درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

89/02/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : فی التقیة

 

در جلسه قبل کلیاتی از اخبار که درباره تقیه بود به عرضتان رسید که در آنها اهل بیت (ع) با عبارات و عناوین مختلفی اهمیت تقیه را بیان کرده بودند و حالا باید اقسام تقیه را که در اسلام مشروعیت دارند از دیدگاه اخبار مورد بررسی قرار بدهیم ، تقیه به طور کلی به اقسامی تقسیم می شود که قسم اول تقیه کتمانیه و قسم دوم تقیه خوفیه و قسم سوم تقیه مداراتیه می باشد و الآن در مورد تقیه کتمانیه بحث می کنیم و عرض کردیم که تقیه کتمانیه در موردی است که انسان باید عقیده و فکر خودش را کتمان کند مثلاً گفتیم که در سوره مؤمنون آمده است که مؤمن آل فرعون ایمان خود را مخفی می کرد تا بتواند در برابر فرعون زندگی کند و همچنین روایات فراوانی داریم که حضرت ابوطالب (ع) مدتی ایمان خود را مکتوم نگه می داشت .

خوب گفتیم که اخبار مربوط به تقیه در ضمن بحث امر به معروف و نهی از منکر در جلد 11 وسائل 20 جلدی از باب 24 تا 36 ذکر شده اند که حالا به عنوان نمونه چند خبر از آنها را عرض می کنیم ، اخبار 1 و 7 و 9 و 10 و 16 و 15 و 23 از باب 24 از ابواب الأمر والنهی بر مانحن فیه دلالت دارند که خبر اول از این باب این خبر است : « محمد بن یعقوب ، عن علی بن ابراهیم ، عن أبیه ، عن ابن أبی عمیر ، عن هشام ابن سالم و غیره ، عن أبی عبدالله (ع) فی قول الله عزوجل ( اولئک یؤتون أجرهم مرَّتینِ بما صبروا) قال : بما صبروا علی التقیه ( ویدرءون بالحسنة السیئة) قال : الحسنة : التقیّة ، والسیّئة : الإذاعة » روایت سنداً صحیح می باشد و همانطور که می بینید حضرت آیه را تفسیر می کنند و می فرمایند که مراد از حسنه تقیه است و مراد از سیئة إذاعه و فاش کردن می باشد.

خبر 8 از این باب 24 این خبر است : « وعنه ، عن الحسن بن علی الکوفی ، عن العباس بن عامر ، عن جابر المکفوف عن عبدالله بن أبی یعفور ، عن أبی عبدالله (ع) قال : إتّقوا علی دینکم ، وأحجبوه بالتقّیة فإنّه لا ایمان لمن لا تقیِة له ، إنما أنتم فی الناس کالنحل فی الطیر ، و لو أنّ الطیر یعلم ما فی أجواف النحل ما بقی منها شئ إلا أکلته ، ولو أنّ الناس علموا ما فی أجوافکم أنّکم تحبونا أهل البیت لأکلوکم بألسنتهم ، ولنحلوکم فی السر و العلانیة ، رحم الله عبداً منکم کان علی ولایتنا» .

خبر 16 از این باب 24 این خبر است : « وعن أحمد بن الحسن القطّان ، عن الحسن بن السکری ، عن محمدبن زکریا الجوهری ، عن جعفر بن محمد بن عُمارة ، عن أبیه ، عن سفیان بن سعید قال : سمعت أبا عبدالله جعفر بن محمد الصادق (ع) یقول : علیک بالتقیّة فإنها سنّة إبراهیم الخلیل (ع) – إلی أن قال : - وإنّ رسول الله (ع) کان إذا أراد سفراً داری بعیره ، و قال (ع) : أمرنی ربی بمداراة الناس ، کما أمرنی بإقامة الفرائض ، ولقد أدّبه الله عزوجل بالتّقیة ، فقال ادفَع بالّتی هی أحسن فإذا الّذی بینک وبینه عَداوةٌ کأنَّه ولیٌّ حمیم * وما یُلَقّاها إلّا الّذین صبروا) الآیة یا سفیان ، من استعمل التقیة فی دین الله فقد تسنم الذروة العلیا من القرآن ، و إنّ عزّ المؤمن فی حفظ لسانه و من لم یملک لسانه ندم ...الحدیث » از این روایت معلوم می شود که توریه جایز است و حضرت ابراهیم (ع) هم که فرمودند إنّی سقیم در واقع توریه کرده بودند ، البته شیخ انصاری (ره) در مکاسب محرمه در ضمن بحث کذب بحث توریه را مطرح می کنند و می فرمایند که آیا توریه مطلقاً جایز است یا فقط در مقام ضرورت جایز است که در اینجا ظاهراً در مقام ضرورت می باشد ، و همچنین پیغمبر (ص) هم گاهی تقیه می کردند که در این روایت هم موردی از آن ذکر شده است ، البته عبارت داری بعیره غلط است و درستش این است : وری بغیره که در معانی الاخبار هم این طور آمده .

