درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

89/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسافرت در ماه رمضان و مواردی که قضا واجب است نه کفاره

صاحب عروة در مسئله ی 25 می گوید: يجوز السفر في شهر رمضان لا لعذر و حاجة بل و لو كان للفرار من الصوم لكنه مكروه

     بحث در این است که در ماه رمضان می توان به مسافرت رفت حتی اگر این مسافرت برای فرار کردن از روز باشد.

     علت این حکم این است که در ما نحن فیه دو موضوع وجود دارد یکی حضر و دیگری سفر و شارع برای هر کدام وظیفه ی خاصی برای ما مقرر کرده است. گاه تبدیل یک موضوع به موضوع دیگر جایز نیست مثلا تبدیل اختیار به اضطرار مثلا در حال اختیار باید با آب وضو گرفت و هنگام اضطرار می توان تیمم کرد حال اگر کسی که آب داشت و آب را با اختیارش ریخت که در آن این بحث مطرح می شود که آیا فرد می تواند عمدا حکم اختیاری را به اضطراری تبدیل کند. در این فرض رتبه ی اضطرار در طول اختیار است. در این حال بحث مفصلی است که می گوید شاید مصلحت اختیاریه بیشتر از اضطراری باشد و از این رو فرد اجازه نداشته باشد موضوع خود را به اضطرار تغییر دهد.

     در مورد نماز هم واضح است که فرد می تواند به مسافرت رود و در نتیجه نمازش قصر شود. در روزه هم چنین بحثی مطرح است که و برای فهم این بحث باید شرط وجوب و وجود را در نظر بگیریم.

     گفتیم که بعضی از شرائط شرط وجود هستند و بعضی شرط وجوب. شرط وجوب این است که در اختیار ما نیست اگر محقق شد عمل واجب می شود و بر ما لازم نیست که آن را تحصیل کنیم. مثلا استطاعت در حج از این قبیل است. هکذا دخول وقت شرط وجوب نماز ظهر است و یا رسیدن به حد نصاب برای وجوب زکات و یا دخول ماه رمضان برای وجوب روزه.

     اما شرط وجود لازم التحصیل است مثلا اگر وقت نماز داخل شد و نماز واجب شد واجب است وضو بگیریم و یا مقابل قبله بایستیم و هکذا.

همچنین در شرط وجوب گاه تحصیل آن اصلا در اختیار ما نیست مانند دخول وقت برای نماز و گاه در اختیار ماست مثلا کسی صد هزار تومان دارد و اگر این مال را تا سال خمسی مصرف نکند باید خمسش را بدهد ولی او می تواند این مبلغ را خرج کند و در نتیجه خمس هم به گردنش نیاید.

     حال در ما نحن فیه باید دید که حضر شرط وجود است که در نتیجه باید در حضر بمانیم و روزه را از دست ندهیم و یا شرط وجوب است که اگر حاصل شد فبها و الا نه به این بیان که حضر و سفر دو موضوع است و هر کدام (هرچند با اختیار ما) محقق شد باید مطابق آن عمل کنیم.

حق این است که حضر شرط وجوب است و ما گفتیم که شرط وجوب گاه در اختیار ماست و گاه نیست و واضح است که شرط وجوب روزه که همان در سفر ماندن است در اختیار ما می باشد و همانند دخول نماز نیست که در اختیار ما نمی باشد از این رو چون در سفر ماندن در اختیار ماست می توانیم آن را حفظ نکنیم و به سفر برویم تا وجوب روزه در آن روز از ما ساقط شود.

مفاد روایات:

     به هر حال با توجه به روایاتی که در این خصوص وجود دارد می توانیم حکم به جواز سفر کنیم ولی همین روایات در باب وضو به ما اجازه نمی دهد که آب وضو را از دست بدهیم و در نتیجه محکوم به تیمم کردن بشویم.

     در وسائل ج 7 ص 129 باب 3 از ابواب من یصح منه الصوم

     ح 2: بِإِسْنَادِهِ (صدوق) عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَعْرِضُ لَهُ السَّفَرُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ هُوَ مُقِيمٌ وَ قَدْ مَضَى مِنْهُ أَيَّامٌ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِأَنْ يُسَافِرَ وَ يُفْطِرَ وَ لَا يَصُومَ این خبر سندا صحیح است و مسافرت اختیاری در ماه رمضان را جایز می داند.

     ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَدْخُلُ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هُوَ مُقِيمٌ لَا يُرِيدُ بَرَاحاً (سفر) ثُمَّ يَبْدُو لَهُ بَعْدَ مَا يَدْخُلُ شَهْرُ رَمَضَانَ أَنْ يُسَافِرَ فَسَكَتَ فَسَأَلْتُهُ غَيْرَ مَرَّةٍ فَقَالَ يُقِيمُ أَفْضَلُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ لَهُ حَاجَةٌ لَا بُدَّ لَهُ مِنَ الْخُرُوجِ فِيهَا أَوْ يَتَخَوَّفَ عَلَى مَالِهِ

     اسناد صدوق به حلبی صحیح است و حلبی مطلق عبید الله بن علی حلبی است و سند روایت مشکلی ندارد.

