درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

90/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قضای ماه رمضان

 کتاب منتهی و تذکره ی علامه فقه مقارن است زیرا هم فتاوای علمای شیعه را دارد و هم فتاوای علماء عامه را و دلیل هر دو را نیز ذکر می کند و بعد مزیت ادله ی ما بر ادله ی عامه را نقل می کند. مبتکر این کار سید مرتضی در انتصار و شیخ طوسی در خلاف است. همچنین قبل از علامه محقق در معتبر هم همین کار را ارائه کرده است.

 علامه در منتهی ج 9 ص 310 به بعد می فرماید: و يتعيّن قضاء الفائت في السنة التي فات فيها ما بينه و بين الرمضان الآتي، فلا يجوز له الإخلال بقضائه حتّى يدخل الثاني؛ لأنّه مأمور بالقضاء و جواز التأخير القدر المذكور معلوم من السنة فينتفى ما زاد. فلو أخّر القضاء بعد برئه توانيا حتّى حضر الرمضان الثاني صام الحاضر و قضى الأوّل بالإجماع و كفّر عن كلّ يوم من الفائت بمدّين و أقلّه بمدّ قاله الشيخ رحمه اللّه و المفيد رضي اللّه عنه و به قال الشافعيّ و مالك و الثوريّ و أحمد و إسحاق، و الأوزاعيّ، و هو قول ابن عبّاس. و ابن عمر، و أبي هريرة، و مجاهد، و سعيد بن جبير و قال ابن إدريس منّا: لا كفّارة عليه و به قال أبو حنيفة و الحسن، و النخعيّ.

 بعد ایشان روایات را نقل می کند و ثابت می کند که حق با شیعه است.

 در شرایع می خوانیم: و إن استمر به المرض إلى رمضان آخر سقط عنه قضاؤه على الأظهر و كفر عن كل يوم من السالف بمد من الطعام و إن برئ بينهما و أخره عازما على القضاء قضاه و لا كفارة و إن تركه تهاونا قضاه و كفر عن كل يوم من السالف بمد من طعام.

 صاحب عروة هم همین مطلب را ذکر می کند و ما روایات آن را خواندیم. گفتیم حدیث 1 و 2 و 6 از باب 25 از ابواب شهر رمضان دلالت دارند که اگر کسی از یک رمضان تا رمضان بعد قضا را به جا نیاورد هم باید قضا به جا آورد و هم کفاره را.

 بعد یک خبر با این حکم معارض و آن خبر هفتم بود ولی مرسل بود کسی به آن عمل نکرده است.

 بعد این مسئله پیدا می شود که آیا این کفاره مطلقا مربوط به کسی است که تا رمضان بعد روزه نگرده و یا اینکه مختص به کسی است که می توانست روزه بگیرد ولی تهاون و سستی کرده است.

 حدیث 2 و 5 و 10 اقتضا می کند که قضا و فداء مطلقا وجود دارد.

 حدیث 2: عَنْهُ (کلینی عن علی بن ابراهیم) عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ (النیشابوری که استاد کلینی است) عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي الرَّجُلِ يَمْرَضُ فَيُدْرِكُهُ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ يَخْرُجُ عَنْهُ وَ هُوَ مَرِيضٌ وَ لَا يَصِحُّ حَتَّى يُدْرِكَهُ شَهْرُ رَمَضَانٍ آخَرُ قَالَ يَتَصَدَّقُ عَنِ الْأَوَّلِ وَ يَصُومُ الثَّانِيَ فَإِنْ كَانَ صَحَّ فِيمَا بَيْنَهُمَا وَ لَمْ يَصُمْ حَتَّى أَدْرَكَهُ شَهْرُ رَمَضَانٍ آخَرُ صَامَهُمَا جَمِيعاً وَ تَصَدَّقَ عَنِ الْأَوَّلِ. در این حدیث مطلقا تاخیر تا سال بعد موجب قضا و کفاره است و دیگر تفصیل داده نشده است که فرد سستی کرده است یا نه.

