درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

89/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرایط صحت صوم

 بحث در فصل نهم از فصول صوم است. صاحب عروة در این فصل از شرایط صحت صوم بحث می کند و شرط اول را اسلام و ایمان می داند. در جلسه ی قبل فرق بین اسلام و ایمان را ذکر کردیم. گفتیم اسلام همان ادای شهادتین به زبان است ولی ایمان به دو معنا می آید. معنای اول این است که امری قلبی باشد مانند آیه ی (قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُم‏) و معنای دوم این است که مراد از آن ولایت اهل بیت باشد. از حواشی فقهاء استفاده می شود که مراد صاحب عروة از ایمان همان معنای دوم است.

 به هر حال صاحب عروة می فرماید: الأول الإسلام و الإيمان فلا يصح من غير المؤمن و لو في جزء من النهار فلو أسلم الكافر في أثناء النهار و لو قبل الزوال لم يصح صومه.

 فرع دیگر در عبارت مزبور این است که اگر کسی هر چند در یک جزء از روز مؤمن نباشد روزه اش باطل است.

 دلیل آن قاعده ای است که آنچه در کل شیء است در کل اجزاء هم شرط است الا ما خرج بالدلیل. حتی اگر یک جزء بدون آن شرط اتیان شود آن جزء فاسد می شود و به تبع آن کل هم فاسد می گردد.

 حتی اگر کافری در اثناء روز مسلمان شود حتی اگر قبل از ظهر باشد باز روزه ی آن روز از او صحیح نمی باشد. (علت ذکر (و لو قبل الزوال) برای این است که در بعضی موارد اگر قبل از ظهر نیت صوم محقق می شد روزه صحیح بود ولی در مسئله ی فوق چنین نیست زیرا آن موارد به دلیل نص بود و در ما نحن فیه نصی وجود ندارد.)

 بعد صاحب عروة اضافه می کند: و كذا لو ارتد ثمَّ عاد إلى الإسلام بالتوبة و إن كان الصوم معينا و جدد النية قبل الزوال على الأقوى.

 به هر حال بحث در شرطیت ایمان و اسلام است. آیة الله بروجردی به صاحب عروة اشکال می کنند که ایمان شرط صحت نیست هر چند شرط قبولی عمل می باشد. (از این رو نماز و عبادات اهل سنت صحیح است ولی از آنها قبول نمی شود.)

 صاحب وسائل در ج 1 وسائل باب 29 از ابواب مقدمات عبادات این روایات را بیان فرموده است. اینکه بدون ولایت عمل قبول نمی شود از ضروریات مذهب است و روایات آن فوق حد تواتر است.

 این روایات اختصاص به شیعه ندارد. علامه ی امینی در الغدیر ج 2 به مناسب شعری از عبدی در مورد غدیر به شعری اشاره می کند که اگر ولایت نباشد هیچ عملی قبول نیست.

  لا یقبل الله لعبد عملا حتی یوالیهم باخلاص الولا

 عبدی از شعرای برجسته بود و حتی در تاریخ آمده که سید حمیری را ملاقات کرد و چند اشکال بر شعر او گرفت و او هم قبول کرد. بعد حمیری اعتراف کرد که عبدی اشعر است. عبدی کسی بود که خدمت امام صادق علیه السلام می رسید و حضرت به اطرافیان می فرماید: بنشینید تا عبدی برای شما شعر بخواند. حتی یک بار عیال امام علیه السلام در پشت پرده اشعار او را که در رثای امام حسین علیه السلام بود شنیدند و صدای گریه ی آنها بلند شد. در روایت از امام صادق علیه السلام آمده است: (علموا اولادکم اشعار عبدی)

 بعد از حاکم و غیره از ابن عباس نقل می کند: (و لو أن رجلا صفن بين الركن و المقام فصلى و صام ثم مات و هو مبغض أهل بيت محمد ص دخل النار)

 همچنین از خوارزمی در مناقب از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند: (يَا عَلِيُّ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ مِثْلَ مَا قَامَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ وَ كَانَ لَهُ مِثْلُ أُحُدٍ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مُدَّ فِي عُمُرِهِ حَتَّى حَجَّ أَلْفَ عَامٍ عَلَى قَدَمَيْهِ ثُمَّ قُتِلَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ مَظْلُوماً ثُمَّ لَمْ يُوَالِكَ يَا عَلِيُّ لَمْ يَشَمَّ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ وَ لَمْ يَدْخُلْهَا)

