درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

92/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : عقد فضولی/فی شرائط المتعاقدین
 
 عرض کردیم دومین مؤیِّدی که شیخ انصاری(ره) برای صحت بیع فضولی ذکر کرده اخباری هستند که در باب اتّجار به مال یتیم وارد شده اند ، شیخ انصاری تبعاً لصاحب جواهر فرمودند حتماً کسی که در مال یتیم تصرف و با آن تجارت کرده فضول بوده زیرا شخص بیگانه ای که ولی و وصی و وکیل و کلاً مأذون نبوده با مال یتیم تجارت کرده و بعد در روایات گفته شده : « الربح للیتیم » و این یعنی اینکه حتماً بیع و شراء فضولیاً واقع شده و بعد ولیِ یتیم اجازه داده که در ورایت گفته : « الربح للیتیم » ، شیخ انصاری اینجور فرض کرده ولی وقتی ما به مجموع روایات اتّجاز به مال یتیم مراجعه می کنیم می بینیم که در روایاتمان اسمی از شخص أجنبی و بیگانه برده نشده بلکه اخبارمان مربوط به وصی و ولی و کلاً کسی است که إذن در تصرف دارد که در اینصورت اخبار مذکور دیگر به بحث فضولی مربوط نمی شوند .
 عرض کردیم اخبار مربوط به اتّجار به مال یتیم به سه دسته تقسیم می شوند :
  دسته ی اول یعنی اخبار 8 [1] و 5 [2] و 2 [3] از باب 2 از ابواب مَن تجب علیه الزکاة ( مطلقات ضمان ) ، اخباری هستند و دلالت دارند بر اینکه تاجر ضامن است ولی : الربح للیتیم .
 دسته ی دوم یعنی خبر 6 [4] از باب 2 از ابواب مَن تجب علیه الزکاة و اخبار 1 [5] و 2 [6] از باب 92 از ابواب وصایا ص478 از جلد 13 وسائل 20 جلدی و اخبار 1 [7] و 2 [8] و 3 [9] از باب 75 از ابواب ما یکتسب به ، اخباری هستند که دلالت دارند بر عدم ضمان تاجر إذا کان ناظراً أو وصیاً أو مَلیاً .
 دسته ی سوم یعنی خبر 7 [10]
  از باب 2 از ابواب مَن تجب علیه الزکاة و اخبار 1 و 2 و 3 از باب 75 از ابواب ما یکتسب به ، اخباری هستند که دلالت دارند بر ضمان إذا لم یکن ملیاً یعنی اگر تاجر مال ندارد و فقیر است ضامن می باشد ولی اگر مَلی و ثروتمند است ضامن نمی باشد .
 خوب و اما همان طور که عرض شد وقتی ما به مجموع اخبار مراجعه می کنیم می بینیم که در روایاتمان اسمی از شخص أجنبی و بیگانه برده نشده بلکه اخبارمان مربوط به وصی و ولی و کسی است که إذن در تصرف دارد می باشند البته بین مَلی و غیر مَلی فرق گذاشته شده ، از طرفی اخبار دسته ی اول که بر مطلق ضمان دلالت داشتند نیز توسط اخبار دسته ی دوم و سوم مقیَّد می شوند لذا استدلال شیخ انصاری به این اخبار برای اثبات صحت بیع فضولی بخاطر وجود همین اشکال صحیح نمی باشد و حضرت امام(ره) در ص166 از جلد 2 کتاب البیع و آیت الله خوئی در ص689 از جلد2 مصباح الفقاهة و سید فقیه یزدی در ص119 از جلد 2 حاشیه بر مکاسب و محقق نائینی [11] و عده ای دیگر همگی به این استدلال شیخ اشکال کرده و فرموده اند اخبار مذکور اصلا مربوط به بحث فضولی نمی باشند .
 خوب و اما علاوه بر اشکال مذکور اشکال مهم دیگری نیز بر استدلال شیخ انصاری وارد است و آن اشکال این است که اگر استدلال شیخ درست باشد و واقعا بیگانه ای بامال یتیم فضولیاً معامله ای کرده باشد و سپس آن معامله توسط صاحب مال اجازه داده شده باشد این یعنی اینکه عامل چه منفعت کرده باشد و چه ضرر کرده باشد صاحب مال معامله را قبول و آن را اجازه کرده لذا دیگر معنی ندارد که گفته شود : الربح للیتیم و أنت ضامن ، بنابراین ناچاریم بگوئیم شارع مقدس بخاطر حفظ مال یتیم تفصیل قائل شده و تعبداً فرموده اگر کسی که با مال یتیم تجارت می کند ( چه مأذون باشد و چه بیگانه باشد ) اگر مَلی و ثروتمند باشد ضامن نیست ولی اگر غیر مَلی و فقیر باشد ضامن می باشد .
 ( اشکال و پاسخ استاد ) : همان طور که در روایتی که خواندیم ( اخبار 1 و 2 از باب 92 از ابواب وصایا ) بحثمان در مورد وصی ای است که به آن اختیار داده شده که در اموال وصیت کننده تصرف کند و با آن تجارت کند و بعد سود به دست آمده را بین خودش و بین اولاد صغیر میت تقسیم کند .
 شیخ اعظم انصاری(ره) بعد از ذکر اخبار مضاربه و اخبار اتّجار به مال یتیم به عنوان مؤید برای صحت بیع فضولی به سراغ مؤیدی دیگر یعنی روایت ابن اشیم ( در علم رجال به دو صورت أشیَم أو اُشَیم خوانده شده ) رفته و می فرماید : « و ربما يؤيّد المطلب أيضاً : برواية ابن أشيم الواردة في العبد المأذون الذي دفع إليه مال ليشتري به نسمة و يعتقها ، و يُحِجَّه عن أبيه ، فاشترى أباه و أعتقه ، ثمّ تنازع مولى المأذون و مولى الأب و ورثة الدافع ، و ادّعى كلّ منهم أنّه اشتراه بماله ، فقال أبو جعفر عليه السلام : ( يُردّ المملوك رِقّاً لمولاه ، و أيّ الفريقين أقاموا البيّنة بعد ذلك على أنّه اشتراه بماله كان رقّاً له .. الخبر ) ؛ بناءً على أنّه لولا كفاية الاشتراء بعين المال في تملّك المبيع بعد مطالبته المتضمّنة لإجازة البيع ، لم يكن مجرّد دعوى الشراء بالمال و لا إقامة البيّنة عليها كافية في تملّك المبيع » .
 خبر ابن اشیم [12] خبر 1 از باب 25 از ابواب بیع حیوان می باشد که در ص53 از جلد 13 وسائل 20 جلدی ذکر شده است ، مراجعه و مطالعه کنید تا جلسه ی بعد آن را بخوانیم و مورد بررسی قرار دهیم إن شاء الله تعالی ... .
 