 حدیث 5: عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَدْرَكَهُ رَمَضَانُ وَ عَلَيْهِ رَمَضَانٌ قَبْلَ ذَلِكَ لَمْ يَصُمْهُ فَقَالَ يَتَصَدَّقُ بَدَلَ كُلِّ يَوْمٍ مِنَ الرَّمَضَانِ الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ بِمُدٍّ مِنْ طَعَامٍ وَ لْيَصُمْ هَذَا الَّذِي أَدْرَكَ‏ فَإِذَا أَفْطَرَ فَلْيَصُمْ رَمَضَانَ الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ...

 حدیث 10: ُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَرِضَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَمْ يَزَلْ مَرِيضاً حَتَّى أَدْرَكَهُ شَهْرُ رَمَضَانٍ آخَرُ فَبَرَأَ فِيهِ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يَصُومُ الَّذِي يَبْرَأُ فِيهِ وَ يَتَصَدَّقُ عَنِ الْأَوَّلِ كُلَّ يَوْمٍ بِمُدٍّ مِنْ طَعَامٍ... در این روایت صحبت از قضا نیست ولی کفاره ذکر شده است.

 به هر حال در این سه خبر اگر کسی قضا را انجا نداد و رمضان بعدی آمد باید از هر روز کفاره دهد.

 اما روایاتی که مطلق نیستند و دلالت دارند فدیه در جایی است که فرد در بین سستی کرده باشد.

 حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُمَا عَنْ رَجُلٍ مَرِضَ فَلَمْ يَصُمْ حَتَّى أَدْرَكَهُ رَمَضَانٌ آخَرُ فَقَالَا إِنْ كَانَ بَرَأَ ثُمَّ تَوَانَى قَبْلَ أَنْ يُدْرِكَهُ الرَّمَضَانُ الْآخَرُ صَامَ الَّذِي أَدْرَكَهُ وَ تَصَدَّقَ عَنْ كُلِّ يَوْمٍ بِمُدٍّ مِنْ طَعَامٍ عَلَى مِسْكِينٍ وَ عَلَيْهِ قَضَاؤُهُ وَ إِنْ كَانَ لَمْ يَزَلْ مَرِيضاً حَتَّى أَدْرَكَهُ رَمَضَانٌ آخَرُ صَامَ الَّذِي أَدْرَكَهُ وَ تَصَدَّقَ عَنِ الْأَوَّلِ لِكُلِّ يَوْمٍ مُدٌّ عَلَى مِسْكِينٍ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ قَضَاؤُهُ.

 حدیث 6: ُ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا مَرِضَ الرَّجُلُ مِنْ رَمَضَانٍ إِلَى رَمَضَانٍ ثُمَّ صَحَّ فَإِنَّمَا عَلَيْهِ لِكُلِّ يَوْمٍ أَفْطَرَهُ فِدْيَةُ طَعَامٍ وَ هُوَ مُدٌّ لِكُلِّ مِسْكِينٍ قَالَ وَ كَذَلِكَ أَيْضاً فِي كَفَّارَةِ الْيَمِينِ وَ كَفَّارَةِ الظِّهَارِ مُدّاً مُدّاً وَ إِنْ صَحَّ فِيمَا بَيْنَ الرَّمَضَانَيْنِ فَإِنَّمَا عَلَيْهِ أَنْ يَقْضِيَ الصِّيَامَ فَإِنْ تَهَاوَنَ بِهِ وَ قَدْ صَحَّ فَعَلَيْهِ الصَّدَقَةُ وَ الصِّيَامُ جَمِيعاً لِكُلِّ يَوْمٍ مُدٌّ إِذَا فَرَغَ مِنْ ذَلِكَ الرَّمَضَانِ در این حدیث لفظ (تهاون) ذکر شده است و در حدیث قبل از لفظ (توانی). توانی به معنای سستی کردن است و تهاون به معنای سبک شمردن و بی اعتنا بودن می باشد.

