درس خارج اصول حضرت آیت الله نوری

89/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم روزه‌ی کسی که عطش شدید دارد.

بحث در کتاب صوم است و بحث در این است که مفطرات روزه در صورتی روزه را باطل می کند که فرد عمدا آنها را مرتکب شود و حتی در صورت اجبار هم روزه باطل نمی شود.

مسئله ی پنجم این است که اگر روزه دار تشنه شود به طوری که اگر آب نخورد بترسد که هلاک شود واضح است که نه تنها جایز است آب بخورد بلکه واجب نیز می باشد زیرا روزه ی او با واجب مهمتری که حفظ نفس می باشد مزاحم شده است.

مسئله ی دیگر این است که روزه ی او نیز باطل می باشد زیرا او مفطری را که شرب است را عمدا و اختیارا خورده است.

مطلب سوم این است که آیا او باید تا موقع افطار از خوردن و آشامیدن امساک کند و یا آنکه به محض نوشیدن آب روزه اش باطل شده است و دیگر امساک لازم نیست. که می گوئیم او باید امساک کند.

مطلب دیگر این است که آیا حکم به وجوب امساک آیا خصوص ماه مبارک رمضان است یا آنکه در تمامی روزه ها جاری است چه واجب موسع باشد یا مضیق مثلا کسی نذر کرده است که یک روز را موسعا روزه بگیرد و همان روز به شدت تشنه شد که بگوئیم او باید آب بخورد و آن روز دیگر امساک واجب نباشد و برای ادای نذر روز دیگری را انتخاب کند و یا نه.)

صاحب عروة می فرماید: اذا غلب علی الصائم العطش بحیث خاف من الهلاک یجوز له ان یشرب الماء مختصرا علی مقدار الضرورة و لکن یفسد صومه بذلک و علیه الامساک بقیة النهار اذا کان فی شهر رمضان و اما فی غیره من الواجب الموسع و المعین فلا یجب الامساک و ان کان الاحوط فی الواجب المعین.

المطلب الاول: اگر تشنگی بر روزه دار غلبه کند به مقداری که به عسر و حرج برسد و یا برایش ضرر داشته باشد (هرچند به درجه ی هلاک هم نرسد) واجب است که آب بخورد. تعبیر صاحب عروة به (یجوز) همان جواز به معنای اعم است که وجوب می باشد.

بله چنین فردی باید به حدی آب بخورد که ضرورت رفع شود ولی در این صورت روزه اش فاسد می شود.

باب 16 از ابواب من یصح منه الصوم باب أَنَّ الصَّائِمَ إِذَا خَافَ التَّلَفَ مِنَ الْعَطَشِ جَازَ لَهُ الشُّرْبُ بِقَدْرِ مَا يُمْسِكُ الرَّمَقَ وَ لَمْ يَجُزْ لَهُ أَنْ يَشْرَبَ حَتَّى يَرْوَى

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ وَ غَيْرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ (او همان اشعری قمی است که از محدثین بزرگ است) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ (این سه نفر اخیر فطحی و ثقه هستند) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يُصِيبُهُ الْعُطَاشُ حَتَّى يَخَافَ عَلَى نَفْسِهِ قَالَ يَشْرَبُ بِقَدْرِ مَا يُمْسِكُ رَمَقَهُ وَ لَا يَشْرَبُ حَتَّى يَرْوَى (ولی سیراب نشود)

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى مِثْلَهُ.

در عبارت تهذیب و من لا یحضر به جای (عطاش) (عطش) آمده است و در کافی همغان عطاش آمده است و داء عطاش مرضی است که فرد هر چه آب می خورد سیر نمی شود و باید مدام آب بخورد و این خود یک نوع مریض است که بعدا مطرح می شود ولی بحث ما در عطش است و به قرینه ی (یصیبه) باید مراد عطش باشد و اگر عطاش بود می بایست (اصابه) ذکر می شد.

