درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

90/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : أدله عدم صحّة معاطات
 
 بحثمان با توفیق پروردگار ابتدا در ماهیت بیع و بعد در شرائط عوضین بود و سپس وارد بحث معاطات شدیم و عرض کردیم که عده ای از فقهاء قائل به صحت معاطات ( بیع همراه با إنشاء عملی ) هستند و ما نیز قائل به صحت آن هستیم و أدله ای نیز بر صحت معاطات اقامه کردیم ؛ دلیل اول ما سیره بود یعنی سیره عرف و عقلاء بر این است که در بیع به إنشاء فعلی إکتفاء می کنند و لفظ خاصی را در بیع معتبر نمی دانند و شارع مقدس نیز این سیره را ردع و منع نکرده .
  دلیل دوم ما بر صحت معاطات آیة الحلِّ : « أحلّ الله البیع و حرَّم الرِّبوا » بود ، یعنی خداوند متعال آن بیعی که در بین مردم متعارف است را حلال کرده که این اقتضاء می کند که بیع معاطاتی نیز صحیح باشد .
 دلیل سوم ما بر صحت معاطات آیة الوفاء : « أوفوا بالعقود » بود ، که عقد به معنای قرار داد و پیمان است و شامل داد و ستد می شود و اقتضاء می کند بیع معاطاتی نیز صحیح باشد ، و اما گفتیم که حدیث سلطنت : « الناس مسلطون علی أموالهم » و حدیث شرط : « المؤمنون عند شروطهم » بر صحت بیع معاطاتی دلالت ندارند و مربوط به مانحن فیه نمی شوند .
  خوب و اما أدله کسانی که قائل به بطلان بیع معاطاتی بودند ( مثل صاحب جواهر و صاحب مفتاح الکرامه و علامه در تذکره و قواعد و شیخ طوسی در خلاف) را نیز عرض کردیم و جواب از أدله آنها را نیز بیان کردیم .
  دلیل اول قائلین به بطلان معاطات أصل بود که ما عرض کردیم أصل در اینجا کارایی ندارد زیرا أصل در جایی به کار می آید که دلیل اجتهادی در بین نباشد در حالی که سیره و آیة الوفاء و آیة الحلِّ أدله اجتهادی بودند و اقتضاء می کردند که معاطات صحیح باشد .
  دلیل دوم قائلین به بطلان معاطات آن روایتی بود که در آن پیغمبر(ص) از منابذه و ملامسه و بیع حصاة نهی کرده بودند که ما گفتیم که این روایت نیز دلیل بر بطلان معاطات نمی شود زیرا در اینجاها غرری وجود داشته و نهی شارع به خاطر آن غرر موجود در آنها بوده و به بحث ما ( صحت و عدم صحت معاطات ) مربوط نمی شود .
  دلیل سوم آنها أخباری بود که در آنها گفته شده بود : « إنّما یحلِّل الکلام و یحرِّم الکلام » که از این اخبار هم جواب داده شد و گفتیم که این اخبار نیز نمی تواند دلیل بر بطلان معاطات باشند .
 حضرت امام رضوان الله علیه در ص 27 از جلد اول کتاب بیعشان فرموده اند که تعبیراتی در بعضی از روایاتی که دلالت دارند بر عدم جواز بیع مصحف وجود دارد که از آن تعابیر استفاده می شود که در بیع لفظ لازم است و در نتیجه معاطات باطل است ، این اخبار در ص 114 از جلد 12 وسائل 20 جلدی در باب 31 از ابواب ما یکتسب به ذکر شده اند ، خبر اول از این باب 31 این خبر است : « مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَيَابَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الْمَصَاحِفَ لَنْ تُشْتَرَى فَإِذَا اشْتَرَيْتَ فَقُلْ إِنَّمَا أَشْتَرِي مِنْكَ الْوَرَقَ وَ مَا فِيهِ مِنَ الْأَدِيمِ وَ حِلْيَتَهُ وَ مَا فِيهِ مِنْ عَمَلِ يَدِكَ بِكَذَا وَ كَذَا » تمامی روّات موجود در سند ثقه و جلیل القدر هستند و اما در مورد عبدالرحمن بن سیابة باید عرض کنیم که آقای خوئی در معجم رجال حدیث جلد 9 ص 332 برای وثاقت عبدالرحمن بن سیابه خبری را نقل می کند و از آن وثاقت اورا ثابت می کند و آن اینکه وقتی زید مجاهد در سال 132 هجری قمری در زمان بنی امیه شهید شد امام صادق(ع) مالی را به عبدالرحمن بن سیابة داد تا بین خانواده کسانی که در جنگ همراه زید بودند و به شهادت رسیده بودند تقسیم کند که آقای خوئی وثاقت او را از همین خبر استفاده می کند خلاصه اینکه خبر سنداً صحیح است .
