1403/08/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأوامر/الإجزاء /
در ادامه اشکال چهارم بر کلام محقّق خراسانی - مبنی بر اینکه ایشان فرمود: برخی از روایاتِ دال بر اعاده نماز، مؤیدی بر اثبات امتثال پس از امتثال است - باید گفت: روایات مذکور به سه دسته زیر تقسیم میشوند و لازم است که مورد بررسی قرار گیرند تا معلوم شود که آیا میتواند مدّعای ایشان را اثبات کند یا نه؟
دسته نخست: روایاتی که ظهورشان مربوط به اقتدا به مخالفان در جماعت است و در واقع راجع به تقیه مداراتی میباشد که عبارتند از:
۱) در معتبره زراره آمده؛ وَ عَنْهُ (شیخ طوسی از محمّد بن علی بن محبوب) عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ إِنِّی أَدْخُلُ الْمَسْجِدَ وَ قَدْ صَلَّیْتُ فَأُصَلِّی مَعَهُمْ فَلَا أَحْتَسِبُ بِتِلْکَ الصَّلَاةِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ أَمَّا أَنَا فَأُصَلِّی مَعَهُمْ وَ أُرِیهِمْ أَنِّی أَسْجُدُ وَ مَا أَسْجُدُ. [1]
زراره گوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: گاهی وارد مسجد - النبی - میشوم در حالی که قبلاً نماز خود را خواندهام ولی با ایشان - عامه - نماز میگذارم امّا آنرا نماز نمیشمارم. (حکمش چیست؟) حضرت فرمود: اشکالی ندارد لکن من همراه آنها نماز میگذارم و نشان میدهم که سجده گذاردهام در حالی که چنین نیست ( و حقیقتاً سجده نکردم.)
۲) در خبر ناصح مؤذن آمده؛ وَ عَنْهُ( شیخ طوسی از ابن محبوب) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ نَاصِحٍ الْمُؤَذِّنِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی أُصَلِّی فِی الْبَیْتِ وَ أَخْرُجُ إِلَیْهِمْ قَالَ اجْعَلْهَا نَافِلَةً وَ لَا تُکَبِّرْ مَعَهُمْ فَتَدْخُلَ مَعَهُمْ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّ مِفْتَاحَ الصَّلَاةِ التَّکْبِیرُ. [2]
ناصح مؤذن گوید: به امام صادق (ع) گفتم: من در خانه نمازهايم را مىخوانم و بعدا از خانه خارج مىشوم و با جماعت مخالفين نماز مىخوانم. نظر شما چيست؟ حضرت فرمود: نمازى را كه همراه آنان مىخوانى به صورت نافله ادا كن ولى در اول نماز، اللّه اكبر مگو تا با نماز آنان وارد نماز شوى. چون اللّه اكبر اول نماز، كليد نماز است (كه با گفتن تکبیر وارد نماز مىشوى.)
باید گفت: سند روایت فوق به جهت وجود ناصح مؤذن که مجهول است، ضعیف میباشد. نیز شاهد در آن است که وقتی فرمود: این نماز دوم را به عنوان نافله قرار بده؛ به معنای آنست که صرفاً با عامه در نمازشان شرکت و همراهی کن نه اینکه واقعاً به ایشان اقتدا کنی بلکه اشاره به تقیه مداراتی دارد.
۳) در خبر ابراهیم بن علی مرافقی و عمر بن الربیع آمده؛ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدِ بْنِ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْحَازِمِیِّ عَنِ (الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ) عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَلِیٍّ الْمُرَافِقِیِّ وَ عُمَرَ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ سَأَلَ عَنِ الْإِمَامِ إِنْ لَمْ أَکُنْ أَثِقُ بِهِ أُصَلِّی خَلْفَهُ وَ أَقْرَأُ قَالَ لَا صَلِّ قَبْلَهُ أَوْ بَعْدَهُ قِیلَ لَهُ أَ فَأُصَلِّی خَلْفَهُ وَ أَجْعَلُهَا تَطَوُّعاً قَالَ لَوْ قُبِلَ التَّطَوُّعُ لَقُبِلَتِ الْفَرِیضَةُ وَ لَکِنِ اجْعَلْهَا سُبْحَةً.[3]
ابراهیم بن علی مرافقی و عمر بن الربیع در حدیثی از امام صادق علیهالسلام گفتهاند: از ایشان راجع به اقتدا به امام جماعتی که مورد وثوق نیست پرسیدیم که پشت سرش نماز بگذارم ولی خودم قرائت را اتیان کنم؟ فرمود: نه؛ بلکه قبل یا بعد از او نماز بگذار. به حضرت گفته شد: میتوانیم با این امام نماز مستحبی بگذاریم؟ فرمود: (نه) اگر نماز مستحبی با او قبول بود هر آینه نماز واجب نیز قبول بود! ولی این نماز را نوعی تسبیح و ذکر بدان.
