درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

89/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زمان روزه

 بحث در فصل هشتم از باب صوم است. (في الزمان الذي يصح فيه الصوم‌)

 واضح است که روزه در هر زمانی مشروعیت ندارد بلکه روزه را باید در زمانی خاصی که شارع معین فرموده است گرفت.

 صاحب عروة در این مورد می فرماید: و هو النهار من غير العيدين و مبدؤه طلوع الفجر الثاني و وقت الإفطار ذهاب الحمرة من المشرق و يجب الإمساك من باب المقدمة في جزء من الليل في كل من الطرفين ليحصل العلم بإمساك تمام النهار.

 صاحب عروة در این مسئله می فرماید: روزه از نهار آغاز می شود و آن آغاز فجر ثانی است و اتمام آن در غروب است.

 کتاب و سنت و اجماع بر این امر دلالت دارد:

اما کتاب: قوله تعالی: (كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ) (بقره، 187)در مورد آخر صوم که لیل بحثی مطرح است و آن اینکه این لیل چه موقعی محقق می شود آیا مراد از لیل استتار قرص خورشید است یا مراد از آن زمانی است که علاوه بر استتار قرص حمره ی مشرقیه هم زائل شود (سرخی ای که بعد از غروب آفتاب در سمت مشرق ایجاد می شود). صاحب عروة معیار را ذهاب حمره ی مشرقیة می داند و مشهور و ما هم به همین قائل هستیم. مراد از ذهاب حمره این است که سرخی از بالای سر رد شود و به طرف مغرب رود.

آیة الله خوئی قائل است که استتار قرص کافی است و در اینجا در ذیل کلام صاحب عروة حاشیه زده می فرماید: (علی الاحوط)

 به هر حال مخفی نیست که اتمام روزه با لیل است ولی در اینجا لیل چیست اختلاف است و از این رو نزاع صغروی است.

اما در سنت:

 وسائل ج 7 ص 79 باب 42 از ابواب ما یمسک عنه الصائم

 حدیث 2: کلینی عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ مَتَى يَحْرُمُ الطَّعَامُ وَ الشَّرَابُ عَلَى الصَّائِمِ وَ تَحِلُّ الصَّلَاةُ صَلَاةُ الْفَجْرِ فَقَالَ إِذَا اعْتَرَضَ الْفَجْرُ (هنگامی که فجر منبسط شد یعنی فجر صادق طلوع کرد) وَ كَانَ كَالْقُبْطِيَّةِ الْبَيْضَاءِ (و مانند قبطیه ی بیضاء که پارچه ای سفید است شد) فَثَمَّ يَحْرُمُ الطَّعَامُ وَ يَحِلُّ الصِّيَامُ (صیام حلول می کند و محقق می شود) وَ تَحِلُّ الصَّلَاةُ صَلَاةُ الْفَجْرِ الْحَدِيثَ این روایت صحیحه است.

 در این روایت آغاز روزه طلوع فجر است.

دلیل اجماع: این مسئله نه تنها اجماعی است بلکه از ضرورت دین می باشد. (البته بعضی از فرق مانند علی اللهی ها سالی سه روز روزه می گیرند به این گونه که از فجر تا فجر بعدی به اندازه ی بیست و چهار روز روزه می گیرند.)

 بعد صاحب عروة اضافه می کند: در عیدین نباید روزه گرفت

 ج 7 ص 382 باب 1 از ابواب صوم محرم و مکروه

 حدیث 3: باسناد الصدوق عن حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ ص لِعَلِيٍّ ع قَالَ يَا عَلِيُّ صَوْمُ الْفِطْرِ حَرَامٌ وَ صَوْمُ يَوْمِ الْأَضْحَى حَرَامٌ. البته سند این روایت به (ابیه) ضعیف است ولی علماء به این روایت عمل کرده اند.

مسئله ی دیگر این است که انسان برای اینکه یقین کند از طلوع تا لیل را روزه گرفته است باید کمی قبل از فجر و کمی بعد از لیل را امساک کند. به دلیل قاعده ی اشتغال می گوید باید برائت یقینیة حاصل شود. (در موارد دیگر هم چنین است مثلا هنگام وضو باید کمی بالاتر از مرفق را بشوییم و همچنین در شبهات تحریمیة اگر دو ظرف است و یکی غیر معین نجس است باید از هر دو پرهیز کنیم همچنین در شبهات وجوبیه که مقرون به شبهه ی محصوره است مانند نماز خواندن به چهار طرف هنگامی که قبله را نمی شناسیم و موارد بسیار دیگر.)

بعضی مانند آیة الله خوئی اشکال کرده اند و گفته اند در پایان قبول داریم که باید مقداری از شب را روزه بگیرد ولی در طرف طلوع لازم نیست زیرا استصحاب می گوید هنوز طلوع نشده است.

 بعد صاحب عروة اضافه می کند: و يستحب تأخير الإفطار حتى يصلي العشائين لتكتب صلاته صلاة الصائم إلا أن يكون هناك من ينتظره للإفطار أو تنازعه نفسه على وجه يسلبه الخضوع و الإقبال و لو كان لأجل القهوة و التتن و الترياك فإن الأفضل حينئذ الإفطار ثمَّ الصلاة مع المحافظة على وقت الفضيلة بقدر الإمكان‌.