خبر 17 از این باب 24 هم این خبر است :« وعن محمدبن الحسن ، عن الصفّار ، عن محمدبن الحسین ، عن علی بن أسباط ، عن علی بن أبی حمزة ، عن أبی بصیر قال : سألت أبا عبدالله (ع) عن قول الله عزوجل (یا أیّها الذین آمنوا اصبروا وصابروا و رابطوا) – قال : اصبروا علی المصائب و صابروهم علی التقیّة ، و رابطوا علی من تقدون به – ( واتّقوا الله لعلّکم تُفلحون ) » این آیه 200 از سوره آل عمران می باشد ، علامه طباطبائی در مورد هیچ آیه ای به اندازه این آیه مطلب ننوشته اند ایشان حدود 50 صفحه در المیزان در مورد این آیه بحث کرده اند و مطلب نوشته اند و علتش هم این است که نوعاً مردم بالاخص قبل از انقلاب به کارهای فردی مثل عبادت ها و امثال آن اهمیت می دادند در صورتی که عمده در اسلام کارهای اجتماعی می باشد فلذا علامه طباطبائی (ره) در اینجا یکی از بحث هایی که مطرح می کنند این است که مخاطب در قرآن کریم مردم هستند مثلاً در قرآن آمده که مردم نماز بخوانند و علاوه بر آن نماز را اقامه کنند و همچنین در قرآن آمده که مردم زانی و زانیه را حد بزنند و در این آیه که در این روایت ذکر شده هم گفته شده اصبروا و صابروا و رابطوا و امام صادق (ع) در تفسیر این آیه می فرمایند که مراد از صابروا یعنی صابروا هم علی التقیة می باشد .

خبر 23 از این باب 24 این خبر است : « سعدبن عبدالله فی (بصائر الدرجات) عن احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن الحسین بن أبی الخطاب ، عن حماد بن عیسی ، عن حریز بن عبدالله ، عن المعلّی ابن خنیس قال : قال لی ابو عبدالله (ع) : یا معلّی إکتم أمرنا و لا تذعه فإنّه من کتم أمرنا و لایذیعه أعزّه الله فی الدنیا ، وجعله نوراً بین عینیه یقوده إلی الجنّة ، یا معلّی إنّ التقیّة دینی و دین آبائی ، ولا دین لمن لاتقیّة له ، یا معلّی ، إنّ الله یحبّ أن یعبد فی السرّ کما یحبّ أن یعبد فی العلانیّة ، والمذیع لأمرنا کالجاحد له» .

آقای خوئی (ره) در جلد 18 از معجم الرجال حدیث چندین صفحه درباره معلّی بحث کرده و بعد از ذکر مطالبی درباره ضعیف بودن معلّی از نجاشی و غیره می فرمایند : « أقول : إنَّ الرَّجل جلیل القدر من خالص الشیعة » و بعد ایشان می فرمایند که روایاتی در مدح او آمده که جمله ای از آنها صحیحه می باشند و بعد ایشان حرف کسانی که او را تضعیف کرده اند رد می کند و بعد همان جریان کشته شدن او را که دیروز عرض کردیم تعریف می کند ، خلاصه این ها روایاتی درباره تقیه کتمانیه بودند که به عرضتان رسید .

خوب و اما در باب 28 از ابواب الامر والنهی هم روایاتی درباره تقیه کتمانیه ذکر شده و روایات این باب تماماً از تفسیر امام حسن عسکری (ع) نقل شده و در بین علمای ما بحث هایی درباره صحت این تفسیر شده ولکن یکی از مدارک صاحب وسائل این تفسیر می باشد چنانچه یکی از مدارک بحار الانوار هم این تفسیر می باشد ، و در باب 32 از ابواب الامر والنهی نیز 6 خبر وجود دارد که تماماً مربوط به تقیه کتمانیه می باشند و خبر ششم آن درباره معلّی می باشد و همچنین کل اخبار باب 34 نیز مربوط به تقیه کتمانیه می باشد ، خلاصه اخبار مربوط به تقیه کتمانیه بسیار زیاد می باشند که این اخبار در این بابهایی که ذکر شد و همچنین در ابواب دیگر بیان شده اند ، مثلاً خبر 2 از باب 33 از ابواب الامر والنهی این خبر است : « و عن علی بن ابراهیم ، عن صالح بن السندی ، عن جعفر بن بشیر ، عن عنبسة عن أبی عبدالله (ع) قال : إیّاکم و ذکر علی و فاطمه (ع) ، فإنّ الناس لیس شئ أبغض إلیهم من ذکر علی و فاطمه(ع) » همانطور که می بینید در این روایت گفته شده حتی نام امیرالمومنین (ع) و حضرت زهراء (س) را باید مخفیانه ببرید.

خبر 4 از باب 33 این خبر است : « و عن محمدبن یحیی ، عن محمدبن الحسین ، عن الحسن بن حبوب ، عن ابن رئاب ، عن أبی عبدالله (ع) قال: صاحب هذا الامر لایمسّه بإسمه إلا کافر » در این روایت آمده که حتی اسم زمان (عج) را نبرید تا اینکه مردم نفهمند که اما حسن عسکری (ع) فرزندی به این نام دارد.

خبر 7 از باب 33 این خبر است :« وعن علی بن محمد ، عن أبی عبدالله الصالحی قال: سألنی أصحابنا بعد مضی أبی محمد (ع) أن أسأل عن الاسم و المکان ، فخرج الجواب : إن دللتم علی الإسم أذاعوه وإن عرفوا المکان دلّوا علیه » این خبر هم درباره امام زمان (عج) و مخفی نگه داشتن اسم و مکان زندگی او می باشد.

خوب و اما در جلد 75 از بحار الانوار چاپ اسلامیه و در جلد 72 از بحار الانوار چاپ بیروت روایات فراوانی در باب تقیه و بالاخص تقیه کتمانیه ذکر شده است که إن شاءالله شما مراجعه می کنید و مطالعه می فرمائید... .