درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

88/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : رؤیت هلال

 

عرض شد که دو قول در مسئله مورد بحث ما وجود دارد؛ اول آنکه وقتی که ماه از تحت الشعاع خارج شد و ايام محاق سپری شد و متشکل به شکل هلال شد، اين اول ماه است ولی برای نقاطی که قابل رؤيت باشد ، يعنی هلال ماه برای کسانی که آن را ديده اند و هر کس ديگری که با آنها هم افق باشد ثابت می شود اما برای کسانی که با اينها هم افق نيستند اول ماه نيست و بايد منتظر ديدن ماه در افق خودشان بمانند، اين قولی است که به مشهور نسبت داده شده.

قول ديگر آن است که وقتی ماه از تحت الشعاع خارج شد و ايام محاق سپری شد و متشکل به شکل هلال شد، اين اول ماه است برای تمامی افراد، چه وحدت افق داشته باشند و چه در افق با هم اختلاف داشته باشند، منتهی افرادی که در شب با آن نقطه ای که ماه ديده شده مشترک باشند، پس اگر مثلاً در اين طرف کره زمين ماه ديده بشود برای آمريکا اول ماه نيست چون شب ما روز آنهاست فلذا آنها بايد منتظر رؤيت هلال خودشان باشند. دو قولی که در مسئله وجود داشت را ذکر کرديم ، ما اول بايد هر دو قول را در نظر داشته باشيم و بعد أدله اقوال را و بعد نظر خودمان را عرض کنيم.

در اخبار اهل بيت ((عليهم السلام)) کلمه ای از افق و وحدت افق و... وجود ندارد فلذا مسئله ، مسئلة فرعی و اجتهادی است، بعضی از مسائل مطلقات از ائمه ((عليهم السلام)) است و بعض ديگر مطلقات نيست، بنابراين مجتهدين در تفريع فروع و در اجتهاد خودشان با هم اختلاف نظر دارند فلذا اقوال مختلفی در مسئله بوجود آمده است. بحث ما امروز از سير تاريخی مسئله شروع می شود، وقتی که ما مراجعه می کنيم به کتب فقهی خودمان مثلاً مقنعه شيخ مفيد می بينيم که چنين مسئله ای در آنجا وجود ندارد بلکه در مقنعه آمده است، وقتی که ماه ديده شد اول ماه است اعم از اينکه خودش ببيند و يا شاهد شهادت بدهدو يا شياعی حاصل شود ، اين کلام شيخ مفيد است و همچنين شيخ صدوق در هدايه همين مطلب رابيان کرده و ديگر مسئله وحدت افق ويا اختلاف افق را مطرح نکرده است.

اول کسی که مسئله افق را مطرح کرده شيخ طوسی است، البته در نهايه شيخ طوسی اين مسئله مطرح نيست ، خوب همان طور که می دانيم شيخ طوسی کتابهای زيادی نوشته است، نهايه فقهی است که از اخبار گرفته شده يعنی روايات را در غالب فتوی ذکر کرده، البته هدايه ومقنعه هم به همين صورت می باشند يعنی سير تاريخی فقه ما اول اينطوری بوده و فقهای بزرگ ما عبارات روايات را می گرفتند و فتوای خودشان را در غالب همان عبارات روايات ذکر می کردند.

در ص150 نهايه شيخ طوسی آمده است که ؛ علامه الشهور رؤيه الهلال مع زوال العوارض والموانع ، متی رأيت الهلال فی استقبال شهر رمضان فصم بنيّه الفرض... خوب بالاخره ايشان هم در اينجا همان مسئله رؤيت هلال و قيام شاهد بر رؤيت و همان شياع را ذکر کرده وبعدگفته : ومتی لم ير الهلال فی البلد و لم يجيء من الخارج من يخبر برؤيته ، عددت من الشّهر الماضی ثلاثين يوما : هر وقت ماه را نديدی ماه قبل را سی روز حساب کن، وصمت بعد ذلک بنيّه الفرض . فإن ثبت بعد ذلک بيّنه عادله أنّه کان قد رأی الهلال قبله بيوم، قضيت يوماً بدله .

اما شيخ طوسی در جلد اول مبسوط چاپ جديد ص 268 می فرمايند؛ البته قبل از اينکه کلام شيخ را بيان کنم اين را عرض کنم که در اول مبسوط ايشان نوشته اند که سنی ها به ما ايراد می گرفتند و می گفتند شما که به قياس و استحسان عمل نمی کنيد در تفريع فروع دستتان بسته است و مثل ما وسعت نداريد اما ما اهل تسنّن و جمهورکه به قياس واستحسان عمل می کنيم خيلی ميدان بازی در تفريع فروع داريم.