 
 
  والحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد وآله الطاهرین


[1] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج6، ص58، أبواب من تجب عليه الزكاة، باب2، حدیث8، ط الإسلامية.
[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج6، ص58، أبواب من تجب عليه الزكاة، باب2، حدیث5، ط الإسلامية.
[3] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج6، ص57، أبواب من تجب عليه الزكاة، باب2، حدیث2، ط الإسلامية.
[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج6، ص58، أبواب من تجب عليه الزكاة، باب2، حدیث6، ط الإسلامية.
[5] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص478، احکام الوصايا، باب92، حدیث1، ط الإسلامية.
[6] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص478، احکام الوصايا، باب92، حدیث2، ط الإسلامية.
[7] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص190، أبواب ما یکتسب، باب75، حدیث1، ط الإسلامية.
[8] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص191، أبواب ما یکتسب، باب75، حدیث2، ط الإسلامية.
[9] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص191، أبواب ما یکتسب، باب75، حدیث3، ط الإسلامية.
[10] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج6، ص58، أبواب من تجب عليه الزكاة، باب2، حدیث7، ط الإسلامية.
[11] منية الطالب، میرزای نائینی، جلد2، ص20.
[12] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص53، ابواب بیع حیوان، باب25، حدیث1، ط الإسلامية.