درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

88/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : رؤیت هلال

 

نتیجه بحث تا به حال این شد که ماه دارای اشکال وحالات متفاوتی است که این اشکال وحالات هر ماه در طول 12 ماه سال تکرار می شوند وهر شکلی در طول ماه یکبار بیشتر محقق نمی شود، به این صورت که ماه وقتی از محاق درآمد متشکل به شکل هلال می شود وبعد کم کم تربیع اول رخ می دهد وسپس بدر وبعد تربیع ثانی وبعد دوباره ماه در محاق قرار می گیرد ، این حالات و اشکال در ماه بعد هم به همین صورت تکرار می شوند و تعدد ندارند بلکه یک مرتبه بیشتر محقق نمی شوند یعنی در هر ماه یک مرتبه بیشتر تشکل هلال صورت نمی گیرد وآن اول ماه است ، بنابراین این طور نیست که برای یک نقطه ومنطقه ای اول ماه امشب باشد وبرای نقطه دیگر اول ماه فردا شب باشد، فلذا نمی توانیم بگوئیم که به نظر فلان آقا امشب شب اول ماه است وبه نظر شخص دیگر فرداشب شب اول ماه است و نظر هر دوی آنها درست است بلکه فقط نظر یکی از آنها درست خواهد بود.

دو مطلب در اینجا وجود دارد اول اینکه ما تابع واقع هستیم وهلال ماه هم یک واقع محفوظی داردکه قد یحصل به العلم وقد لا یحصل به العلم یعنی واقع محفوظ این است که ماه در شکلها وحالات مختلفی که در هر ماه پیدا می کند فقط یک مرتبه به شکل هلال و تربیع اول وبدر و تربیع ثانی ومحاق در می آید.

مطلب دوم این است که ما باید ببینیم که مسئله رؤیت که در روایات ما آمده وگفته شده صم للرؤیة وأفطرللرؤیة آیا این رؤیت موضوعیت دارد یا اینکه طریقت دارد؟ برحسب روایاتی که خواهیم خواند رؤیت در اینجا طریقیت دارد چون در روایت آمده است که اگر شما 29 روز از ماه رمضان را روزه گرفتید وسپس هلال شوال را دیدید وخوردید بعداً افرادی آمدند وگفتند که ما یک روز زودتر از شما هلال ماه رمضان را دیده ایم مثلاً گفتند که شما ماه رمضان را از یکشنبه شروع کرده اید ولی ما هلال رمضان را در شنبه دیده ایم، باید شما آن یک روز را قضا کنید، وقتی که در روایت آمده است که قضا کنید از اینجا معلوم می شود که حکم متعلق به واقع رمضان می باشد منتهی تا موقعی که ما نمی دانستیم معذور بودیم وبه حکم ظاهری شارع یعنی استصحاب عمل می کردیم واما وقتی که ما دانستیم که یک روز از ماه رمضان را خورده ایم، چون که حکم متعلق به واقع است و علم ما طریق محض است ، فلذا باید آن یک روز را قضا کنیم.

پس تا به اینجا دو مطلب را عرض کردیم؛ اول اینکه حکم متعلق به واقع است و واقع ماه اشکال مختلفی دارد که هر شکل هم یک اثری دارد، دوم اینکه العلم المتعلق بهلال وأمثاله، طریق محض می باشد وحکم متعلق به واقع است یعنی تا موقعی که شما علم به واقع نداری معذوری ولی اگر بعداً علم به واقع پیدا کردی مثلاً فهمیدی که شنبه آخر شعبان نبوده بلکه اول رمضان بوده ، در این صورت باید قضایش را بجا بیاوری، فلذا اخبار قضا که می گویند اگر شما ندانستی ویک روز را خوردی ویا گرفتی و بعد خلاف واقع معلوم شد دلیل براین هستند که حکم متعلق به واقع می باشد.

دیروز شش خبر خواندیم درباره کسی که فکر می کرده ماه رمضان 29 روز بوده وبعد دو نفر عادل آمدند و شهادت دادند که ماه را یک روز زودتر دیده اند و در واقع رمضان 30 روز بوده ، در روایت آمده است که باید آن یک روز را قضا کند، از این اخبار یستفاد که حکم متعق به واقع هلال رمضان است منتهی چون آن شخص واقع را نمی دانسته معذور بوده فلذا هر وقت که واقع برایش معلوم شد باید قضای آن روز را که روزه اش را نگرفته بجا بیاورد.

فرق اخباری که امروز برای شما می خوانیم با اخبار ششگانه ای که دیروز خواندیم در این است که اخبار دیروز اطلاق داشتند و بیان نکرده بودند که شاهدین از کجا آمده اند، آیا از شهر ومنطقه واقلیم دیگر آمده اند ؟ وآیا با شما هم افق هستند یا نه؟ امروز به سراغ اخباری می رویم که می گویند شاهدین از بلد آخر آمده اند ویا از أمصار آمده اند ودیگر امام (علیه السلام) نفرموده اند که شهری که شاهدین از آنجا آمده اند با شما هم افق است یا هم افق نیست .

پنج خبر در اینجا داریم که عبارتند از : النصوص الدالة علی أن الرؤیة فی مصرٍ کافیة لسائر الأمصار ولاتقیید فی شیءٍ منها بوحدة الافق.

