر اساس آئین آنها تربیت کنیم و از طرفی جان و مال و ناموس ما در امان نیست، سید محمد مجاهد از نجف حرکت کرد و به ایران آمد و مردم همت کردند و تقریبا 15 ماه با روسیه جنگیدند اما باز شکست خوردند، در جنگ اول که شکست خوردند عهدنامه گلستان تنظیم شد که ضررهای فراوانی متحمل شدیم و در جنگ دوم عهدنامه ترکمن چای تنظیم شد و همان موقع کاپیتلاسیون را نیز ایران قبول کرد، خلاصه اینکه اینها نمونه ای از جریاناتی بود که در قرن سیزدهم پدید آمدند.
نکته: در مورد اینکه علت وقایع مذکور چه چیزی می تواند باشد باید عرض کنیم که آیت الله طباطبائی صاحب تفسیر المیزان یک مطلب بسیار مهمی در بحث جهاد دارند ایشان میفرمایند خیلی ها عقب ماندگی های مسلمانان را به دین اسلام نسبت می دهند و می گویند اسلام دینی است که مال 1400 سال پیش است و پاسخگوی احتیاجات امروز نیست لذا مسلمانان عقب مانده اند اما اینها نمی دانند که اسلام یک مجموعه است یعنی مقدرات فرهنگی سیاسی اقتصادی اجتماعی روحی بدنی و فردی همه یک مجموعه ای هستند که اگر با هم انجام شوند اسلام آن نتیجه ی عزت و عظمت را می دهد و اگر یکی از آنها تعطیل شود نتیجه به عکس می شود و سپس ایشان مثال می زند به اینکه مثل معجون  هائی که سابقاً درست می کردند که اگر تمام اجزاء آن معجون بود خاصیت خودش را می داد اما اگر یکی از اجزاء نبود معجون نتیجه به عکس می داد و اسلام نیز همین طور است مثلا مسلمان هیچ گاه نباید زیر سیطره کافر قرار بگیرد، اگر فرهنگ و سیاست و اقتصاد اسلام و ارزش های اسلامی همه با هم توأم باشند و بوجود بیایند آن وقت اسلام نتیجه خودش را می دهد و اگر یکی از آنها نباشد نتیجه نمی دهد و یکی از آن مسائل که اولین گام جهاد نیز می باشد :﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ[2] که اگر محقق شود و مسلمین از لحاظ تجهیزات و مادیات و همچنین معنویات تکمیل شوند آن وقت هر نفر از افراد با ایمان با ده نفر از لشگر دشمن برابری می کند  و قطعاً پیروزی حال می شود، که خوب آن موقع اینطور نبوده زیرا قدرت اصلی در دست فتحتعلی شاه بود که خیلی رغبتی به جنگ نداشت بنابراین چونکه موازینی که برای جهاد ذکر شده وجود نداشت ما در هر دو جنگ شکست خوردیم.
بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .


[1] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص6، ابواب جهاد العدو، باب 12، حدیث8، ط الاسلامیة.
[2] انفال/سوره8، آیه60.