درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

88/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : فی المفطرات – الجماع

 

الثالث : و یتحقق بادخال الحشفة او مقدارها من مقطوعها فلا یبطل بأقل من ذلک ، بل لو دخل بجملته ملتویا ولم یکن بمقدار الحشفة لم یبطل و إن کان لو انتشر کان بمقدارها .

بحث درباره سومین از مفطرات صوم یعنی جماع بود ، تعبیرات روایات در این موضوع متفاوت بود که عرض شد ، اگر شارع معین نکرده بود و ما بودیم و اهل عرف می گفتیم جماع چیزی است که یصدق علیه الدخول و یصدق علیه الاجماع و النکاح و اتیان الاهل و از این قبیل تعبیرات که داشتیم و ذکرش گذشت اما شارع مقدس در اینجا حدی مشخص کرده که ما باید به آن توجه کنیم آن حد این است که باید دخول حشفه محقق شود و در عروة هم بعد از ذکر اقسامی که عرض شد گفته شده ؛ و یتحقق بادخال الحشفة : یعنی تحقق جماع به ادخال حشفه می باشد .

روایاتی که مبین حد جماع هستند در باب6 از ابواب الجنابة که در ص496 از جلد 1 وسائل 20 جلدی واقع شده است بیان شده اند مثلا خبر اول باب این است : « محمدبن یعقوب ، عن محمدبن یحیی ، عن محمدبن الحسین ، عن صفوان بن یحیی ، عن العلاء بن رزین ، عن محمدبن مسلم ، عن احدهما(ع) قال : سألته متی یجب الغسل علی الرجل و المرأة ؟ فقال : إذا أدخله فقد وجب الغسل و المهر و الرجم » . همانطور که می بینید در این خبر دخول به عنوان حد جماع ذکر شده است .

خبر دوم از باب این خبر است : « و عن عدة من اصحابنا ، عن احمدبن محمد بن عیسی ، عن محمدبن اسماعیل یعنی ابن بزیع قال : سئلت الرضا(ع) عن الرجل یجامع المرئة قریبا من الفرج فال ینزلان متی یجب الغسل ؟ قال : اذا وقع الختان علی الختان فقد وجب الغسل ، البکر و غیر البکر » . این خبر با صراحت دلالت بر این دارد که وقتی غسل واجب می شود و جنابت محقق می شود که التقاء ختانین رخ دهد و التقاء ختانین هم در جایی هست که حشفه غائب شود .

در خبر سوم از این باب هم گفته شده : « اذا وقع الختان علی الختان فقد وجب الغسل ، البکر و غیر البکر » .

در خبر چهارم هم گفته شده : « اذا مسّ الختان الختان فقد وجب الغسل » . بنابراین روایات باب دلالت بر التقاء ختانین دارند و التقاء ختانین هم در جایی می باشد که حشفه غائب شود .

شیخ طوسی در جلد اول مبسوط ص50 یک سری ریزه کاریها را درباره جماع مطرح کرده که گفتنش مشکل است و انشاء الله شما مراجعه می کنید و مطالعه می کنید ، خلاصه باید عرض کنم که ایشان می فرمایند مرئة دو مجری دارد یکی مجرای حیض می باشد که ذکر در آنجا داخل می شود ، بالاتر از آن مجرای ادرار قرار دارد که ختان در بالای آن قرار گرفته است بعد ایشان می فرمایند که هیچوقت آلت رجولیت با ختان تماس پیدا نمی کند زیرا فاصله ای در بینشان وجود دارد اما در برابر هم واقع می شوند ، خلاصه وقتی که موضع ختان مرد در حالت محاذی با موضع ختان زن قرار بگیرد به این التقاء ختانین می گویند بنابراین غیبوبت حشفه در آن محل خاص موجب جنابت و غسل می شود .