ح 2: وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي‏ عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ لَنَا فَتَيَاتٍ وَ شُبَّاناً (دختران و پسران جوان) لَا يَقْدِرُونَ عَلَى الصِّيَامِ مِنْ شِدَّةِ مَا يُصِيبُهُمْ مِنَ الْعَطَشِ قَالَ فَلْيَشْرَبُوا بِقَدْرِ مَا تَرْوَى بِهِ نُفُوسُهُمْ وَ مَا يَحْذَرُونَ (یعنی به قدری بخورند که ترسشان رفع شود نه به حدی که سیراب شوند)

این خبر به اسماعیل بن مرار ضعیف است. که توثیق نشده است ولی آیة الله خوئی در مستند عروة ج 1 ص 269 می گوید که این خبر ضعیف است ولی ایشان در معجم رجالش او را ثقه می داند زیرا او در سند تفسیر علی بن ابراهیم واقع شده است و صاحب این تفسیر گفته است که هر کس که از آنها روایت نقل می کند موثق است هرچند بعدا ایشان از این نظر برگشت.

ما هم این قول را قبول نداریم که هر کس که در سند کتاب مزبور باشد موثق باشد زیرا قبول قول صاحب تفسیر قمی به توثیق رجال کتابش آیا از باب شهادت است یا از باب رجوع به اهل خبره است. اگر از باب رجوع به اهل خبره باشد می گوئیم که اگر کسی به اهل خبره رجوع کند و قول آنها اطمینان کند در اینجا دیگر عدالت شرط نیست مانند رجوع به طبیب و اعتماد به قول او. ولی اگر از باب شهادت باشد در آن عدالت معتبر است. ما علی بن ابراهیم را جزء خبره ها نمی دانیم بر خلاف کشی و نجاشی و امثال آن. علی بن ابراهیم محدث است و توثیق آنها برای ما دلیل نمی شود.

این بحث در اسناد کامل الزیارات هم وارد است که ابن قولویه هم گفته است که فقط از موثقین نقل می کند.

تا اینجا روزه اش باطل است و کفاره هم ندارد. اما آیا امساک در ما بقی روز هم واجب است یا نه؟

بله روایاتی داریم که اگر کسی بدون هیچ دلیلی روزه را باطل کند از باب تادیب باید تا آخر روز افطار نکند.

ولی در ما نحن فیه از ظاهر آن دو روایت که می گوید که باید به حدی بخورد که خوف ضررش برطرف شود و سیراب نشود برداشت می شود که باید تا افطار امساک کند.

مطلب دیگر این است که آیا این حکم مختص به ماه رمضان است یا آنکه در واجب موسع و یا معین هم جاری می باشد؟ صاحب عروة می فرماید: که این حکم مختص به ماه رمضان است.

هر چند در حدیث فوق از ماه رمضان سخنی نیامده بود ولی متبادر به ذهن عرف این است که حدیث مزبور مختص با ماه رمضان است. از این رو در غیر ماه رمضان باید سراغ قواعد برویم.

مسئله ی ششم: لا یجوز للصائم ان یذهب الی المکان الذی یعلم اضطراره فیه الی الافطار باکراه او ایجار الی حلقه او نحو ذلک و یبطل صومه لو ذهب و صار مضطرا و لو کان بنحو الایجار بل لا یبعد بطلانه بمجرد القصد الی ذلک فانه کالقصد للافطار.

اکراه آن است که فرد را تهدید کنند که اگر روزه را افطار نکند ضرری به او برسانند ولی ایجار آن است که فرد را بخوابانند و آب در حلقش بریزند.

حکم تکلیفی رفتن به چنین مکانی این است که حرام است و اما حکم وضعی آن این است که روزه اش باطل است مثلا اگر کسی از مسیری برود که می داند به دلیل خستگی زیاد به خوردن آب نیازمند می شود.

حال اگر کسی به چنین جایی رفت و آنها هم آب در حلقش ریختند او به دلیل الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار روزه اش باطل است. زیرا او از اول می توانست به آنجا نرود ولی با اختیار خودش رفت و در نتیجه آنچه سرش می آید هم در حکم آن است که از روی اختیار باشد.

بله امام در مسئله ی ایجار تامل دارد زیرا او در هر صورت به عمد و اختیار روزه اش را نخورده است. که ان شاء الله فردا این بحث را ادامه می دهیم.