 حدیث 8: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ وَ فِي عُيُونِ‏ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ... وَ إِذَا وَجَبَ عَلَيْهِ الْفِدَاءُ سَقَطَ الصَّوْمُ وَ الصَّوْمُ سَاقِطٌ وَ الْفِدَاءُ لَازِمٌ فَإِنْ أَفَاقَ فِيمَا بَيْنَهُمَا وَ لَمْ يَصُمْهُ وَجَبَ عَلَيْهِ الْفِدَاءُ لِتَضْيِيعِهِ (زیرا می توانست روزه را به جا آورد ولی آن تکلیف را ضایع کرد و به جا نیاورد) وَ الصَّوْمُ لِاسْتِطَاعَتِهِ. آیة الله خویی قائل بودند که سند این روایت ضعیف است و آن را قبلا بحث کردیم.

 حدیث 11: مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَرِضَ مِنْ رَمَضَانَ إِلَى رَمَضَانٍ قَابِلٍ وَ لَمْ يَصِحَّ بَيْنَهُمَا وَ لَمْ يُطِقِ الصَّوْمَ قَالَ يَتَصَدَّقُ مَكَانَ كُلِّ يَوْمٍ أَفْطَرَ عَلَى مِسْكِينٍ بِمُدٍّ مِنْ طَعَامٍ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ حِنْطَةٌ فَمُدٌّ مِنْ تَمْرٍ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ يَصُومَ الرَّمَضَانَ الَّذِي اسْتَقْبَلَ وَ إِلَّا فَلْيَتَرَبَّصْ إِلَى رَمَضَانٍ قَابِلٍ فَيَقْضِيَهُ فَإِنْ لَمْ يَصِحَّ حَتَّى رَمَضَانٍ قَابِلٍ فَلْيَتَصَدَّقْ كَمَا تَصَدَّقَ مَكَانَ كُلِّ يَوْمٍ أَفْطَرَ مُدّاً مُدّاً فَإِنْ صَحَّ فِيمَا بَيْنَ الرَّمَضَانَيْنِ فَتَوَانَى أَنْ يَقْضِيَهُ حَتَّى جَاءَ الرَّمَضَانُ الْآخَرُ فَإِنَّ عَلَيْهِ الصَّوْمَ وَ الصَّدَقَةَ جَمِيعاً يَقْضِي الصَّوْمَ وَ يَتَصَدَّقُ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ ضَيَّعَ ذَلِكَ الصِّيَامَ عیاشی از علماء بزرگ قرن چهارم است ولی چون در ذکر اخبار واسطه ها را حذف کرده است روایات او بی سند و مرسل شده اند.

 صاحب عروة این روایات را مقید برای مطلقات قرار داده است و قائل شده است که کفاره در صورتی است که فرد خوب شده باشد و تا رمضان بعد توانی و تهاون کرده باشد ولی اگر توانی نکرده باشد فقط قضا به گردن اوست نه کفاره.

شراح عروة (شرح آیة الله خوئی، مهذب الاحکام، مستمسک و مصباح الهدی) قائل شدند که مطلقا باید کفاره داد و این روایات را توجیه کرده اند و گفته اند که توانی و تهاون به معنای تاخیر است نه سستی در انجام تکلیف.

 صاجب جواهر هم در ج 17 ص 410 به همین قائل است ولی شرایع و منتهی هر دو از باب حمل مطلق بر مقید بود.

 مطلب دیگر این است که ابن ادریس قائل است که در صورت تهاون و توانی کفاره واجب نیست و فقط باید قضا بگیرد و اخبار دال بر کفاره را رد کرده است. بعد می فرماید: دو نفر قائل به وجوب کفاره شده اند و آن شیخ مفید و شیخ طوسی می باشد و ما بقی همه مقلد این دو هستند.

 علامه در منتهی و دیگران به ابن ادریس اشکال کرده اند که شما به اصل برائت تمسک کرده اید و اجرای اصل در جایی است که دسترسی به روایات نباشد و حال آنکه در ما نحن فیه چندین روایت بر این امر دلالت دارد.