     مفاد این روایت این است که فرد تا حاجتی ندارد بهتر است مسافرت نکند و فقط هنگامی مسافرت کند که ناچار باشد.

     ح 3: بِإِسْنَادِهِ (صدوق) عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْخُرُوجِ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ فَقَالَ‏ لَا إِلَّا فِيمَا أُخْبِرُكَ بِهِ خُرُوجٍ إِلَى مَكَّةَ أَوْ غَزْوٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مَالٍ تَخَافُ هَلَاكَهُ أَوْ أَخٍ تَخَافُ هَلَاكَهُ وَ إِنَّهُ لَيْسَ أَخاً مِنَ الْأَبِ وَ الْأُمِّ سند این روایت به علی بن ابی حمزه ضعیف است. او یکی از ارکان واقفیه است و بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام که اموال زیادی از ایشان در دست وی بود تصمیم گرفت که امامت امام رضا را قبول نکند و تمامی اموال را تصاحب کند. علاوه بر او تعداد دیگری از وکلای امام کاظم علیه السلام هم چنین کردند که البته بعضی برگشتند و توبه کردند.

     این حدیث هم مانند حدیث اول است.

     وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ أَوْ أَخٍ تُرِيدُ وَدَاعَهُ

     وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ مِثْلَهُ

     ح 4: ح 4: فِي الْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ عَلِيٍّ ع فِي حَدِيثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ لَيْسَ لِلْعَبْدِ أَنْ يَخْرُجَ إِلَى سَفَرٍ إِذَا حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ‏

     این حدیث سندا ضعیف است و از سفر بدون عذر نهی می فرماید.

     در باب مزبور روایات مختلف دیگری نقل شده است و چون در هر دو طائفه از روایات، صحیح السند هم وجود دارد دیگر تک تک روایات را بررسی سندی نمی کنیم و باید بین این دو طائفه جمع کنیم و آن اینکه روایات جواز سفر صریح در سفر است و در مقابل آن روایات ناهیه را حمل بر کراهت می کنم مخصوصا که در روایت اول آمده بود که سفر نکردن افضل است.

صاحب عروة در مسئله ی بعد مقدار وزن کفاره ی طعام را ذکر کرده است و مقدار وزن آنها را به صاع و مثقال و دیگر اوزان سنجیده است که امروزه بیان آنها مصداق ندارد. حق این است که هر مد ربع صاع است که حدود یک چهارم سه کیلو است یعنی چیزی حدود 750 گرم.

الفصل السابع: فصل يجب القضاء دون الكفارة في موارد

     صاحب عروة در این فصل مواردی را ذکر می کند که در ماه رمضان قضا واجب است ولی کفاره واجب نیست.

أحدها : ما مر من النوم الثاني بل الثالث و إن كان الأحوط فيهما الكفارة أيضا خصوصا الثالث

     سابقا این مسئله مطرح شد که کسی که در خواب محتلم شده است و می داند اگر بخوابد می تواند تا قبل از اذان بیدار شود می توان بخوابد همچنین اگر بیدار شود و دوباره بخوابد و هکذا در خواب سوم که البته احوط این است که در خواب دوم و سوم کفاره بر گردن فرد بار می شود (علی الخصوص خواب سوم)

الثاني : إذا أبطل صومه بالإخلال بالنية مع عدم الإتيان بشئ من المفطرات أو بالرياء أو بنية القطع أو القاطع كذلك .

     این مورد در جایی است که فرد روزه ی خودش را به دلیل اخلال به نیت باطل کند. در روزه نیت امساک، رکن است و باید همچنان تا زمان افطار باقی بماند. مثلا فرد از یک شب بخوابد و تا فردا شب همچنان در حال خواب باقی بماند و یا در حین عمل مرتکب ریا شود همچنین اگر قطع و یا قاطع را نیت کند. نیت قطع به این است که تصمیم گرفت که از این لحظه به بعد روزه نباشد و اگر چیزی به دستش بیاید بخورد او ممکن است چیزی هم گیریش نیاید که بخورد. نیت قاطع این است که یکی از قواطع روزه مانند خوردن آب را نیت کرده باشد.

     سابقا گفتیم که امام رحمه الله تبعا لصاحب جواهر قائل بود که نیت قطع مبطل است ولی نیت قاطع مبطل نیست.

ما در آنجا قائل بودیم که کسی روزه اش باطل است که یکی از مفطرات را عملا مرتکب شود و از روایات هم همین استفاده می شود حال اگر کسی فقط نیت کرده باشد که مفطر را مرتکب شود و عملا چیزی را انجام ندهد در روایات ثابت نیست که روزه اش باطل باشد. بله اگر این نیت در او امتداد یابد و مثلا چند ساعت طول بکشد روزه اش باطل است.