درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

88/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : رؤیت هلال

 

دیروز مطالبی درباره ماه گفته شد، در آیه 189 از سوره بقره : یسئلونک عن الأهلة قل هی مواقیت للناس والحج ، از پیغمبر(صلی الله علیه و آله) درباره أهلة سؤال می شود ، در آیة شریفه از قمر سؤال نکرده اند و نگفته اند یسئلونک عن القمر: یعنی درباره خلقت و کیفیت قمر سؤال نشده و از هلال هم سؤال نشده ، بلکه از أهلة سؤال شده یعنی هلالی که پی در پی و هر ماه یک مرتبه تکرار می شود پس أهلة هلال بعد هلال می باشد. در ضمن این سؤال سائلین می دانستند که هلال در وضع اوقات و اندازه گیری اوقات تأثیر دارد، همانطور که دیروز گفتیم چند مطلب را مردم از ماه فهمیدند ، مثلاً ماهها را که سال 12 ماه است و هفته ها را که از حرکت ماه فهمیدند. پس معلوم می شود که در آیه از حکم شرعی سؤال می کنند، یعنی این هلالی که بعد از هلال بوجود می آید سالی چند مرتبه است و از نظرشرعی حکم آن چیست و چه احکامی مترتب بر آن می شود. در آیه شریفه آمده : قل هی مواقیت للناس والحج ، مواقیت جمع میقات است و میقات در لغة هم به زمان معین وهم به مکان معین می گویند، مثلاً مواقیت حج 6 مکان معینی است که در آنجا احرام می بندند، پس مواقیت جمع میقات است و میقات، هم به مکانی می گویند که مشخص است برای انجام وظیفه خاصی و هم به زمانی می گویند که مشخص است برای انجام وظیفه خاصی . در اینجا أهلة را، هم ازنظر زمان بیان کرده ، چرا که بسیاری از کارها مثلاً عده ای که زن باید نگه دارد و تاریخ تولدش و حقوقش و... همه اینها با هلال ماه تنظیم می شود و هم حج را بیان رده که مربوط به مکان است.

در تفسیر برهان جلد اول ص 412 روایتی در تفسیر آیه 189 از سوره بقره آمده که آن را از تهذیب جلد4 ص166 از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که از امام (علیه السلام) سؤال شد درباره : قوله عزوجل: قل هی مواقیت للناس، امام صادق(علیه السلام) فرمودند: لصومهم و فطرهم وحجّهم ، مواقیت برای مردم است هم برای روزه گرفتنشان و هم برای عیدشان و هم برای حجشان، این مختصر توضیحی بود که درباره أهلة دادیم.

در بحث ما که عرض می کنیم اول باید تصویری از ماه داشته باشیم چون ما از ماه و خورشید و زمین بحث خواهیم کرد فلذا اگر بخواهیم بحث را درست متوجه بشویم باید وضعیت آنها را در نظر بگیریم.