  ( زید مقامش خیلی بالاست و پیغمبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) مژده داده بودند که زیدی از خاندان آنها بوجود خواهد آمد و بنده نیز در کتاب امربه معروف روایاتی که در آن زید وصف شده را ذکر کرده ام و حضرت سجاد(ع) نیز در روایتی که در روضه کافی ذکر شده به أبوحمزه ثمالی فرمودند که اگر بمانی این فرزند من زید را خواهی دید که کشته خواهد شد و بعد از دفنش او را نبش قبر خواهند کرد و بدنش را در کوچه ها خواهند گرداند و بعد او را به دار خواهند زد و بدنش چندین سال بر بالای دار خواهد ماند و بعد بدنش را از دار پائین می آورند و آتش می زنند و خاکسترش را به دریا می ریزند ، خلاصه زید مقام بسیار بالایی دارد و جریان قیام و شهادت او بسیار جالب و آموزنده می باشد ).
 حضرت امام رضوان الله علیه از این روایت و چند خبر دیگر با همین مضمون که در این باب وجود دارد استفاده کرده اند که قول در بیع معتبر است زیرا در آنها گفته شده که هنگام خریدن مصحف بگو که من جلد یا ورق و یا زینت آلاتش را می خرم و نه خود مصحف را که خوب از همین جا معلوم می شود که لفظ لازم است و معاطات صحیح نمی باشد .
 جواب از این روایات این است که این روایات مربوط به مقابله و گفتگوی قبل از بیع می باشد نه خود بیع ، یعنی در مقام بیان کیفیت بیع نیستند بنابراین روایات مذکور درباره عدم جواز بیع مصحف نیز نمی توانند دلیل برای عدم صحت معاطات باشند .
  خوب و اما آخرین دلیلی که منکرین معاطات من جمله صاحب جواهر ذکر کرده اند مسئله اجماع و شهرت می باشد که خوب ما عرض می کنیم که اجماع و شهرت به تنهایی حجت نمی باشند بلکه آن اجماعی حجت است که کشف از قول معصوم(ع) کند و اما وقتی که مدرک مجمعین در دست ماست و ما در مقابل اجتهاد آنها از آن مدرک چیز دیگری را اجتهاد می کنیم و اجتهاد آنها را درست نمی دانیم پس اجماع مدرکی آنها به درد مانمی خورد و برای ما حجت نمی باشد زیرا کشف از قول معصوم (ع) نمی کند ، بنابراین اجماع و شهرت مذکور در بحث ما کارایی ندارند.
 خوب این فهرست بحثهای گذشته از اول کتاب البیع تا آخر معاطات بود که به عرضتان رسید ادامه بحث بماند برای بعد از دهم اول محرم إن شاء الله ... .
 اخلاق :
 یکی از توفیقاتی که خداوند متعال به ما طلبه ها عنایت فرموده این است که درس و بحثمان توأم با تبلیغ می باشد ، تبلیغ بسیار مهم است لذا حتی کسانی که از لحاظ مالی و اقتصادی مشکلی ندارند نیز نباید در قم بمانند بلکه باید به تبلیغ بروند.
 
 حضرت امام(ره) می فرمودند ما دوجور تبلیغ داریم ؛ یکی اینکه فقط برویم و برای مردم سخنرانی کنیم و دیگر اینکه با عمل و اخلاق و رفتار خودمان تبلیغ کنیم که اسلام نیز همین تبلیغ را از ما می خواهد و امام صادق(ع) نیز فرموده مردم را به اسلام دعوت کنید بغیر ألسنتکم یعنی با عمل و رفتار و اخلاق خودتان مردم را به اسلام دعوت کنید و اسلام را عملاً به آنها نشان بدهید.
 یکی از کارهای مهم حضرت امام(ره) این بود که اسلام را به مردم نشان داد ، در طول تاریخ خیلی از اسلام تبلیغ شده بود ولی مردم آن را ندیده بودند لذا نمی دانستند که اسلام چقدر کارایی دارد اما امام(ره) اسلام ناب را به مردم نشان داد و آن را به عرصه زندگی آنها آورد و مردم نیز آن را دیدند و شناختند و قبول کردند .