شيخ طوسی می فرمايند که من می خواستم به اينها نشان بدهم که ما نيازی به قياس و استحسان نداريم چرا که آنقدر ما از اهل بيت (عليهم السلام) روايت داريم که دستمان در تفريع فروع بسيار باز است ، چون مثلاً در کتاب کافی ما،16 هزار حديث وجود دارد يعنی کافی بيش از صحاح ستّه روايت دارد چرا که اگر تمام صحاح ستّه را جمع کنيم تقريباً 9 هزار خبر می شود، ويا در وسائل 35 هزار حديث ودر مستدرک 22 هزار حديث داريم يعنی ما در اين دو کتاب 52 هزار حديث داريم، پس ايشان در مبسوط فرموده اند که ما آنقدر از اهل بيت(عليهم السلام) روايت داريم که نيازی به قياس واستحسان نداريم ، فلذا شيخ طوسی به اين دليل کتاب مبسوط را نوشته اند که فروع فقهی را بسط و شرح بددهد . شيخ در ص 268 از جلد اول مبسوط چاپ جديد اول کسی است که بحث اختلاف و اتحاد افق را مؤثر دانسته و مطرح کرده است، در آنجا آمده است که ؛ ومتی لم ير الهلال فی البلد ورأی خارج البلد علی ما بيناه وجب العمل به ... الی آخر .

همانطور که ما عرض کرديم عرض بلاد را ازخط استوا می سنجند که خط فرضی است در وسط کره زمين که آن را به دو نيم کره شمالی و جنوبی تقسيم می کند، پس مبدأ سنجش عرض بلاد خط استوا می باشد. بلادی که در طرف شمال قرار دارند تا 90 درجه عرض شمالی دارند و بلادی هم که در طرف جنوب قرار دارند تا 90 درجه عرض جنوبی دارند.

مطلب ديگر که گفتيم اين است که بنابر قول قدما در کمر کره زمين يعنی اين طرف و آن طرف خط استوا يک منطقه ای وجود دارد به نام منطقه البروج که بروج 12 گانه در آنجا قرار دارند، که اين منطقه البروج محل سير خورشيد به دور زمين می باشد ويا بنابر قول امروزيها، زمين طوری قرار داده شده که خورشيد گاهی عمودی وگاهی غير عمودی به آن می تابد و در نتيجه اين تابش فصول چهار گانه سال بوجود می آيد .

خورشيد اين بروج را دريک سال طی می کند ولی ماه در هر ماه يک مرتبه اين بروج را طی می کند. وسعت منطقه البروج از طرف جنوب 23 درجه و 27 دقيقه واز طرف شمال هم 23 درجه و 27 دقيقه می باشد که روی هم می شود 46 درجه و 54 دقيقه. بنابر اين محل حرکت خورشيد وماه همين منطقه البروج می باشد، آن بلادی که عرضش نزديک به اين منطقه باشد ممکن است هلال را ببينند اما جاهايي که تحدّب خيلی بيشتر است ممکن است شب اول ماه هلال ماه را نبينند ، بنابراين ديدن ماه در شب اول ماه با عرض بلاد ارتباط دارد و گاهی هم با طول بلاد ارتباط دارد، آنهايي که عرض کمتری دارند می توانند هلال را ببينند و آنهايي که فاصله بيشتری دارند مثلاً 40 درجه 50 درجه از خط استوا دورند ممکن است که نبينند.

فلذا شيخ طوسی در مبسوط در ادامه کلامش با توجه به مطالبی که ذکر کرديم فرموده اند : إذا کان البلدان التی رأی فيها متقاربه بحيث لو کانت السماء مضيحه والموانع مرتفعه رأی فی ذلک البلد أيضاً لاتفاق عروضها و تقاربها : برای اينکه عرضهای بلدان باهم يکی است و نزديک به هم است، مثل بغداد و واسط و کوفه و تکريتو موصل ، که عرضهايشان به هم متقارب است، باهم وحدت افق دارند فلذا در يکی از اينها اگر ماه ديده بشود برای بقيه هم اول ماه است ، واما إذا بعدت البلاد ؛ اما اگر شهرها از هم دور باشند مثل بغداد وخراسان ، فإن لکل بلدٍ حکم نفسه و يجب علی أهل بلد عمل بما رآه أهل بلد الآخر . اين تفصيل شيخ طوسی می باشد .

