درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

89/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسائل مختلفی در مورد افطار به چیز حرام.

اگر در افطار به محرم قائل به کفاره ی جمع شدیم. (که سابقا روایات آن را در باب 10 از ابواب ما یمسک عنه الصائم خواندیم و آن را مفصلا بحث کردیم.) اشکال ما در آنجا این بود که این روایات اگر سندا هم درست باشند ولی مورد عمل اصحاب نیستند و تا زمان علامه کسی قائل به کفاره ی جمع در افطار به محرم نشده است و از این رو امام و آیة الله بروجردی در حکم به آن قائل به احتیاط شدند و گفتند که در منع از این فتوا قوتی وجود دارد. ما هم قائل به عدم کفاره ی جمع شدیم. البته آیة الله خوئی قائل بود که روایات باب ضعیف است ولی به نظر ما ضعیف نبود.

مسئله ی سوم در عروة به این مسئله ارتباط دارد و صاحب عروة قائل به کفاره ی جمع بود از این اضافه می کند که فرقی نیست که حرام، ذاتی باشد مانند زنا و یا حرام عارض باشد مانند وطیء زوجه در حال حیض و یا مثلا افطار روزه با غذایی که برای او ضرر دارد زیرا این غذا در حالت عادی برای او حرام نبوده و الان به دلیل ضرر به بدن، خوردنش حرام است.

صاحب عروة می فرماید: لا فرق فی الافطار بالمحرم الموجب لکفارة الجمع بین ان یکون الحرمة اصلیة کالزنا و شرب الخمر او عارضیة کالوطیء حال الحیض او تناول ما یضره.

امام در این فتوی حاشیه دارد و فرموده است که در بعضی از مثال ها باید تامل کرد.

نقول: مثلا در باب اطعمه و اشربه ی محلله کلیاتی را ذکر کرده است. یکی از آن کلیات اطعمه و اشربه ی مضره است. ولی باید مقدار ضرر مشخص شود زیرا چه بسا چیزی ضرر داشته باشد ولی عقلاء به آن اعتنا نمی کنند بعضی از ضررها مانند سم است ولی بعضی از آنها مانند سیگار و امثال آن به کندی انجام می شود و هکذا گاه یک چیز برای جوان ها که دارای بنیه ی قوی هستند محسوس نیست ولی برای افراد مسن محسوس است و هکذا.

مسئله ی چهارم: من الافطار بالمحرم الکذب علی الله و علی رسوله بل ابتلاع النخامة اذا قلنا بحرمتها من حیث دخوله فی الخبائث لکنه مشکل.

واضح است که کذب بر خدا و پیامبر حرام است ذاتا و در ماه رمضان هم حرمتش تشدید می شود به هر حال حرام است و اگر روزه دار چنین کند کفاره ی جمع بر او واجب می شود.

اما نخامة عبارت است از چیزی که از سر انسان آمده وارد دهان می شود و چیزی که از سینه بالا بیاید به آن نخاعه می گویند و در هر حال گفته شده است که جزء خبائث است خوردنش حرام می شود و در صورت بلع، کفاره ی جمع بر فرد واجب می شود.

بله صاحب عروة قائل است که جزء خبائث بودن آن مشکل است. زیرا خبیث چیزی است که عرف از آن تنفر دارند. در ما نحن فیه اگر نخامة مال غیر باشد مطمئنا خبیث است و حرام است ولی اگر مال خود فرد باشد بعید است که مورد تنفر باشد حتی در احکام مساجد آمده است که اگر کسی در مسجد باشد اگر نخاعه را فرو ببرد ثواب دارد:

باب 20 از ابواب احکام المسجد

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِيِّ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ مَنْ تَنَخَّعَ فِي الْمَسْجِدِ ثُمَّ رَدَّهَا فِي جَوْفِهِ لَمْ تَمُرَّ بِدَاءٍ فِي جَوْفِهِ إِلَّا أَبْرَأَتْهُ در این حدیث آمده است که در صورت بلع، هر مرضی که در بدن او باشد و این نخاعه به آن عبور کند خدا آن مرض را شفا می بخشد.

(البته سبک صاحب وسائل این گونه بوده است که مثلا در ابواب لباس مصلی تمام بحث لباس ها را هر چند به نماز مرتبط نبود آورده است و یا در کتاب حج به بهانه ی اینکه افراد با دواب به حج می رفتند کلیه ی احکام دواب را ذکر کرده است و هکذا چون حج کتابی است اجتماعی ایشان تمام آداب عشرت را ذکر کرده است در ما نحن فیه هم به بهانه ی نماز و مکان مصلی احکام مساجد را ذکر کرده است.)