 بعد این روایت را نقل می کند: (لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ أَلْفَ عَامٍ مِنْ بَعْدِ أَلْفِ عَامٍ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ثُمَّ لَقِيَ اللَّهَ مُبْغِضاً لِعَلِيٍّ أَكَبَّهُ اللَّهُ عَلَى مَنْخِرَيْهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ)

 بعد صاحب عروة به سراغ شرط دوم از شرایط صحت روزه رفته می فرماید: الثاني العقل فلا يصح من المجنون و لو أدوارا و إن كان جنونه في جزء من النهار.

 صاحب وسائل در همان مقدمه ی عبادات در باب سوم احادیث شرطیت عقل را ذکر می کند و در آن احادیث باب عقل و جهل اصول کافی را ذکر می کند. از جمله در حدیثی می خوانیم: (لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكَ وَ لَا أَكْمَلْتُكَ إِلَّا فِيمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّي إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ)

 صاحب عروة بعد می فرماید: که حتی اگر جنون ادواری باشد یعنی گاهی مجنون است و گاهی نیست و این جنون در یک بخشی از روز ایجاد شود کل صوم آن روز از بین می رود. علت آن هم این است که مجنون امر ندارد. امر که نداشت عمل از او صحیح نیست و حتی اگر یک جزء از عمل از بین برود کل هم از بین می رود.

 بعد صاحب عروة می فرماید: و لا من السكران و لا من المغمى عليه و لو في بعض النهار و إن سبقت منه النية على الأصح.

 سکران کسی است که مست است و مغمی علیه کسی است که بیهوش می باشد. این دو اگر روزه بگیرند روزه اشان صحیح نمی باشد.

 گاه مست و بیهوش از اول طلوع فجر تا مغروب به این حال باقی می مانند.

 گاه هر دو در اول وقت و در طلوع فجر خوب بودند و نیت روزه از آنها محقق شد و بعد مست یا بیهوش شدند. حال مستی یا بیهوشی گاه تا غروب ادامه دارد و گاه در وسط روز خوب می شوند و نیت را تجدید می کنند.

 گاه مستی و بیهوشی عمدی است و گاه به سبب غیر عمدی چنین شده اند.

 تمام فروض مزبور را باید بحث کنیم. آیة الله خوئی می فرماید: اگر نیت کرده باشد و بعد بیهوش شود روزه اش صحیح است. ایشان قائل است اغماء مانند نوم و سکران است که اگر کسی اول وقت نیت کند و بعد تا غروب بخوابد روزه اش صحیح است. ولی صاحب جواهر در ج 17 ص 265 به ضرس قاطع می فرماید: روزه اش باطل است. صاحب شرایع می فرماید: شیخ مفید و شیخ صدوق قائل هستند که اگر اول نیت کرده باشد و بعد بیهوش شود روزه اش صحیح است. بعد صاحب شرایع این فتوا را قائل نمی کند و می فرماید: باید در تمام ساعات مست و بیهوش نباشد و صاحب جواهر هم همین قول را قبول می کند.

 ما هم می گوییم نوم را نمی شود با اغماء و سکران مقایسه کرد. زیرا در نوم انسان هر چند به خواب رفته است ولی با مختصر توجهی بیدار می شود ولی کسی که بیهوش و یا مست است چنین نیست.

برای حل این مسئله باید معنای روزه را بررسی کنیم که آیا معنای آن صرف امساک است و یا اینکه فرد باید از طلوع فجر تا غروب به حالت روزه توجه داشته باشد و نیت برای او استمرار داشته باشد. اگر شق دوم صحیح باشد واضح است که مست و بیهوش و مجنون نمی توانند روزه بگیرند. بله شارع خواب را استثناء کرده است و آن را مزاحم روزه به حساب نیاورده است زیرا در غیر این صورت مردم به عسر و حرج می افتادند. همچین حالت غفلت و عدم توجه در طول روز مضر نمی باشد.