اول ماه را عرض می کنیم ، ماه 5 حالت دارد اول اینکه ماه گاهی در محاق است و محاق آن موقعی است که ما ماه را نمی بینیم چون ماه طوری حرکت می کند که آن طرفش که رو به خورشید است نورانی است و طرف دیگرش که پشت به خورشید و رو به ماست تاریک است فلذا ما نمی توانیم ماه را در این حالت ببینیم ، پس ماه در این حالت در محاق که به آن تحت الشعاع هم می گویند. می باشد، این شد حالت اول ، بعد که ماه حرکت می کند در حرکتش از محاق در می آید و ما یک چیزی شبیه داس ویا کمان را می بینیم، یعنی در این موقع ماه متشکل می شود به شکل هلال که این همان شب اول ماه است ، بعد در شب دوم و سوم و شب به شب همینطورما ماه را چاق تر می بینیم تا شب هفتم که می شود تربیع اول یعنی ماه را در شب هفتم به صورت نیم دایره می بینیم ، البته این نکته قابل ذکر است و ما باید توجه داشته باشیم که ماه هر شب نسبت به شب قبل دیرتر طلوع می کند یعنی ما دیرتر آن را می بینیم که این تأخیر در دیدن ستّة أسباع الساعة: یعنی شش هفتم یک ساعت ، تقریباً معادل 50 و چند دقیقه می باشد. بنابراین ماه اول در محاق بود و بعد در حرکتش به دور زمین آمد تا در شب هفتم به تربیع اول رسید که در این موقع ماه را به صورت نیم دائره می بینیم و بعد حرکت می کند تا درشب 14 بدر می شود یعنی تمام قرص ماه را ما در شب 14 می بینیم و بعد از بدر حرکت می کند و کم کم لاغر می شود تا در شب 21 می رسد به تربیع ثانی یعنی دوباره به شکل نیم دایره در می آید و بعد دوباره حرکت می کند تا اینکه در آخر ماه دوباره در محاق قرار می گیرد. بنابراین ما در اینجا سه چیز را باید درست بفهمیم یکی ماه را و یکی زمین را ویکی خورشید را. در هیئت قدیم وجدید که برای ما فرقی نمی کند ، علمای علم هیئت آمده اند و محل حرکت ماه را به دور زمین و حتی حرکت خود زمین به دور خورشید را به صورت مداری ترسیم کرده اند چون همانطور که می دانید ماه به دور زمین می گردد و زمین در حرکت انتقالی خودش به دور خورشید می گردد که نتیجه این حرکت انتقالی زمین پیدایش فصول است و همچنین زمین در حرکت وضعی که دارد دور خودش می چرخد که این حرکت هر 24 ساعت یکبار می باشد و نتیجه این حرکت وضعی زمین به دور خودش هم پیدایش شب و روز می باشد، پس علمای علم هیئت برای حرکت زمین و ماه و خورشید مداری ترسیم کرده اند که این مدار که در مسیر حرکت همه اینها قرار دارد بیضی است نه دایره و به خاطر همین بیضی بودنش است که فاصله های آنها باهم فرق می کند، چرا که اگر مدار دائره بود و در محیط حرکت می کرد فاصله ها همیشه یکی بود اما چون مدار بیضی است و زمین هم در کانون آن بیضی واقع شده گاهی فاصله ماه با زمین کم و گاهی زیاد است و زمین هم نسبت به خورشید همین طور است یعنی گاهی فاصله اش باخورشید کم است و گاهی زیاد می شود.

12 برج در محل حرکت ماه به دور زمین و همچنین محل حرکت زمین به دور خورشید وجود دارد که عبارتند از: حمل و ثورو جوزا ، سرطان و اسدو سنبله، میزان و عقرب و قوس، جدی و دلو و حوت. حالا می خواهیم بدانیم که به چه مناسبتی برجهای آسمان را به این نامها می خوانند ؟ یکی از بحث های علم هیئت بحث در صور فلکی است، سابقاً دقت بیشتری برای فهمیدن اوضاع افلاک و ستارگان می کردند فلذا آمدند و اینها را به نامهای حیوانات و اشیائی که در دسترسشان بود نامگذاری کردند و از آنها یک صورت خیالی برای خودشان تصور کردند مثلاً می گفتند که اگر ستاره ها را با خطوطی به هم متصل کنیم به شکل بره در می آید فلذا اسمش را می گذاریم حمل و به همین ترتیب با توجه به صور خیالی که در ذهنشان تصور می کردند افلاک وستارگان را نامگذاری می کردند. علمای علم هیئت قدیم کلاً 48صورت سماوی وفلکی برای ستارگان درست کرده اند ودو تای دیگر هم بعدا به آنها اضافه شد که جمعا 50 صورت درست شد. علمای علم هیئت محل سیر قمر ومحل سیر زمین به دورشمس رادائرة البروج یا منطقة البروج نامیده اند، یعنی دائره ای که بروج در آنها قرار گرفته است ومحل سیر ماه وزمین هم می باشد.

عید نوروز ما باحمل که اولین ماه از فصل بهار است شروع می شود، پس حمل وثور وجوزا فصل بهار را تشکیل می دهند وسرطان واسد و سنبله فصل تابستان را ومیزان وعقرب وقوس پائیز را وجدی ودلو وحوت فصل زمستان را تشکیل می دهند که این را کلا منطقة البروج می گویند.

از جمله جاهایی که باید مراجعه کنید تا مطلب برایتان روشن شود لغتنامه دهخدا می باشد، در آنجا اگر در ماده (صاد) صور فلکی را نگاه کنید آمده است که: مجموعه هایی از ستارگان می باشند که ستاره شناسان برای شناخت و تمیّز آنها از یکدیگر به هر یک از آنها نام حیوانی یا چیز دیگری داده اند. پس صور فلکی قدما 48 صورت بود و بعداً دو صورت دیگر به آنها اضافه شد و جمعاً 50 صورت شد. این برجهای 12 گانه را که اسمهایشان را گفنیم به خاطر بسپارید تا بقیه مطالب مربوط به آنها را إن شاء الله تعالی فردا بیان کنیم. ...