اول: صحیحه عبدالرحمن بن حجاج است ، که خبر 9 از باب 3 ابواب احکام شهر رمضان ص183 از جلد 7 وسائل 20 جلدی می باشد : وعنه : یعنی شیخ طوسی باسناده عن القاسم عن أبان عن عبدالرحمن بن أبی عبدالله قال سئلت أبا عبدالله (علیه السلام)عن هلال شهر رمضان یغم علینا فی تسعٍ وعشرین من شعبان: یعنی 29 روز از شعبان گذشته وهلال رمضان دیده نشده و روز سی ام شعبان را هم استصحاب کردیم وخوردیم قال لا تصم إلا أن تراه فإن شهد أهل بلد الآخر فاقضه. این روایت دلالت دارد براین که حکم متعلق به واقع ماه رمضان است به شرطی که علم به واقع پیدا کنیم وإلا در صورت عدم علم به واقع معذور خواهیم بود واگر بعداً علم به واقع پیداکردیم باید آن روزی را که خورده ایم قضایش را بجا بیاوریم.

دوم : صحیحه أبی بصیر است که خبر اول از باب 12 ص211 از جلد 7 وسائل 20 جلدی می باشد : محمدبن حسن (شیخ طوسی) باسناده عن الحسین بن سعید عن حمادبن عیسی عن شعیب عقرقوفی عن أبی بصیر(یحی بن قاسم اسدی) عن أبی عبدالله (علیه السلام) أنه سئل عن الیوم الذی یقضی من شهر رمضان : از امام (علیه السلام) سؤال کردم که چه روزی از شهر رمضان باید قضا شود فقال: لاتقضه إلا أن یثبت شاهدان عدلان من جمیع أهل الصلوة متی کان رأس الشهر ، وقال: لا تصم ذلک الیوم الذی یقضی إلا أن یقضی أهل الأمصار فإن فعلوا فصمه : اگر اهل شهرهای دیگر آمدند و شهادت دادند که مثلاً زودتر از شما ماه رمضان را دیده اند در این صورت شما باید آن روزی که استصحاب آخر شعبان کرده بودید و خورده بودید را قضا کنید، و دیگر در روایت بیان نشده که اهل امصار به شما دور باشند یا نزدیک ویا هم افق باشند یا هم افق نباشند.

سوم : صحیحه هشام بن حکم است که خبر 13 از باب 5 ص192 از جلد 7 وسائل 20 جلدی می باشد : وباسناد شیخ طوسی عن سعید بن عبدالله اشعری قمی عن احمدبن محمدبن عیسی عن حسین بن سعید عن محمدبن إبی عمیر عن هشام بن حکم عن أبی عبدالله (علیه السلام) أنه قال في من صام تسعة وعشرین قال: إن کانت له بینة عادلة علی أهل مصرٍ أنهم صاموا ثلاثین علی رؤیته قضی یوماً : اگر بینة عادله از اهل شهر دیگری آمد و شهادت داد که ماه سی روز بوده قضی یوماً .

چهارم : صحیحه اسحاق بن عمار است که خبر 3 ار باب 8 ص 201 از جلد 7 وسائل 20 جلدی می باشد : و عنه عن فضالة عن أبان بن إسحاق بن عمار قال : سئلت أبا عبدالله (علیه السلام) عن هلال رمضان یغم علینا فی تسعة وعشرین من شعبان ، قال : لا تصمه إلا أن تراه فان شهد أهل بلد الآخر أنهم رأوه فاقضه : در این روایت هم به طور مطلق اهل بلد آخر ذکر شده ودیگر در روایت نیامده است که اهل بلد آخر با شما هم افق باشند یا نباشند وبه شما نزدیک باشند یا دور باشند.

پنجم : خبر حبیب خزائی است که خبر 13 از باب 11 ص 210 از جلد 7 وسائل 20 جلدی می باشد : وباسناده عن سعدبن عبدالله عن ابراهیم بن هاشم عن اسماعیل عن یونس بن عبدالرحمن عن حبیب الخزاعی : آقای خوئی در معجم رجال حدیث جلد 4 ص 228 گفته اند که حبیب خزاعی با حبیب خثعمی متحد هستند ، یعنی یک نفر هستند وهو ثقة ، قال : قال أبو عبدالله لا تجوز الشهادة فی رؤیة الهلال دون خمسین رجلاً عددالقسامة وإنما تجوز شهادة رجلین إذا کانا من خارج المصر وکان بالمصر علة فأخبرا أنهما رأیاه وأخبرا عن قوم صاموا للرؤیة وأفطروا للرؤیة فاقضه : این روایت تصریح به این کرده که اگر دونفر از خارج شهر شما آمدند وشهادت دادند که ماه 30 روز بوده باید قضا بجا بیاورید. این اخبار پنجگانه دلالت دارند براین که اگر شخصی ماه رمضان را 29 روز حساب کرد و بعد متوجه شد که واقعاً ماه رمضان 30 روز بوده باید آن یک روز را قضا کند ، همچنین یستفاد از این روایات که علم حاصل از رؤیت نه تمام موضوع است ونه جزء الموضوع است بلکه محض إلی الواقع می باشد. بنابر مطالبی که عرض کردیم نتیجه بحث این می شود که؛ وحدت افق اعتبار ندارد و تشکل ماه به شکل هلال یک واقع محفوظ وطبیعی به همان صورت که عرض کردیم می باشد. حالا وارد بحث دیگری می شویم که می تواند مؤید عرایض بنده باشد وآن اینکه اصلاً منظور از وحدت افق که مطرح شده چیست؟ مرحوم علامه در تذکره بحثی درباره قرب افق دارند و می گویند که بعضی گفته اند قزیب یعنی سفر قصر ، یعنی بلاد تا 4 فرسخ با هم وحدت افق دارند ، حالا این مسئله مد نظرتان باشد تا فردا که إن شاء الله توضیح بیشتری خواهیم داد. ...