درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

92/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : أدله بطلان عقد فضولی/فی شرائط المتعاقدین
 بسم الله الرحمن الرحیم
 خداوند را شکر می کنیم که باز هم توفیق درس و بحث در فقه اهل بیت علیهم السلام را برای ما فراهم کرد .
 بحث ما با توفیق پروردگار در بیع و در مسائل مربوط به شرائط متعاقدین بود ، چند مطلب در شرائط متعاقدین مورد بحث واقع شد ؛ اول بلوغ ، دوم عقل ، سوم قصد انشاء ، چهارم اختیار که در ضمن آن مباحثی مربوط به بیع مُکرَه نیز مطرح شد و بالاخره بحثمان به بیع فضولی رسید .
  نکته : بحث ما در صحت تأهلیه یعنی مرحله انشاء و اعتبار بدون حصول نقل و انتقال و ملکیت است نه در صحت فعلیه که آثار مترتب شده و نقل و انتقال و ملکیت بوجود آمده .
 در بیع فضولی به این ترتیب بحث شد که یُعتبر که بایع مالک باشد یا اینکه ولی باشد مثل پدر و جد و حاکم شرع ، یا اینکه وصی باشد ، یا اینکه وکیل باشد ، حالا اگر شخصی که هیچگونه ارتباطی با مبیع ندارد و بیگانه است ( یعنی نه مالک و نه ولی و نه وصی و نه وکیل است ) معامله انجام بدهد می شود بیع فضولی ، البته تعبیرات در مورد بیع فضولی مختلف می باشد .
 اشکال شده که گاهی حتی بیع مالک نیز صحیح نیست مثل مالکِ محجور و یا مالکی که مالش را به رهن گذاشته پس بهتر است اینگونه تعبیر شود که در بیع یُعتبر أن یکون البایع مأذوناً غیر ممنوعٍ من التصرف که با این تعبیر بیع فضولی می شود آن بیعی که در آن بایع مأذون از طرف شرع نیست و از تصرف در مال غیر هم ممنوع هست ، یعنی با مال غیر معامله می کند .
 بحث دیگری که امام رضوان الله علیه نیز به آن اشاره کردند این بود که در برابر کسانی که به نحو سالبه کلیه قائلند بیع فضولی مطلقا باطل است و حتی صحت تأهلیه هم ندارد مثبتین قائلند بیع فضولی به نحو موجبه جزئیه و در جای خودش صحیح می باشد و سیره بر آن جاری می باشد ، مثلا خیلی ها در بازارها واسطه و دلال هستند و می دانند اجناس نزد چه کسانی موجود هستند لذا بدون اینکه از طرف مالک مأذون باشند و بدون هیچگونه ارتباط دیگری با مبیع از طرف مالک خرید فروش می کنند و بعدا از مالک اجازه می گیرند و این همان بیع فضولی است که معمول و مرسوم می باشد خلاصه اینکه بیع فضولی به نحو ایجاب جزئی صحیح می باشد .
 نکته : برخی در مورد صحت بیع فضولی ادعای اجماع کرده اند منتهی ما عرض می کنیم که اجماع در اینجا درست نیست و اجماع مدرکی می باشد زیرا مسئله احتلافی است و همان طور که قبلا عرض کردیم عده ای مثل شیخ طوسی در خلاف و مرحوم نراقی در مستند الشیعه قائل به عدم صحت بیع فضولی هستند و حتی شیخ بر این مطلب ( بطلان بیع فضولی ) ادعای اجماع کرده خلاصه اینکه مسئله هم در بین ما و هم در بین عامه اختلافی می باشد و ما نیز قبلا از تذکره ی علامه و خلاف شیخ طوسی مطالبی را در زمینه اختلاف نظر عامه در این مسئله ذکر کردیم .
 شیخ انصاری رحمة الله علیه [1] در کتاب البیع مکاسب فرمودند بیع فضولی صحت تأهلیه دارد یعنی لغو و کإن لم یکن نیست بلکه اگر بعدا مالک آن را اجازه کند صحت فعلیه پیدا می کند ، ایشان برای اثبات مدعای خودشان ( صحت تأهلیه ی بیع فضولی ) به کتاب و سنت استدلال کردند که مورد بحث قرار گرفت و بعد ما با توجه به کلام امام رضوان الله علیه و دیگران عرض کردیم که سیره متشرعه نیز بر این مطلب وجود دارد و وقتی سیره در بین متشرعه که مقید به احکام شرع هستند وجود داشته باشد و این سیره تا زمان معصوم علیه السلام نیز امتداد داشته باشد و ردعی نیز از طرف معصوم علیه السلام در مورد آن نرسیده باشد چنین سیره ای می تواند دلیل واقع شود ، بنابراین ما عرض کردیم بیع فضولی کتاباً و سنتاً و سیرةً صحیح می باشد و بحث از جهت صحت تمام شد .
 بحثمان رسید به اینجا که افرادی که قائل به بطلان بیع فضولی هستند مثل صاحب حدائق در جلد 18 حدائق طبع جدید ، مرحوم نراقی در مستند ، مقدس اردبیلی ، شیخ طوسی در خلاف و دیگران دلیلشان چیست ؟ .
 ادله مانعین از کتاب و سنت عرض شد و جواب داده شد و خلافاً لشیخ انصاری که فرموده ؛ الثالث : الاجماع عرض کردیم اجماعی در کار نمی باشد .
 خوب و اما ابتدای بحث امروزمان در مورد دلیل چهارم یعنی عقلی بر بطلان بیع فضولی می باشد ، شیخ اعظم انصاری [2] در این رابطه می فرماید : « الرابع : ما دلّ من العقل و النقل على عدم جواز التصرّف في مال الغير إلّا بإذنه ، فإنّ الرضا اللاحق لا ينفع في رفع القبح الثابت حال التصرّف » .
 در واقع از راه ملازمه بین حکم عقل و شرع بطلان بیع فضولی ثابت شده به این بیان که تصرف در مال غیر قبیحٌ عقلاً و کلُّما حکم العقل بقبحه یحکم الشرع بحرمته .
 شیخ اعظم در ادامه ی دلیل عقلی یک روایت نیز از احتجاج طبرسی جلد 2 ص299 نقل می کند و می فرماید : « ففي التوقيع المرويّ في الاحتجاج : {لا يجوز لأحد أن يتصرّف في مال غيره إلّا بإذنه} ، و لا ريب أنّ بيع مال الغير تصرّف فيه عرفاً » .
 ادامه بحث و جواب از این دلیل چهارمی که شیخ اعظم انصاری ذکر کرده بماند برای فردا إن شاء الله تعالی .... .


[1] شیخ مرتضی انصاری، کتاب المکاسب، ج3، ص371.
[2] شیخ مرتضی انصاری، کتاب المکاسب، ج3، ص371.