اما بحث دیگری که در اینجا وجود دارد درباره کسی است که حشفه او قطع شده است ، در اینجا اگر مقدار حشفه نسبت به کسی که مقطوع الحشفه می باشد در آن محل خاص غائب شود جماع صورت گرفته و روزه اش باطل می شود ، حال اگر گسی که مقطوع الحشفة می باشد کمتر از مقدار حشفه را داخل کند جنب نمی شود و غسل هم بر او واجب نیست ، ظاهرا صاحب عروة مسئله در اینجا اینطور فرض کرده اند که دو قول در بین فقهای ما وجود دارد ؛ اول اینکه در مقطوع الحشفه روایات حد را معین می کنند و ما باید طبق آنها مقطوع الحشفه را با فرض وجود حشفه در نظر بگیریم مثل کسی که به یک آب کری می رسد ولی دستش قطع شده و نمی تواند وجب بگیرد خوب در اینجا باید کسانی را که دست دارند و می توانند وجب کنند را فرض کند و بعد ببیند که با فرض وجود دست و وجب آب چه مقدار باشد کر می شود ، قول دوم قول بعضی از محشین من جمله حضرت امام رضوان الله علیه می باشد که فرموده اند در مقطوع الحشفه به عرف مراجعه می شود و عرف مشخص می کند که آیا این شخص دخول کرده یا نه و ما نباید بگوئیم که اگر این شخص حشفه داشت و یا کسانی که دارند چه اندازه است تا ببینیم که آیا دخول صورت گرفته است یا نه ، بعد در ادامه صاحب عروة می فرمایند اگر شخصی که حشفه ندارد تمام آلت خود را که به اندازه حشفه نیست داخل کند در این صورت جنب نشده و روزه اش هم باطل نشده است زیرا میزان دخول به مقدار حشفه بود و در اینجا هم مفروض این است که آلتش در یک حالتی است که تمام آن به مقدار حشفه نمی باشد هرچند که اگر همین آلت بعدا انتشار پیدا کند و به حالت نعوذ در بیاید به مقدار حشفه خواهد شد ولی فعلا که آلتش جمع شده و کمتر از حشفه می باشد اگر داخل شود موجب بطلان روزه نخواهد شد .

خوب حالا می رویم سراغ فروعات بحث جماع (مسئله 6) : لا فرق فی البطلان بالجماع بین صورة قصد الانزال به و عدمه .

جماع به چند صورت تصور می شود گاهی جماع همراه با قصد انزال می باشد یعنی هم قصد جماع و هم قصد انزال را کرده است ، در اینجا ولو اینکه عمل جماع را انجام ندهد طبق نظر صاحب عروة روزه اش باطل می شود ، در واقع همان بحث قبلی که درباره نیت قطع و

قاطع مطرح بود پیش می آید ، در بحث نیت قطع و قاطع سه قول وجود داشت ؛ یکی قول حضرت امام رضوان الله علیه و صاحب جواهر بود که قائل به تفصیل شده بودند و گفته بودند که نیت قطع باعث بطلان صوم می شود ولی نیت قاطع روزه را باطل نمی کند ، بعضی ها مثل آقای خوئی قائل بودند که هم نیت قطع و هم نیت قاطع موجب بطلان صوم می شود و بعضی ها هم قائل بودند که هیچکدام از ایندو باعث بطلان صوم نمی شوند زیرا مفطرات صوم به طور مشخص در روایات ما ذکر شده اند و هیچ ذکری از نیت قطع و قاطع در آنها نشده است فلذا مبطل صوم نمی باشند که نظر بنده هم همین بود .

قبلا عرض کردیم بستگی دارد به اینکه ما صوم را چگونه تعریف کنیم ، اگر بگوئیم صوم آن است که با نیت صوم عزم بر ترک و امساک مفطرات از طلوع فجر تا غروب آفتاب داشته باشیم ، یعنی خود عزم در اینجا موضوعیت دارد فلذا هر موقع که این عزم بهم بخورد روزه باطل می شود چه با نیت قطع و چه با نیت قاطع که آیت الله خوئی هم روزه را همین طور معنی می کردند ، اما اگر بگوئیم روزه آن است که انسان ترک مفطرات را کند یعنی مفطراتی که در روایت ما به طور خاص ذکرشده اند را ترک کند دیگر در اینجا نیت قطع و قاطع روزه را باطل نمی کند مثلاً فرض کنید که شخصی یک ساعت به غروب خیلی گرسنه شد و گفت می خواهم روزه ام را بخورم ولی شما به او گفتید تا حالا که گرفتی این یک ساعت را هم صبر کن و او هم گوش داد و صبر کرد در اینجا طبق نظر ما روزه اش باطل نیست زیرا چیزی نخورده بنابراین قصد جماع به چند صورت تصور می شود ؛ گاهی قصد جماع کرده بدون انزال و گاهی قصد جماع مع الانزال کرده که در اینجا طبق مبنای ما اگر جماع کرد خوب قطعاً روزه اش باطل است ولی اگر قصد جماع را کرد چه با انزال و چه بدون انزال ولی مرتکب نشد روزه اش باطل نیست ولی صاحب عروة می فرمایند که مجرد قصد جماع مع الانزال یا بدون انزال روزه را باطل می کند .