باید گفت مراد از امر به اعاده نماز، اعاده صورت نماز است چرا که امام فرمود این نماز حتّی نماز مستحبی هم شمرده نمیشود لذا اشاره به تقیه مداراتی دارد. البته نماز گزاردن با مخالفان ادله دیگری هم دارد لکن بحث در اینجا راجع به اعاده نماز است.
دسته دوم: روایاتی که در آن آمده اگر مکلّف نماز خود را به صورت فرادی خوانده و سپس بخواهد آنرا به جماعت بخواند چه آنکه امام شود یا مأموم باشد، چه حکمی دارد.
۱) در موثقه عمّار ساباطی آمده: وَ عَنْهُ (شیخ طوسی) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یُصَلِّی الْفَرِیضَةَ ثُمَّ یَجِدُ قَوْماً یُصَلُّونَ جَمَاعَةً أَ یَجُوزُ لَهُ أَنْ یُعِیدَ الصَّلَاةَ مَعَهُمْ قَالَ نَعَمْ وَ هُوَ أَفْضَلُ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ قَالَ لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ. [4]
عمّار گوید: از امام صادق علیهالسلام راجع به کسی که نماز واجبش را (فرادی) خوانده و سپس گروهی را مییابد که جماعت میگذارند. حال اعاده نماز به جماعت جایز است؟ حضرت فرمود: بله، و این کار برتر است. گفتم: اگر این کار را نکند چه؟ فرمود: اشکال ندارد.
در طریق روایت مذکور تعدادی از فطحیان وجود دارند که البته ثقهاند، لذا سند موثقه است. مراد از جماعت در این روایت به شیعیان اشاره دارد. لذا میفرماید: اعاده نماز به معنای استحباب آن است. پس دلالتی بر امتثال پس از امتثال ندارد.
۲) در صحیحه محمّد بن اسماعیل بن بزیع آمده؛ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ ع أَنِّی أَحْضُرُ الْمَسَاجِدَ مَعَ جِیرَتِی وَ غَیْرِهِمْ فَیَأْمُرُونَنِی بِالصَّلَاةِ بِهِمْ وَ قَدْ صَلَّیْتُ قَبْلَ أَنْ آتِیَهُمْ وَ رُبَّمَا صَلَّی خَلْفِی مَنْ یَقْتَدِی بِصَلَاتِی وَ الْمُسْتَضْعَفُ وَ الْجَاهِلُ فَأَکْرَهُ أَنْ أَتَقَدَّمَ وَ قَدْ صَلَّیْتُ لِحَالِ مَنْ یُصَلِّی بِصَلَاتِی مِمَّنْ سَمَّیْتُ لَکَ فَمُرْنِی فِی ذَلِکَ بِأَمْرِکَ أَنْتَهِی إِلَیْهِ وَ أَعْمَلُ بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَکَتَبَ ع صَلِّ بِهِمْ. [5]
محمّد بن اسماعیل بن بزیع گوید: به امام رضا نوشتم: من با همسايگان و يا ساير مردم به مسجد مىروم و حاضرين مسجد تكليف مىكنند كه امامت جماعت را به عهده بگيرم، درحالىكه من قبل از ورود به مسجد، نماز خود را خواندهام. اگر من امام جماعت بشوم، ولى نماز بىنيت بخوانم، بر من ناگوار مىآيد، زيرا در صفوف جماعت جمعى شيعه و جماعتى مستضعف و جاهل حاضرند و به من اقتدا مىكنند. بفرمائيد كه در اينگونه موارد تكليف من چيست تا اطاعت كنم. ان شاء اللّه. حضرت در پاسخ نوشت: برايشان نماز جماعت بخوان.
باید گفت: اعاده نماز در اینجا به معنای استحبابی آن است و بر اعاده نماز توسط امام جماعت دلالت دارد. البته عبارت در آن مطلق است لکن در روایات دیگر وارد شده که در این صورت لازم است که مأمومین متفاوت باشند. امر به اعاده، امری مستحبی است نه اینکه باید همان نماز واجب را اعاده کند. لذا این روایت دلالتی بر امتثال پس از امتثال ندارد.