 حضرت امام(ره) درباره روایتی که در آن گفته شده ؛ اسلام غریب بوده و طرفدار کم داشته پس در آینده نیز غریب خواهد بود و طرفدار کم خواهد داشت ، می فرمودند که منظور از غریب بودن اسلام این است که شناخته نشده بوده و در آینده نیز مردم آن را نخواهند شناخت پس غریب به معنای شناخته نشدن است نه به معنای طرفدار نداشتن و الان نیز اسلام غریب است مثلا اگر غربی ها بخواهند اسلام واقعی و شیعه را بشناسند به کتابهای سنّی ها مراجعه می کنند درحالی که نمی توان شیعه را از کتابهای سنّی ها معرفی کرد و شناساند بنابراین ما باید مثل حضرت امام(ره) خودمان عملاً اسلام را معرفی کنیم و به دنیا نشان بدهیم .
 بنده یک زمانی عرض کردم که اسلام دارای10 فصل مهم می باشد ؛ فصل اول معارف اعتقادی و کلامی می باشد ، دوم معارف عبادی است که مربوط به رابطه ما با خداوند می باشد ، سوم معارف اخلاقی ، چهارم معارف اقتصادی است که تمام جریانات اخیر که در اروپا و آمریکا بوجود آمده بخاطر همین اقتصاد است لذا ما باید معارف اقتصادی اسلام را به آنها نشان بدهیم ، پنجم معارف معاشرتی ، ششم معارف فرهنگی ، هفتم معارف حکومتی ، هشتم معارف قضائی ، نهم معارف سیاسی و دهم معارف جهادی می باشد که ما وظیفه داریم تمام این معارف اسلامی را به دیگران معرفی کنیم .
 خداوند متعال در آیه 125 از سوره نحل فرموده : « ادع إلی سبیل ربِّک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جدلهم بالّتی هی أحسن إنّ ربِّک هو أعلم بمن ضلِّ عن سبیله و هو أعلم بالمهتدین » ، استاد بزرگوار ما آیت الله طباطبائی(ره) که امروز مصادف است با سالگرد ارتحال ایشان در جلد 12 تفسیر المیزان ص399 فرموده اند که اولاً این آیه منطبق است با آنچه که در منطق و حکمت گفته شده و پیغمبر(ص) نیز فرموده اند : « کلُّ بیتٍ لیس فیه شیءٌ من الحکمة کان خراباً » و ثانیاً در آیه کلمه موعظه و ثالثاً کلمه جدال(مناظره) ذکر شده که اینها(حکمت و موعظه و مناظره) سه راه از راههای دعوت به اسلام هستند و بالاخره چهارمین و آخرین راه دعوت به اسلام جهاد می باشد .
 خوب واما در مورد ثواب تبلیغ باید عرض کنیم که در روایتی از امام صادق(ع) سؤال شده که عابد أفضل است یا راوی حدیث شما؟ حضرت در جواب فرموده اند : « الراویة لحدیثنا یشدُّ به قلوب شیعتنا أفضل من ألف عابد » خداوند یک نورانیت خاصی در قرآن و کلام أهل بیت(ع) قرار داده اما متأسفانه بعضی ها در منبرهایشان اصلاً اثری از کلام الهی و روایات نیست بلکه تنها کلمات و جملات را به هم می بافند و سخنرانی می کنند که این روش اصلاً نورانیت ندارد و تأثیر گذار نمی باشد .
 شهید ثانی در منیة المرید کلام عجیبی دارد ایشان در آنجا فرموده اند افرادی که در حوزه ها مشغول درس و بحث هستند نوعاً مقصّر می باشند زیرا در همان چند فرسخی حوزه بسیاری از عوام الناس هستند که مسائل شرعی خودشان را بلد نیستند بنابراین ما وظیفه بسیار سنگین و مهمی داریم .
 خوب حالا اگر ما به وظیفه خودمان عمل کنیم طبق آیات و روایات ثواب بسیار زیادی به ما می دهند مثلا پیغمبر(ص) فرموده اگر یک نفر را هدایت کنید از آنچه که خورشید بر او تابیده بهتر خواهد بود .
 از جمله مسائلی که در حال حاضر باید به آن توجه شود مسئله بیداری اسلامی است که ما نباید نسبت به آن بی تفاوت با شیم ، بنده چند روز پیش ملاقاتی با مقام معظم رهبری دامت برکاته داشتم ایشان نیز تأکید فراوانی روی مسئله بیداری اسلامی و توجه حوزه های علمیه به آن داشتند بنابراین ما باید در أیام تبلیغی خصوصاً ماه محرم که در پیش است به مسئله بیداری اسلامی توجه داشته باشیم و در منبرهایمان به مسائل روز بپردازیم إن شاء الله ... .