همانطور که قبلاً ذکر کرديم در کتاب تحفه الأجله عرض و طول بلاد کامل و دقيق ذکر شده اما ما چند نمونه عرض می کنيم ، مثلاً تهران 35 درجه و 41 دقيقه و83 ثانيه عرض شمالی دارد و 51 درجه و 25 دقيقه طول شرقی دارد. قم 34 درجه و 39 دقيقه عرض شمالی داردو 50 درجه طول شرقی دارد. مشهد 36 درجه عرض شمالی دارد و 59 درجه طول شرقی دارد. استانبول 41 درجه عرض شمالی داردو 28 درجه طول شمالی دارد و هکذا. خلاصه اينکه اين تفاوتها خيلی تأثير دارد و به فرسخ هم مربوط نمی شود بلکه مربوط به اين است که نسبت به خط استوا چقدر فاصله دارند. صاحب جواهر در جلد 16 ص 361 بعد از ذکر عبارات فقهاء و بعض از ادله آنها می فرمايد که : فالوجوب حينئذٍ علی الجميع مطلقا ؛ ايشان قائل به اين هستند که اختلاف افق مؤثر نيست و اگر ماه در يکجا ديده شود برای همه جا اول ماه است مطلقا إختلف المطالع أو لم تختلف: يعنی مطالع مختلف باشديا نباشد در عرض و طول متفاوت باشند يا نباشند . ايشان می گويند که اگر در يکی از بلاد ماه را ببينند برای همه اول ماه است چه نسبت به محل رؤيت شرقی باشند يا غربی باشند و عرض و طولشان متفاوت باشد يا نباشد.

علامه در تذکره اختلاف افق را مؤثر می داند و تکيه گاهش هم بر اين است که زمين کروی است، علامه در دو کتاب مهمش يعنی تذکره ومنتهی اين بحث را مطرح کرده، در جلد 6 تذکره علامه قائل به اين شده که اختلاف افق مؤثر است و وحدت افق را شرط دانسته ولی در منتهی در جلد 9 اول که شروع به بحث کرده گفته که اختلاف افق مؤثر نيست ولی آخر بحث يک کلمه ای گفته که برمی گردد به همان اعتبار وحدت افق .

از جمله کسانی که خيلی مصرّ بر عدم تأثير اختلاف افق می باشد مرحوم نراقی در مسند می باشد، ايشان در جلد 10 مسندالشيعه قائل به اين است که اختلاف افق مؤثر نيست و اگر در يکجا ماه ديده بشود در همه جا اول ماه است.

بنده تابستان سال 44 در اصفهان بودم، علمای اصفهان از آيت الله خوئی سؤال کردند شما که قائليد وحدت افق معتبر نيست و می گوئيد اختلاف افق اشکال ندارد و وحدت افق لازم نيست، دليلتان چيست؟ در جواب آيت الله خوئی نوشته بودند که به مستند نراقی مراجعه کنيد .

محقق حلی کاملاً قول شيخ طوسی را قبول کرده ، هم در شرايع که متن جواهر است و هم در معتبر و هم در مختصر، در هر سه کتابش قول شيخ طوسی را پذيرفته که اگر افق وحدت دارد اول ماه است وإلّا فلا . علامه حلی نيز در قواعد و تذکره و آخر کلامش در منتهی همين حرف شيخ طوسی را پذيرفته است.

صاحب عروه وحدت افق را شرط می داند و اختلاف افق را مؤثر می داند، و از محشين عروه هم عرض کرديم که آقای بروجردی و حضرت امام (رضوان الله عليه)حاشيه ندارند و قائل به قول صاحب عروه هستند.

آقای خوئی و سيد عبدالأعلی سبزواری در مهذّب الأحکام و سيد حکيم در ج 8 مستمسک قائل به وحدت افق نيستند و اختلاف افق را مؤثر نمی دانند .

آقای اراکی قائل به تفصيل شده اند و گفته اند که اگر در شرق ديده بشود در غرب اوّل ماه است ولی اگر در غرب ديده شود برای شرق اول ماه نيست وبالاخره بنده هم عرض کردم که اختلاف افق مؤثر نيست .

ملا محسن فيض هم در وافی در کتاب صيام باب 14 اختلاف افق را مؤثر نمی داند و همين طور محدث بحرانی در جلد 13 حدائق، اختلاف افق را مؤثر نمی داند و صاحب مدارک هم در جلد 6 مدارک قائل به عدم تأثير اختلاف افق شده و بحث را مبتنی کرده براينکه اگر ما زمين را کروی بدانيم اختلاف افق مؤثر نيست واگر مسطح بدانيم مؤثر است که إن شاء الله بقيه را فردا عرض خواهيم کرد. ...