بله حتی اگر شک در حرمت فرو بردن داشته باشیم برائت در آن جاری است. حال در ماه رمضان اگر کسی آن را فرو ببرد اگر به فضای دهانش وارد شده باشد موجب بطلان روزه است ولی چون خوردنش در حالت عادی حرام نیست کفاره ی جمع بر او بار نمی شود ولی در بلغ نخامه ی غیر کفاره ی جمع بار می شود چون از خبائث است.

مسئله ی پنجم: اذا تعذر بعض الخصال فی کفارة الجمع وجب علیه الباقی

یعنی اگر کسی نتواند بعضی از سه کفاره ی را بدهد فقط همان هایی را که می تواند باید بدهد.

حال در اینجا این بحث مطرح می شود که وجوب این سه کفاره آیا ارتباطی است یا استقلالی. (مثلا اجزاء نماز ارتباطی است زیرا حمد و سوره و سایر اجزاء هم با هم ارتباط دارند و باید با هم باشند ولی مثل دین به چند نفر استقلالی است و هر کدام مستقلا باید پرداخت شوند.)

صاحب مستمسک (در ج 8 ص 356 ) این بحث را به خوبی مطرح کرده است ایشان در ابتدا می گوید که ظاهر دلیل این است که آنها ارتباطی باشند زیرا در روایت همه با واو به هم عطف شده اند و ظاهر آن این است که همه با هم ارتباط داردند و همه با هم یک مطلوب را تشکیل می دهند. به بیان دیگر همان کل فقط مطلوب است.

حال در ارتباطی اگر بعضی از اجزاء به دلیل عجز ساقط شود دیگر ما بقی واجب نیست زیرا یک مطلوب که همان کل بود واجب بود حال اگر نتوانستیم آن کل را به تمامه بیاورید اصلش از بین می رود و شک هم اگر داشته باشیم اصل برائت است.

بعد ایشان اضافه می کند که اگر کسی به قاعده ی المیسور تمسک کند و بگوید که اگر کلی بر شما لازم شد و بعضی از آن بر شما قابل انجام نبود میسور آن را که همان مابقی است باید آورده شود.

بعد ایشان در جواب می گوید: تمسک به قاعده ی میسور در ما نحن فیه مشکل است زیرا تمسک آن در جایی است که از نظر کمیت دارای اجزاء باشد ولی اگر در کیفیت چیزی عسر به وجود آمد دیگر این قاعده جریان ندارد مثلا اگر کسی در نماز نتوانست طهارت را حاصل کند نمی توان گفت که بجز طهارت خواندن بقیه ی نماز میسور است و باید خواند. هکذا در ما نحن فیه زیرا کیفیت در کنار هم بودن در اینجا مورد عسر قرار گرفته است.

به هر حال محشین عروة در مقابل کلام عروة که گفته است وجب علیه الباقی نوعا گفته اند: (علی الاحوط) زیرا غالبا عتق رقبه برای افراد امکان پذیر نبوده است و با این وجود علما به کفاره ی جمع فتوا داده اند از این رو چه بسا وجوب آنها به شکل استقلالی باشد.

بحث دیگر این است که گاه فردی از اول قدرت به هر سه کفاره ندارد و گاه فردی از اول قدرت دارد ولی بعد از انجام بعضی از خصال عاجز شد در این حال او چه بسا استصحاب وجوب باید بکند و هر سه بر او واجب باشد.

مسئله ی ششم: اذا جامع فی یوم واحد مرات وجب علیه کفارات بعددها و ان کان علی الوجه المحرم تعدد کفارة الجمع بعددها

اگر ما در بحث جماع قبول کردیم که با تکرر جماع کفاره هم متعدد می شود این بحث مطرح می شود ولی ما قبول نکردیم چنین باشد.

صاحب عروة که قائل به تعدد کفاره بود در تکرر جماع حرام هم قائل به تکرر کفاره ی جمع است. البته بعدا این بحث مطرح می شود که مراد از تعدد جماع چیست که آیا دخول و خروج هر کدام یک جماع است یا نه.

مسئله ی هفتم: الظاهر ان الاکل فی مجلس واحد یعد افطارا واحدا و ان تعدد اللقم فلو قلنا بالتکرار مع التکرر فی یوم واحد لا تتکرر بتعددها و کذا الشرب اذا کان جرعة فجرعة

این مسئله مربوط به تعدد اکل است که معیار آن چه می باشد. در این مورد باید به عرف مراجعه کنیم. واضح است که عرف اکل در یک مجلس و یا یک لیوان را که فرد با چندین جرعه آن را می خورد هم را یک بار غذا خوردن و یا سیراب شدن حساب می کند. بله اگر یک فرد در یک مجلس یک لیوان آب بخورد و نیم ساعت بعد لیوان دیگر را در اینجا عرفا او دوبار عمل شرب را انجام داده است.