دسته سوم: روایاتی که در آنها آمده اعاده نماز را به عنوان فریضه قرار دهید.
۱) در صحیحه هشام بن سالم آمده؛ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِی الرَّجُلِ یُصَلِّی الصَّلَاةَ وَحْدَهُ ثُمَّ یَجِدُ جَمَاعَةً قَالَ یُصَلِّی مَعَهُمْ وَ یَجْعَلُهَا الْفَرِیضَةَ إِنْ شَاءَ. [6]
هشام بن سالم از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت در مورد شخصى كه خود به تنهائى نماز میگذارد آنگاه بر جماعتى برخورد مىكند يا عدّهاى پيدا مىشوند (كه براى نماز آماده شدهاند) فرمود: با ايشان هم نماز مىكند و اگر بخواهد اين نماز را قصد فريضه كند.
ناگفته نماند که اگر مراد محقّق خراسانی این طایفه از روایات باشند پس باید گفت: مقصود آن است که اعاده نماز به جماعت امری استحبابی است. بلکه نماز فریضه همان نماز قبلی بوده که قبلاً اتیان شده و این نماز اعاده، مستحب محسوب میشود لکن شارع ثواب فریضه جماعت را به انسان عطا میکند و دلیل بر این مطلب موثقه اسحاق بن عمار است که در آن آمده؛ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ سَلَمَةَ صَاحِبِ السَّابِرِیِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع تُقَامُ الصَّلَاةُ وَ قَدْ صَلَّیْتُ فَقَالَ صَلِّ وَ اجْعَلْهَا لِمَا فَاتَ.[7]
یعنی اسحاق بن عمّار گوید: به امام صادق (ع) گفتم: اگر نماز جماعت برپا شود و من نماز خود را خوانده باشم، تكليف من چيست؟ فرمود: در نماز جماعت شركت كن و به حساب نماز قضا بگذار.
لذا این مطلب که فرمود: آن را به عنوان مافات قرار بده، نشانگر آن است که نماز فریضه، همان نماز قبلی بوده و این نماز جماعت که بعداً اتیان کرده را به عنوان نماز قضا نیت کند.
۲) در خبر ابی بصیر آمده؛ وَ بِإِسْنَادِهِ (شیخ طوسی) عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أُصَلِّی ثُمَّ أَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فَتُقَامُ الصَّلَاةُ وَ قَدْ صَلَّیْتُ فَقَالَ صَلِّ مَعَهُمْ یَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَیْهِ. [8]
ابو بصير گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: گاهى نماز مىگزارم، سپس به مسجد - مسجد النبی یا مسجد الحرام - مىروم و در آنجا نماز جماعت برقرار است، درحالىكه من نماز خود را خواندهام. فرمود: با آنان نماز بگزار، خداوند بهترين آندو را برمىگزيند.
در مورد این روایت باید گفت: نخست سند آن ضعیف است لذا قابل پذیرش نیست. از طرف دیگر اینکه فرمود: یَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَیْهِ به معنای آن است که اگر مراد از این عبارت پذیرش نماز با عامه باشد که واضح البطلان است چرا که نماز ایشان اصلاً اعتبار ندارد، لذا خداوند همان نماز قبلی را که صحیح بوده اختیار میکند. پس امر به اعاده در اینجا برای تقیه است. اگر مراد از یَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَیْهِ، نماز جماعت با عامه باشد که در مسجد الحرام یا مسجد النبی برپا میشود، معنایش واضح (همراهی و رعایت تقیه مداراتی) است و هیچ ارتباطی به اعاده و امتثال پس از امتثال ندارد.
از طرفی دیگر هم میتوان گفت: اگر مراد از مسجد در روایت، مساجد معمولی در هر شهری باشد و مثلاً امام و ماموم هر دو شیعهاند، در اینصورت امر به نماز با ایشان به معنای آن است که مستحب است نماز فرادای قبلی را به جماعت اعاده کند. لذا خداوند از دو نمازی که مکلّف خوانده است، آنرا که نزدش محبوبتر است - یعنی نماز جماعت - اختیار میکند و ثواب جماعت را به او میدهد. لذا مراد از این روایت، اعطای ثواب جماعت است.
از آنچه گذشت چنین حاصل میشود که هیچ کدام از طوایف سه گانه روایات مذکور دلالتی بر امتثال پس از امتثال ندارند. بنابراین بیان محقّق خراسانی قابل پذیرش نیست.