 صاحب عروة می فرماید: مستحب است انسان در حال روزه نماز مغرب و عشاء را بخواند تا ثواب نماز صائم را ببرد. بعد اضافه می کند که اگر افرادی منتظر باشند او بیاید تا افطار کنند در این حال بهتر است که نماز را تاخیر بیندازد همچنین اگر در آن حال نماز بخواند دیگر حضور قلب ندارد.

 بعد از آن می فرماید: اگر کسی معتاد به دخانیات و قهوه و غیره باشد بهتر است اول قهوه، تتن و تریاک را مصرف کند (افطار کند) بعد نماز بخواند. به هر حال در همه ی این موارد اگر چه اول افطار می کند ولی بهتر است مراقب وقت فضیلت نماز هم باشد و تا جایی که امکان دارد نماز را تاخیر نیندازد.

دلالت روایات:

 وسائل ج 7 ص 107 باب 7 از ابواب آداب الصائم باب (بَابُ اسْتِحْبَابِ تَقْدِيمِ الصَّلَاةِ عَلَى الْإِفْطَارِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ هُنَاكَ مَنْ يَنْتَظِرُ إِفْطَارَهُ أَوْ تُنَازِعَهُ نَفْسُهُ إِلَيْهِ)

 حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي‏ عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْإِفْطَارِ أَ قَبْلَ الصَّلَاةِ أَوْ بَعْدَهَا قَالَ فَقَالَ إِنْ كَانَ مَعَهُ قَوْمٌ يَخْشَى أَنْ يَحْبِسَهُمْ عَنْ عَشَائِهِمْ (خوردن شام) فَلْيُفْطِرْ مَعَهُمْ وَ إِنْ كَانَ غَيْرُ ذَلِكَ فَلْيُصَلِّ ثُمَّ لْيُفْطِرْ

تفسیر نهج البلاغه:

 امام علیه السلام در بخشی از سخنان خود، مردم را از فتنه ی بنی امیه بر حذر داشته است: (أَلَا وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِي عَلَيْكُمْ فِتْنَةُ بَنِي أُمَيَّةَ)

 بنی امیه یک نژاد بودند، نژادی که نقش یک حزب را در برابر اسلام انجام می دادند. افرادی چون ابو سفیان و پسرش معاویه از سردمداران این حرب بودند. در نهج البلاغه می خوانیم که اینها تا آخر اسلام نیاورند ولی به ناچار تسلیم شدند و به ظاهر اسلام را قبول کردند. این طائفه همچنان در برابر اسلام موضع گیری می کرد و علیه اسلام و مسلمین کارهای بسیاری انجام دادند. معاویه بعد از شهادت امام علیه السلام در سال چهل به مدت بیست سال سلطنت کرد و به مدت بیست سال حکومت کشور وسیع اسلامی را به عهده داشت.

 تا کسی جنایات معاویه را به درستی درک نکند نمی تواند کربلا را به درستی هم درک کند. قیام عاشورا ریشه در کارهای معاویه داشت و مقصود اصلی امام حسین علیه السلام تغییر حکومت بود که همه ی آن جنایات در سایه ی حکومت معاویه انجام می شد.

 نامه ی امام حسین علیه السلام به محمد بن حنفیه هنگامی که از مدینه حرکت می کرد صراحت در حکومت دارد زیرا امام علیه السلام فرمود: لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب‏حرکت بر طبق سیره ی امام علی علیه السلام یعنی ایجاد حکومت و ریشه کن کردن حکومت فاسد.

 قیام امام حسین علیه السلام از یک سو آغازی برای مبارزه با حکومت فاسد و تاسیس حکومت اسلامی است. این جریانی نیست که در همان قیام امام علیه السلام متوقف شده باشد بلکه همچنان ادامه دارد تا زمانی که حکومتی که به سیره ی رسول خدا (ص) عمل کند ایجاد شود.

 از طرف دیگر گاه عمر کسی اثری دارد که برکت دارد و آن برکت همچنان ادامه دارد مانند اینکه (العلماء باقون ما بقی الدهر) برکت قیام امام حسین علیه السلام هم همچنان باقی است از این رو عاشورا هم همچنان باقی است و اثر آن ادامه دارد.

حال باید دید که بنی امیه چه کرده بودند که امام علیه السلام دست به چنین قیامی زد. باید اصل قیام عاشورا را مطالعه کرد و انحرافات و بدعت ها را از آن جدا کرد. چون این قیام بسیار مهم بوده است ظالمان و دشمنان سعی بسیاری در نابود کردن و تحریف آن داشتند. بارها سعی در تخریب قبر حضرت داشتند و هکذا.

 دامنه ی ظلم آنقدر زیاد بود که امام حسین علیه السلام روز هشتم ذی حجة حرکت می کند و حجاجی که در مکه هستند و تعدادشان به چندین هزار نفر می رسید یک نفر نپرسید که امام علیه السلام به کجا می رود. همچنین امام علیه السلام از شهرهای مختلف به سمت عراق حرکت می کند و مردم هیچ نمی پرسند که امام علیه السلام به کجا می رود و هدفش چیست. واضح است که در برابر چنین کاری واقعا واقعه ی کربلا لازم بود و به همین خاطر خانواده ی خود را همراه خود را برد تا احساسات مردم را برانگیزد. به همین خاطر هیچ حادثه ای در دنیا به اندازه ی کربلا احساسات مردم را جریحه دارد نکرده است.