(مسئله 7) : لایبطل الصوم بالإیلاج فی غیر أحد الفرجین بلا إنزال إلا إذا کان قاصداً له فإنه یبطل و إن لم ینزل من حیث إنه نوی المفطر .

اگر شخصی ادخال کرد به غیر أحد الفرجین مثلاً تفخیذ کرد و انزال هم نکرد روزه اش باطل نمی شود مگر اینکه انزال را قصد کند که در این صورت طبق مبنای ایشان روزه اش باطل می شود اگر چه انزال هم نکرده باشد زیرا نیت مفطری را کرده که مبطل صوم می باشد اما به زعم بنده نیت مفطر روزه را باطل نمی کند و تا وقتی که مرتکب مفطری نشده روزه اش باطل نمی شود .

( مسئله 8) : لا یضرًّ إدخال الاصبع و نحوه لابقصد الانزال . خوب این فرع کاملاً روشن است و نیازی به توضیح ندارد .

(مسئله 9) : لایبطل الصوم بالجماع إذا کان نائماً أو کان مکرهاً بحیث خرج عن اختیاره کما لایضرًّ إذا کان سهوا ً.

ایشان می فرمایند که در سه صورت جماع روزه را باطل نمی کند ؛ اول اینکه اگر در خواب این کار را انجام داد و وقتی بیدار شد این کار را قطع کرد اشکالی ندارد زیرا آنچه که صوم را باطل می کند جنابت عن اختیارٍ و عن عمدٍ می باشد ، صورت دوم اینکه اگر شخص مکره باشد و هیچ اختیاری نداشته باشد روزه اش باطل نمی شود ، مکره دو جور تصور می شود ؛ اول اینکه مجبور شده و هیچ اختیاری نداشته باشد مثلاً فرض کنید که کسی دست و پای او را بسته و آلت رجولیتش را داخل در فرج شخص دیگری کرده که در اینجا جبر محض است و هیچ اختیاری از خودش ندارد و در اینجا روزه اش باطل نمی شود ، دوم اینکه به او بگویند اگر این کار را نکنی تو را می کشیم بعد شخص اختیاراً این را انجام دهد ، در اینجا مرتکب معصیت نشده است ولی روزه اش باطل شده است پس کلام ایشان محمول بر جایی است که از خودش هیچ اختیاری نداشته باشد ، صورت سوم اینکه اگر شخصی فراموش کرد که صائم است و جماع کرد روزه اش باطل نمی شود بنابراین سه صورتی که جماع روزه را باطل نمی کند معلوم شد .

( اشکال و پاسخ استاد ) : بعضی از احکام تکلیفیه و بعضی دیگر وضعیه می باشند ، احکام وضعیه را اکراه از بین نمی برد ولی احکام تکلیفیه را اکراه از بین می برد فلذا در اینجا اگر مکره شد حرمت جماع که حکم تکلیفی است از بین می رود ولی حکم وضعی آن یعنی جنابت که در جایی است که فرجی در فرجی داخل شود از بین نمی رود .

اخبار مربوط به نسیان در صوم در باب 9 از ابواب مایمسک عنه الصائم که در ص 33 از جلد 7 وسائل 20 جلدی واقع شده است بیان شده است مثلاً خبر دوم باب این است : « و باسناده عن عمار بن موسی أنه سأل أباعبدالله(ع) عن الرجل ینسی و هو صائم فجامع أهله ، فقال : یغتسل ولاشئ علیه » . یغتسل که در روایت آمده همان حکم وضعی است و اما لاشئ علیه زیرا آن چیزی که روزه را باطل می کند جنابت عن عمدٍ و عن اختیارٍ می باشد بنابراین از این روایات استفاده می شود که در جایی که نسیان باشد صوم باطل نمی شود .